
کتاب دلیران اسطوره ای ایران زمین
معرفی کتاب دلیران اسطوره ای ایران زمین
کتاب الکترونیکی «دلیران اسطورهای ایران زمین» نوشتهٔ عنایت رزاقی حسنکلایی اثری داستانی با محوریت اسطورهها و قهرمانان ایرانی است که نشر طرح و نشر آن را منتشر کرده است. این کتاب با نگاهی به تاریخ و افسانههای کهن ایران، روایتهایی از دلاوری، وفاداری و فداکاری شخصیتهای خیالی و اسطورهای را در قالب داستانی پیوسته و پرحادثه بازگو میکند. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب دلیران اسطوره ای ایران زمین
«دلیران اسطورهای ایران زمین» اثری داستانی و تاریخی است که در قالب روایتی بلند، به بازآفرینی اسطورهها و قهرمانان خیالی ایران باستان میپردازد. عنایت رزاقی حسنکلایی در این کتاب، با الهام از فضای حماسی شاهنامه و داستانهای تاریخی، ماجرای پادشاهان، سرداران و جنگاوران ایرانی را در دورهای خیالی و کهن روایت کرده است. ساختار کتاب مبتنی بر داستانپردازی و شخصیتپردازی است و وقایع آن در بستری از نبردها، دلاوریها و روابط خانوادگی شکل میگیرد. نویسنده با بهرهگیری از عناصر اسطورهای و تاریخی، تلاش کرده است تصویری از مقاومت، اتحاد و فداکاری مردم ایران در برابر تهدیدهای خارجی و داخلی ارائه دهد. این کتاب با زبانی روایی و توصیفی، مخاطب را به دنیای قهرمانان و اسطورههای ایرانی میبرد و در کنار روایت نبردها و دلاوریها، به روابط انسانی و عواطف شخصیتها نیز توجه دارد. فضای کلی اثر، یادآور حماسههای ملی و داستانهای پهلوانی است و مخاطب را با فرازونشیبهای زندگی شخصیتهای اصلی همراه میکند.
خلاصه داستان دلیران اسطوره ای ایران زمین
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان «دلیران اسطورهای ایران زمین» در دوران پادشاهی کیان، حدود ۳۰۰۰ سال پیش، آغاز میشود؛ زمانی که ایران با تهدید همسایگان روبهروست. رادمهر، فرمانده کل لشکر ایران، سه پسر به نامهای مهرداد، اردی و خرداد دارد. پس از مرگ همسر اول و دوم رادمهر، خرداد به سرپرستی همسر پادشاه سپرده میشود. با آغاز نبردی بزرگ، رادمهر در میدان جنگ زخمی میشود و پیش از مرگ، از پادشاه میخواهد که از خرداد مراقبت کند. مهرداد و اردی، به فرمان پادشاه، رهبری لشکر را بر عهده میگیرند و با دلاوری، دشمن را از خاک ایران بیرون میرانند. سالها میگذرد و نسل جدیدی از قهرمانان، از جمله خرداد، کی قباد و نیک آذر، تربیت میشوند. در پی حملات جدید همسایگان، خرداد با شجاعت در نبردها شرکت میکند و آوازهٔ دلاوریاش به اطراف میرسد. در یکی از مأموریتها، اردی توسط جاسوسان دشمن زخمی میشود و خرداد برای یافتن عوامل نفوذی، وارد ماجرایی پرخطر میشود. در این مسیر، با دختری به نام کاترینا، فرزند وزیر اعظم همسایهٔ غربی، روبهرو میشود که مأموریت دارد خرداد را به قتل برساند. رابطهای پیچیده میان خرداد و کاترینا شکل میگیرد که سرانجام به مرگ خرداد بر اثر مسمومیت منجر میشود. پس از این واقعه، مهرداد و اردی با اندوه از دست دادن برادر، رهبری نبردها را ادامه میدهند. کاترینا که از کردهٔ خود پشیمان است، باردار میشود و فرزند خرداد را به دنیا میآورد. نسل جدیدی از قهرمانان، بهویژه خرداد دوم، پا به عرصه میگذارد و با دلاوریهای خود، میراث پدران را ادامه میدهد. داستان با نبردهای پیدرپی، فداکاریها و انتقال ارزشهای پهلوانی از نسلی به نسل دیگر، پیش میرود و تصویری از پایداری و اتحاد ایرانیان در برابر تهدیدها ارائه میدهد.
چرا باید کتاب دلیران اسطوره ای ایران زمین را بخوانیم؟
این کتاب با روایت داستانی پرحادثه و شخصیتهایی چندلایه، تصویری از اسطورهسازی و قهرمانپروری در فرهنگ ایرانی ارائه میدهد. مخاطب با خواندن این اثر، با مفاهیمی چون وفاداری، فداکاری، عشق، خیانت و گذشت روبهرو میشود و در عین حال با فضای حماسی و اسطورهای ایران باستان آشنا میشود. «دلیران اسطورهای ایران زمین» نهتنها به بازآفرینی قهرمانان خیالی میپردازد، بلکه ارزشهای انسانی و ملی را در بستر داستانی جذاب به تصویر میکشد. این کتاب برای کسانی که به داستانهای تاریخی، اسطورهای و پهلوانی علاقه دارند، تجربهای متفاوت و پرکشش فراهم میکند.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهٔ این کتاب برای علاقهمندان به داستانهای اسطورهای، حماسی و تاریخی مناسب است. همچنین کسانی که به روایتهای پهلوانی و بازآفرینی قهرمانان ایرانی علاقه دارند، میتوانند از این اثر بهره ببرند. نوجوانان و جوانانی که به دنبال داستانهایی با محوریت دلاوری، وفاداری و فداکاری هستند، مخاطبان اصلی این کتاب بهشمار میآیند.
بخشی از کتاب دلیران اسطوره ای ایران زمین
«در همین لحظه یکی از جاسوسان روی به دختر جوان کرد و گفت: کاترینا این شخص خرداد میباشد که ما را به یک دم نقش بر زمین کرده است. با شنیدن این سخن کاترینا بر خود لرزید. او نگاهی به بر و یال خرداد نیکوروان نمود. او در این لحظه به این موضوع میاندیشید که در پاسخ به سوالات خرداد، چه بر زبان بیاورد. کاترینا به این موضوع میاندیشید که با چه حیلهای میتوان به ماموریت خود که کشتن خرداد میباشد جامه عمل بپوشاند. ولی او از لحظهای که چهره پرجذبه خرداد را دید آنچنان محو در چشمان زیبای خرداد شد که گویی که میخواهد او را در آغوش بگیرد. خرداد نهیب بلندی به او زد و گفت: تو کیستی ای دختر؟ کاترینا که چو شاخههای بید بر خود میلرزید، با صدای لرزان و از روی ترس گفت: من کاترینا فرزند وزیر اعظم همسایه غربی ایران میباشم. خرداد گفت: واقعا تو فرزند وزیر اعظم همسایه غربی ایران هستی؟ کاترینا دوباره گفت آری. خرداد گفت: چرا بر خود میلرزی؟ تو آنقدر جسارت داشتی که برادرم اردی را زمینگیر کردی. چرا میلرزی؟ کاترینا گفت: از جان خود بیمناک میباشم و میدانم از دست تو مرا رهایی نباشد. و نیک میدانم که تو هرگز مرا نخواهی بخشید و مرا در روزگار جوانی با زخم شمشیر خود آشنا خواهی کرد. من دشمن تو میباشم و هر حکمی که بر من رواداری پذیرا میباشم.»
حجم
۳۳۶٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۶۶ صفحه
حجم
۳۳۶٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۶۶ صفحه