
کتاب نی مه در شرجی
معرفی کتاب نی مه در شرجی
کتاب الکترونیکی «نیمه در شرجی» نوشتهٔ سیدعباس حسینیمقدم و با ویراستاری سمیه محمودیان، توسط نشر معارف منتشر شده است. این اثر داستانی در بستر تاریخ معاصر ایران، بهویژه مقاومت مردم تنگستان و بوشهر در برابر استعمار انگلیس، روایت میشود و شخصیتهایی چون رئیسعلی دلواری را در کانون توجه قرار میدهد. فضای داستان، آمیخته با حالوهوای جنوب ایران، شرجی و دریا، و زندگی مردم آن سامان است. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب نی مه در شرجی
«نیمه در شرجی» اثری داستانی است که با الهام از وقایع تاریخی جنوب ایران، بهویژه نبردهای مردم تنگستان و بوشهر با نیروهای انگلیسی، نوشته شده است. سیدعباس حسینیمقدم در این کتاب، با بهرهگیری از عناصر بومی و زبان محلی، روایتی از زندگی، مبارزه و رنج مردم جنوب را به تصویر کشیده است. داستان در دورهای پرآشوب از تاریخ ایران میگذرد؛ زمانی که استعمارگران برای تسلط بر خلیج فارس و منابع آن، به سرزمینهای جنوبی ایران یورش میبرند. ساختار کتاب بر پایهٔ روایتهای پیوسته و شخصیتپردازیهای ملموس شکل گرفته و با تمرکز بر خانوادهای بوشهری و شخصیتهایی چون محیا، میرزا طاهر و جلیلو، فرازونشیبهای زندگی در آن دوران را بازتاب میدهد. این رمان، علاوهبر پرداختن به مقاومت و ایستادگی، به روابط انسانی، حسادت، وفاداری و خیانت نیز میپردازد و تصویری چندلایه از جامعهٔ جنوب ایران ارائه میدهد.
خلاصه داستان نی مه در شرجی
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان «نیمه در شرجی» با اسارت محیا، شخصیت اصلی، در زیرزمین عمارت ملک آغاز میشود؛ جایی که او بهدست نیروهای انگلیسی گرفتار شده و در تاریکی و بیخبری، با ترس و امید دستوپنجه نرم میکند. روایت با بازگشت به گذشته، زندگی محیا را از کودکی تا نوجوانی دنبال میکند: تولد او در خانوادهای بوشهری، وابستگی عمیق به مادر و سپس فقدان مادر بهدلیل بیماری، سکوت و اندوه پس از این فقدان، و تلاش پدر برای بازگرداندن او به زندگی عادی. محیا در کنار پدر، تجارت و زبانآموزی را فرا میگیرد و بهتدریج به فردی قابل اعتماد در خانواده و جامعه تبدیل میشود. با شدتگرفتن بحرانهای اقتصادی و سیاسی، محیا برای کمک به خانواده، وارد قنسولگری انگلیس میشود و بهعنوان رابطی میان نیروهای ایرانی و رئیسعلی دلواری عمل میکند. در این میان، جلیلو، کارگر قدیمی و حسود خانواده، بهدلیل حسادت و طمع، به همکاری با انگلیسیها روی میآورد و به محیا خیانت میکند. داستان با اوجگیری نبرد دلوار، مقاومت رئیسعلی و یارانش، و شکست نیروهای انگلیسی ادامه مییابد. محیا در زندان، با امید به آزادی و پیروزی هموطنانش، روزهای سخت اسارت را سپری میکند و در نهایت، خبر پیروزی نیروهای تنگستانی، کورسوی امید را در دل او زنده میکند. روایت، در کنار پرداختن به مبارزه و مقاومت، به روابط انسانی، حسادت، وفاداری و خیانت نیز میپردازد و تصویری چندلایه از جامعهٔ جنوب ایران ارائه میدهد.
چرا باید کتاب نی مه در شرجی را بخوانیم؟
این کتاب با روایت داستانی پرکشش و شخصیتپردازیهای ملموس، تصویری زنده از مقاومت مردم جنوب ایران در برابر استعمار انگلیس را ارائه میدهد. «نیمه در شرجی» نهتنها به فرازونشیبهای تاریخی و اجتماعی میپردازد، بلکه با پرداختن به روابط انسانی، حسادت، وفاداری و خیانت، لایههای عمیقتری از زندگی مردم آن دوران را آشکار میکند. خواندن این اثر، فرصتی برای آشنایی با فرهنگ، زبان و زیستبوم جنوب ایران و درک بهتر از تاریخ مقاومت مردمی در برابر سلطهٔ بیگانگان است.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهٔ این کتاب برای علاقهمندان به رمانهای تاریخی، دوستداران ادبیات جنوب ایران و کسانی که به روایتهای مقاومت مردمی و مبارزه با استعمار علاقه دارند، مناسب است. همچنین برای دانشآموزان و دانشجویانی که به دنبال شناخت بهتر تاریخ معاصر ایران و فرهنگ بومی جنوب هستند، پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب نی مه در شرجی
«محیا نمیدانست چند روز است که در زیرزمین عمارت ملک گرفتار انگلیسیها شده است. سه روز، چهار روز شاید بیشتر گذشته بود. از آن عمارت شلوغ و پررفتوآمد هیچ صدایی به اتاق زیرزمین نمیرسید. زیرزمین؛ مانند چاه عمیق بود که روی آن را با سنگی بزرگ گرفته باشند. هیچ روزنهای برای ورود نور نداشت. تاریکی مطلق بود. سیاهی، همه چهارگوشهٔ آن اتاق کوچک که بهزور یک آدم را ایستاده در خود جای میداد را پر کرده بود. محیا بیحال و بیرمق روی تکهحصیری کهنه که نیمی از کف خاکی زندان را پوشانده بود دراز کشیده بود. سکوت هراسناکی همهجای آن اتاق تاریک نشسته بود؛ سکوتی که محیا را با خود به خیال برده بود؛ خیالاتی که مثل موریانهای بیصدا و آرام او را از درون میخوردند. سرنوشتش چه میشد؟ او را به تبعید میفرستادند یا همینجا به زندگیاش پایان میدادند؟ تبعید یا پایان زندگی... برای او هیچ فرق نداشت! مرگ بهدست انگلیسیها برایش عزت بود. اما زندگی در تبعید؛ یعنی خواری و خفت و رنجی سراسر و پیوسته. ملال زندان انگلیسیها لحظه به لحظه او را پیشتر درهم میشکست. برای فرار از رنج ناامیدی زیر لب «نیمه» میخواند تا او را به ساحل دریا برساند و فکرش پر از صدای موجها شود. طنین رفتوآمد دریا او را آرام کند تا لحظاتی از دست موریانههایی که جان او را میخوردند فرار کند. او با خود میخواند: «پشم واشم از ای عالم جدا شم/ بشم از این عالم جدا شم/ رهی در پیش داژم/ یالئه اگر تو با منی/ از این ره چه باکن/ دل به تو بستم/ دستم بگیر از ای عالم جداکن/...».»
حجم
۷۷۵٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۶۰ صفحه
حجم
۷۷۵٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۶۰ صفحه