کتاب به معنی طلوع

کتاب الکترونیکی «به‌معنی‌طلوع» سرودهٔ «پوریا رمضانی‌اول» و توسط نشر اکبرزاده منتشر شده است. این مجموعه، شامل اشعار فارسی معاصر است که در قالب‌های گوناگون و با مضامین عاشقانه، فلسفی و اجتماعی سروده شده‌اند. شاعر در این دفتر، با زبانی صمیمی و تصاویر بدیع، تجربه‌های زیسته و احساسات عمیق خود را به تصویر کشیده است. نسخه‌ی الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب به معنی طلوع

«به‌معنی‌طلوع» مجموعه‌ای از اشعار معاصر است که توسط «پوریا رمضانی‌اول» سروده شده و نشر اکبرزاده آن را منتشر کرده است. این کتاب در قالب دفتر شعر ارائه شده و مضامین متنوعی همچون عشق، تنهایی، امید، گذر زمان و دغدغه‌های انسانی را در بر می‌گیرد. شاعر با بهره‌گیری از زبان روزمره و تصاویر ملموس، تلاش کرده است تا احساسات و تجربه‌های شخصی خود را به مخاطب منتقل کند. ساختار کتاب به‌گونه‌ای است که هر شعر، دنیایی مستقل دارد و خواننده را به سفری درونی میان خاطرات، آرزوها و تردیدها می‌برد. این دفتر شعر، بازتابی از نگاه شاعر به جهان و روابط انسانی است و در آن، فرازونشیب‌های عاطفی و فلسفی به‌وضوح دیده می‌شود.

چرا باید کتاب به معنی طلوع را بخوانیم؟

«به‌معنی‌طلوع» با پرداختن به موضوعاتی چون عشق، امید، رنج و جست‌وجوی معنای زندگی، فرصتی برای هم‌دلی و بازاندیشی در احساسات انسانی فراهم می‌کند. این مجموعه شعر، با تصویرسازی‌های زنده و بیان صادقانهٔ عواطف، می‌تواند برای کسانی که به دنبال لمس تجربه‌های مشترک انسانی هستند، الهام‌بخش باشد. مواجهه با زبان شاعرانه و نگاه متفاوت به مسائل روزمره، امکان کشف زوایای تازه‌ای از زندگی را پیش روی خواننده می‌گذارد. همچنین، این کتاب می‌تواند فرصتی برای آشنایی با شعر معاصر فارسی و دغدغه‌های نسل جدید شاعران باشد.

خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

این کتاب برای علاقه‌مندان به شعر معاصر فارسی، دوست‌داران ادبیات عاشقانه و کسانی که دغدغه‌های فلسفی و انسانی دارند، مناسب است. همچنین، برای کسانی که به دنبال تجربهٔ احساسات عمیق و بازتاب آن‌ها در قالب شعر هستند، «به‌معنی‌طلوع» انتخابی قابل توجه خواهد بود.

بخشی از کتاب به معنی طلوع

«حسی دارم که می‌گویند عشقست درین دنیا هرچه می‌جویند عشقست با سه حرف غزل و شعر شد شروع همان عشسقست. که می‌دهد نوید چراغ شکست» سوسوی امید این عشسقست. که در شب تار گلستان می‌سزد از آتش و نار هش قسته» فرز بین کقر و ایمان عشق مانند نوشیدن شرابست آدمی را عشق درمان و جوابست عشق, چون شاپرکی در خانه قلبم پر می‌زند و می‌بوسم. پر پروانة قلبم عاشق این حسم. عاشقی و آشنایی آن عشق که نباشد. پایانش به جدایی وقتی که عاشق می‌شوی دنیا عجییست عشقست که از هر دو جهان برونست اگر عاشق شدی به عشق خود ناز که عش ق را عشقست پر پرواز»