
کتاب بازگشایی چابکی کسب و کار با مدیریت مبتنی بر شواهد
معرفی کتاب بازگشایی چابکی کسب و کار با مدیریت مبتنی بر شواهد
کتاب الکترونیکی «بازگشایی چابکی کسبوکار با مدیریت مبتنی بر شواهد» نوشتهٔ پاتریشیا کونگ، تاد میلر، کرت بیتنر و رایان ریپلی و با ترجمهٔ داود مژدکانلو، حسن خواجوی موسویه و سیدحامد رئیسالساداتی توسط نشر شاملو منتشر شده است. این کتاب به بررسی چگونگی پیادهسازی چابکی سازمانی با تکیهبر رویکرد مدیریت مبتنی بر شواهد میپردازد و در دستهٔ کتابهای حوزهٔ مدیریت، تحول سازمانی و بازاریابی قرار میگیرد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب بازگشایی چابکی کسب و کار با مدیریت مبتنی بر شواهد
«بازگشایی چابکی کسبوکار با مدیریت مبتنی بر شواهد» اثری ناداستان و تخصصی در حوزهٔ مدیریت سازمانی و تحول کسبوکار است که با رویکردی تحلیلی و مبتنیبر مطالعات موردی، به بررسی چالشهای سازمانها در مسیر چابکشدن میپردازد. نویسندگان، که هر یک سابقهٔ قابلتوجهی در حوزهٔ اسکرام و مدیریت چابک دارند، تلاش کردهاند تا با ارائهٔ مثالها و سناریوهای واقعی، مفاهیم انتزاعی را به مسائل ملموس سازمانی پیوند بزنند. ساختار کتاب بر پایهٔ فصلهایی است که هرکدام به یکی از ابعاد کلیدی مدیریت مبتنی بر شواهد میپردازد؛ از تعریف هدف و استفاده از تجربهگرایی تا مدیریت انتظارات، جداسازی سیگنال از نویز و پیادهسازی این رویکرد در سطوح مختلف سازمان. کتاب با پیشگفتاری از کن شوابر و دیو وست آغاز میشود و در ادامه، با زبانی تحلیلی و کاربردی، به مدیران و اعضای تیمها کمک میکند تا با استفاده از دادهها و بازخوردهای واقعی، تصمیمات بهتری بگیرند و ارزش بیشتری برای مشتریان خلق کنند. این اثر نهتنها به مدیران ارشد، بلکه به اعضای تیمها و علاقهمندان به تحول سازمانی نیز دیدگاههایی تازه ارائه میدهد.
خلاصه کتاب بازگشایی چابکی کسب و کار با مدیریت مبتنی بر شواهد
این کتاب با تمرکز بر مفهوم چابکی سازمانی، نشان میدهد که چطور میتوان با مدیریت مبتنی بر شواهد، مسیر تحول و بهبود مستمر را در سازمانها هموار کرد. نویسندگان ابتدا به اهمیت یافتن هدف واقعی سازمان میپردازند و تأکید دارند که اهداف باید بر اساس نتایج ملموس برای مشتریان تعریف شوند، نه صرفاً خروجیها یا فعالیتها. در ادامه، تجربهگرایی بهعنوان رویکردی کلیدی معرفی میشود؛ سازمانها باید با آزمایشهای کوچک و جمعآوری بازخورد، مسیر دستیابی به اهداف را بهتدریج اصلاح کنند. کتاب به چالشهای رایج در سازمانها مانند «پروژههای هندوانهای» (پروژههایی که ظاهراً موفقاند اما در واقعیت مشکلات جدی دارند)، مدیریت انتظارات و خطرات مثبتگرایی کاذب میپردازد. نویسندگان تأکید میکنند که موفقیت سازمانی تنها با تمرکز بر سرعت یا افزایش خروجی حاصل نمیشود، بلکه باید ارزش واقعی برای مشتریان خلق شود و این ارزش از طریق سنجش و بازنگری مداوم اهداف و نتایج به دست میآید. در بخشهای بعدی، کتاب به تفکیک میان فعالیتها، خروجیها، نتایج و تأثیرات میپردازد و نشان میدهد که تمرکز بر نتایج مشتریان، انگیزه و معنا را برای اعضای تیم افزایش میدهد. همچنین، با مثالهایی از شرکتهای واقعی، نشان داده میشود که چگونه اهداف استراتژیک باید بهگونهای تعریف شوند که به بهبود تجربه مشتری منجر شوند، نه صرفاً بهبود فرآیندهای داخلی یا افزایش سود کوتاهمدت. در نهایت، کتاب راهکارهایی برای پیادهسازی مدیریت مبتنی بر شواهد در سطوح محصول، نمایه و کل سازمان ارائه میدهد و بر اهمیت بازخورد، شفافیت و یادگیری مستمر تأکید دارد.
چرا باید کتاب بازگشایی چابکی کسب و کار با مدیریت مبتنی بر شواهد را بخوانیم؟
این کتاب با تمرکز بر پیوند میان چابکی سازمانی و مدیریت مبتنی بر شواهد، به خواننده کمک میکند تا فراتر از شعارهای رایج چابکی، به عمق مفاهیم و کاربردهای عملی آن دست پیدا کند. ویژگی شاخص این اثر، ارائهٔ سناریوهای واقعی و تحلیلهای دقیق از چالشهای سازمانی است که باعث میشود خواننده بتواند مسائل انتزاعی را در بستر واقعی کسبوکارها درک کند. همچنین، کتاب با تأکید بر اهمیت بازخورد، تجربهگرایی و تعریف اهداف بر مبنای نتایج مشتری، راهی برای ایجاد تحول پایدار و معنادار در سازمانها پیشنهاد میدهد. مطالعهٔ این کتاب میتواند دیدگاه تازهای دربارهٔ ارزشآفرینی، تصمیمگیری مبتنی بر داده و نقش فرهنگ سازمانی در موفقیت کسبوکارها ایجاد کند.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای مدیران ارشد، مدیران میانی، رهبران تیمها و اعضای سازمانهایی که بهدنبال تحول چابک و بهبود مستمر هستند مناسب است. همچنین، برای علاقهمندان به مدیریت نوین، مشاوران سازمانی و کسانی که دغدغهٔ ارزشآفرینی و تصمیمگیری مبتنی بر داده دارند، مطالعهٔ این اثر توصیه میشود.
بخشی از کتاب بازگشایی چابکی کسب و کار با مدیریت مبتنی بر شواهد
«هدف ما از تألیف این کتاب، یاری رساندن به سازمانها در شناسایی هدف واقعی خود، ارتقاء تواناییهایشان در دستیابی به اهداف و ایجاد فرهنگی مبتنی بر اعتماد و شفافیت است که به آنها امکان میدهد از تجربیات خود بهرهبرداری کنند. برای ما، هدف اصلی یک سازمان، ارائه ارزش به مشتریان است. بسیاری از سازمانها ادعا میکنند که مشتریمحور هستند، زیرا این عبارت به نظر جذاب میآید. اما برای بسیاری از آنها، این ادعا به دلیل عدم اندازهگیری نتایج مشتری فاقد معناست. آنها هیچ تصوری ندارند که آیا فعالیتهایشان واقعاً ارزش مشتری را ایجاد میکند یا خیر. سازمانی که از ارزش کارهای خود بیخبر است، اطلاعات لازم برای پاسخگویی به نیازهای مشتریان را در اختیار ندارد. چنین سازمانی وقت خود را صرف افزایش سرعت یا کارایی میکند، بدون آنکه بداند آیا این تلاشها واقعاً ارزشمند هستند یا نه. با این حال، به نظر میرسد که سازمانها در دنیای معاصر مسیر خود را گم کردهاند. آنها به قطعیت برنامههای خود ایمان دارند و هر گونه انحراف از این برنامهها را نشانهای از ناکامی میدانند. این سازمانها به جای آنکه به عنوان یک نهاد پاسخگو به تغییرات محیطی خود نگاه کنند، آن را به عنوان یک ماشین برای تولید و اجرای برنامهها تصور میکنند. در دنیای پر از عدم قطعیت، سازمانها به نهادهایی پاسخگو نیاز دارند، نه ماشینهای سختگیر که قادر به تطبیق خود با اطلاعات جدید نیستند.»
حجم
۴٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۵۴ صفحه
حجم
۴٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۵۴ صفحه