
کتاب آتشفشان تقدیر
معرفی کتاب آتشفشان تقدیر
کتاب آتشفشان تقدیر نوشته پرستو آقا محمدی که توسط نشر کاروان ادب منتشر شده، اثری در قالب مجموعهای از داستانهای کوتاه است. این کتاب با محوریت روایتهایی اجتماعی و خانوادگی، به سراغ زندگی شخصیتهایی میرود که هر یک با چالشها و بحرانهای خاص خود دستوپنجه نرم میکنند. مضامین اصلی کتاب حول مفاهیمی چون سرنوشت، انتخاب، فداکاری، عشق، خیانت و بخشش میچرخد و تلاش دارد از زاویهای متفاوت به پیچیدگیهای روابط انسانی و اجتماعی بپردازد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب آتشفشان تقدیر
کتاب آتشفشان تقدیر (مجموعه داستانهای پلیس) اثر پرستو آقا محمدی، مجموعهای از داستانهای کوتاه است که در قالب داستان اجتماعی نوشته شده و هر داستان آن به موضوعی مستقل اما مرتبط با دغدغههای جامعه امروز ایران میپردازد. این کتاب در سال ۱۴۰۴ منتشر شده و ساختار آن بهگونهای است که هر داستان، شخصیتها و فضای خاص خود را دارد، اما در مجموع، دغدغههایی مشترک مانند عدالت، خانواده، مسئولیت اجتماعی و تأثیر تصمیمات فردی بر سرنوشت را دنبال میکند.
پرستو آقا محمدی با بهرهگیری از زبان محاورهای و روایتهای پرکشش، تلاش کرده است تا فضای ملموس و قابلدرکی از زندگی شخصیتها ارائه دهد. داستانها گاه به مسائل پلیسی و جنایی، گاه به روابط خانوادگی و گاه به موضوعات اخلاقی و اجتماعی میپردازند. در کنار روایتهای داستانی، بخشهایی مانند وصیتنامه و توصیههای اخلاقی نیز در کتاب گنجانده شده که بهنوعی پیوند میان داستانها و دغدغههای نویسنده را برقرار میکند. این مجموعه میتواند برای مخاطبانی که به داستانهای کوتاه با مضامین اجتماعی و خانوادگی علاقهمند هستند، تجربهای متفاوت باشد.
خلاصه داستان آتشفشان تقدیر
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!
در کتاب آتشفشان تقدیر با مجموعهای از داستانهای کوتاه روبهرو هستیم که هرکدام به سرنوشت و انتخابهای شخصیتهای مختلف میپردازند. داستان نخست با ماجرای یک قاچاقچی و سارق حرفهای آغاز میشود که پس از سالها زندان، برای انتقام از سرهنگی که او را دستگیر کرده بود، بازمیگردد. این انتقام، سرنوشت فرزندان دو خانواده را به هم گره میزند؛ تینا، دختر سرهنگ، افسر پلیس میشود و کیهان، پسر قاچاقچی، رئیس یک باند سازمانیافته. رابطهی پیچیده و پرتنش میان این دو، میان عشق و وظیفه، گذشته و حال، در بستر ماجراهای پلیسی و خانوادگی روایت میشود.
در داستانهای دیگر، با شخصیتهایی روبهرو میشویم که هرکدام درگیر بحرانهایی چون زلزله، فراموشی، انتقام، خیانت، فداکاری و بخشش هستند. برای نمونه، داستان مهتاب در مه به زنی میپردازد که پس از زلزلهی بم، حافظهاش را از دست میدهد و وارد زندگی جدیدی میشود که سرشار از سوءاستفاده و دسیسه است. در داستان تقاص، زنی بهخاطر فداکاری برای همسرش، به زندان میافتد و با پیامدهای تلخ این تصمیم روبهرو میشود. داستانهایی مانند راز پنهان، افعی در کمین و جنگ دو برادر نیز به موضوعاتی چون هویت، انتقام خانوادگی، فساد مالی و تأثیر گذشته بر حال میپردازند. در پایان، برخی داستانها نیمهتمام باقی میمانند تا در جلد بعدی ادامه یابند و مخاطب را با پرسشهایی دربارهی سرنوشت شخصیتها تنها میگذارند.
چرا باید کتاب آتشفشان تقدیر را بخوانیم؟
این کتاب با روایت داستانهایی متنوع و پرکشش، به سراغ موضوعاتی میرود که بسیاری از افراد در زندگی روزمره با آنها مواجه هستند؛ از انتخابهای سرنوشتساز تا پیامدهای تصمیمات فردی و جمعی. کتاب آتشفشان تقدیر با پرداختن به روابط خانوادگی، مسائل اجتماعی، بحرانهای اخلاقی و چالشهای هویتی، فرصتی برای تأمل دربارهی پیچیدگیهای زندگی و نقش انسان در شکلدادن به سرنوشت خود فراهم میکند؛ همچنین تنوع شخصیتها و موقعیتها باعث میشود هر خوانندهای بتواند بخشی از دغدغهها و تجربههای خود را در داستانها بیابد.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به داستانهای کوتاه اجتماعی و خانوادگی، کسانی که به روایتهایی دربارهی سرنوشت، انتخاب، فداکاری و پیامدهای تصمیمات انسانی علاقه دارند، مناسب است؛ همچنین مخاطبانی که بهدنبال داستانهایی با مضامین پلیسی، جنایی و اخلاقی هستند، میتوانند از خواندن این مجموعه لذت ببرند.
بخشی از کتاب آتشفشان تقدیر
«کیهان در حال سیگار کشیدن است که تینا به بالکن رفته و سیگار را از لای دستانش بیرون میکشد.
- صد بار گفتم سیگار ممنوع و سیگار را زیر پایش خاموش میکند.
کیهان: امشب هوا عالی و فوقالعاده است [و هر دو به داخل آپارتمان برمیگردند تینا مات و مبهوت کیان را نگاه میکند.| چی شده؟ چرا زل زدی بهم؟
- اگر دستگیرت کنند چی میشه؟
- داری شوخی میکنی؟
- اگه بفهمی کسی که بهش اعتماد داری درست مثل چشمات باورش داری از پشت بهت خنجر زده، بهت نارو زده برات زیر و رو کشیده، پشتت رو خالی کرده اگه توی اتاق بازجویی، بازجویی که روبروته کسی باشه که عاشقشی دوستش داری.
- بس کن بابا حالت خوب نیست نکنه چیزی زدی تو هپروتی تو فضا.
- نه بگو میخوام بدونم اگه یه روز از چشمت بیفتم میخوام بدونم جام کجاست اگه یه روز من کسی بشم که به خونش تشنهای؟»
حجم
۵۸۸٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۶۵ صفحه
حجم
۵۸۸٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۶۵ صفحه