
کتاب در مسیر طوفان
معرفی کتاب در مسیر طوفان
کتاب الکترونیکی «در مسیر طوفان» نوشتهٔ عفت خلیلی (سحر) و با ویراستاری زهرا خلیلی، توسط نشر مداد جادو منتشر شده است. این رمان ایرانی، داستان زندگی دختری روستایی به نام «حنانه» را روایت میکند که در دل فرازونشیبهای اجتماعی و خانوادگی، تلاش دارد استقلال و هویت خود را بیابد. نویسنده با نگاهی به زندگی روستاییان و تحولات اجتماعی پیش از اصلاحات ارضی، تصویری از سنتها، باورها و روابط انسانی آن دوران ارائه میدهد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب در مسیر طوفان
«در مسیر طوفان» اثری داستانی است که با روایتی طولانی و پرجزئیات، زندگی چند نسل از یک خانواده روستایی را در بستر تحولات اجتماعی و اقتصادی ایران به تصویر میکشد. عفت خلیلی (سحر) در این رمان، با تمرکز بر شخصیت «حنانه»، به شرح زندگی زنان و مردان روستا، مناسبات ارباب و رعیتی، و تأثیر رویدادهای تاریخی مانند اصلاحات ارضی و جنگ جهانی دوم بر سرنوشت مردم عادی میپردازد. ساختار کتاب مبتنی بر روایت خطی و توصیفهای دقیق از محیط، شخصیتها و آداب و رسوم محلی است. نویسنده با بهرهگیری از خاطرات و روایتهای شفاهی، فضایی ملموس از زندگی روستایی و شهری در نیمهٔ نخست قرن چهاردهم شمسی خلق کرده است. این رمان، علاوهبر داستانپردازی، جنبههایی از مردمشناسی و تاریخ اجتماعی را نیز در خود جای داده و بهنوعی پلی میان روایت فردی و تاریخ جمعی برقرار میکند.
خلاصه داستان در مسیر طوفان
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان «در مسیر طوفان» با معرفی روستایی در دامنهٔ کوههای البرز آغاز میشود؛ جایی که خانوادهای بزرگ با ریشههای عمیق در زمین و سنت، زندگی میکنند. محور اصلی روایت، زندگی «حنانه» است؛ دختری که در خانوادهای پرجمعیت و در دل جامعهای مردسالار و سنتی رشد میکند. پدرش «احسان» و مادرش «مهدخت» هر دو با چالشهای خاص خود روبهرو هستند؛ از یکسو فشارهای اقتصادی و اجتماعی، و از سوی دیگر مناسبات پیچیدهٔ خانوادگی و روستایی. در این بستر، داستان به فرازونشیبهای زندگی حنانه میپردازد: تولد او پس از دو فرزند از دسترفته، توجه ویژهٔ خانواده به او، و نقش پررنگ مادربزرگ و عموها در تربیت و رشدش. روایت، همزمان با بزرگشدن حنانه، به شرح مناسبات ارباب و رعیتی، اختلافات خانوادگی، و تأثیر وقایع تاریخی مانند قحطی و جنگ جهانی دوم بر زندگی مردم روستا میپردازد. شخصیتهای فرعی متعددی مانند «عزیزجان»، «عمادخان»، «عاصف»، «عمران» و دیگر اعضای خانواده، هر یک با سرگذشت و دغدغههای خاص خود، در شکلگیری فضای داستان نقش دارند. در طول روایت، حنانه با چالشهایی چون تبعیض جنسیتی، محرومیت از آموزش، و فشارهای سنتی روبهرو میشود. او در میان بحرانهای خانوادگی، مهاجرت پدر و پدربزرگ به شهر، و فروپاشی ساختار سنتی روستا، تلاش میکند جایگاه خود را پیدا کند. داستان با تمرکز بر جزئیات زندگی روزمره، آیینها، باورها و روابط انسانی، تصویری از مقاومت، امید و تلاش برای بقا در دل طوفانهای اجتماعی و خانوادگی ارائه میدهد، بیآنکه پایان ماجرا را بهطور کامل افشا کند.
چرا باید کتاب در مسیر طوفان را بخوانیم؟
این کتاب با روایت زندگی یک دختر روستایی در بستر تحولات اجتماعی و تاریخی، فرصتی برای آشنایی با فرهنگ، سنتها و دشواریهای زندگی در روستاهای ایران فراهم میکند. «در مسیر طوفان» نهتنها داستانی خانوادگی و انسانی را بازگو میکند، بلکه لایههایی از تاریخ اجتماعی، مناسبات ارباب و رعیتی، و تأثیر رویدادهای بزرگ بر زندگی مردم عادی را نیز به تصویر میکشد. خواندن این اثر، امکان همذاتپنداری با شخصیتهایی را فراهم میکند که در دل محدودیتها و بحرانها، برای حفظ کرامت و هویت خود تلاش میکنند. همچنین، توصیفهای دقیق از آداب و رسوم و جزئیات زندگی روزمره، این رمان را به منبعی ارزشمند برای علاقهمندان به مردمشناسی و تاریخ شفاهی تبدیل کرده است.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهٔ این کتاب برای علاقهمندان به رمانهای اجتماعی، دوستداران تاریخ معاصر ایران، پژوهشگران مردمشناسی و کسانی که به روایتهای خانوادگی و زندگی زنان در بستر سنت و تغییر علاقه دارند، مناسب است. همچنین، برای کسانی که دغدغهٔ شناخت ریشههای فرهنگی و اجتماعی جامعهٔ ایرانی را دارند، این اثر پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب در مسیر طوفان
«در دامنه کوههای البرز سرافرازه روستایی قرار داشت خوش آب و هوا، با مردمی کمتوقع و البته کمی هم کمتحرک. قدیمیها میگفتند: «صاحب ده دختری خیراندیش بوده است. او بیشتر عایدات ده را برای هزینه اماکن عمومی مانند مسجد، حمام و امامزادهها صرف میکرد.» این ده دو امامزاده داشت: یکی در دامنه کوه و دیگری در جوار روستا. این طور که گفته شده ده قبلی در قسمت پایین ده فعلی قرار داشته و حمام، مسجد و امامزاده در قسمت بالایی ده بوده است. شاید علت این بوده، آبی که به حمام وارد میشده، سالم و پاکیزه باشد. حالا به چه دلیل آن ده خراب و ده فعلی در قسمت شمالی بنا شده مشخص نیست. پیران ده نقل میکنند که در زمانهای گذشته، یکی از اهالی پس از مهاجرت به شهر، کمکم خود را مالک ده اعلام کرده و مقدار زیادی از ده را به نام خود ثبت میکند. در نهایت تنها تاریخچه روستا، سنگنوشتهای بود که در دیوار حمام نصب شده بود و او آن را هم با خود میبرد و به جایش سنگ قبری قرار میدهد. البته ناگفته نماند که مقداری از ده هم به «سهم امیر» معروف بود که این مشارکت تا زمان تقسیم اراضی، مربوط به سال ۱۳۴۲ ادامه داشت. هر سال یکی از سران ده، سهم امیر را اجاره میکرد و سهم مالکانه را برایش میفرستاد. امیر از رجال سیاسی مخالف دوران رضاخان بود. امیر با اهل ده کاری نداشت. هر از گاهی که هوس هواخوری میکرد چند روز با تمام خدم و حشم به قسمت سرسبز روستا میآمد. از قرار معلوم کارگزارانش جلوتر میآمدند تا چادرهای امیر را برپا کرده و امکانات تفرج را فراهم آورند. مردم ده مجبور بودند زمان حضور این مهمانان نورسیده، هر روز در تکاپو و تلاش باشند و هر چه چراغ لامپا و فانوس در ده داشتند، برای روشنایی چادرها باید میبردند. اهل ده برای ورودشان گاو و گوسفند قربانی میکردند و زنهای ده همه مشغول پخت نان و شیرمال و آماده کردن ماست، پنیر و سرشیر میشدند. کاروان امیر چند روزی در آن مکان میریختند و میخوردند و میپاشیدند و صفا میکردند و بعد هم میرفتند پی کارشان و دیگر کاری با ده و اهل آن نداشتند.»
حجم
۳٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۴۱۴ صفحه
حجم
۳٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۴۱۴ صفحه