کتاب قیافهی شیطان
معرفی کتاب قیافهی شیطان
«ملاقات با شیطان» مجموعه هشت داستان کوتاه از نعمتاله سلیمانیخواه، نویسنده معاصر است. او متولد ۱۳۳۹ آبادان و فارغالتحصیل رشته الهیات و معارف اسلامی (علوم قرآنی و حدیث) از دانشگاه تربیت مدرس تهران در سال ۱۳۷۲ است و کار نویسندگی در عرصه ادبیات دفاع مقدس را به طور جدی از سال ۱۳۷۳ آغاز کرد. بخشی از داستان «ملاقات با شیطان» این مجموعه را میخوانیم:
روی تخت مدام وول میخوردم؛ از این پهلو به آن پهلو. بیفایده بود؛ خوابم نمیبرد. همه بدنم به خارش افتاده بود. از همه بدتر، در انتظار اتفاقی موهوم و ناگهانی، احساس بیقراری گنگی رهایم نمیکرد. یک هفتهای میشد که مرا از بخش جراحی به این بخش آورده بودند؛ بخش بیماریهای اعصاب و روان. از کار دکترها و پرستارها سر در نمیآوردم. در طول این یک هفته، قرصهای جورواجور به خوردم داده بودند و اندک زمانی که بیدار بودم، رخوتی عجیب در خود حس میکردم. دکتر که چیز زیادی به من نگفته بود. مادرم هم حرفی نمیزد. اما پرستار یکی دو بار با سماجت غریبی درباره یک نوع بیماری روحی روانی صحبت کرده بود.
با احتیاط دست روی صورتم کشیدم. میل شدیدی مرا وامیداشت تا به آینه نگاه کنم، اما هیچ آینهای در اتاق نبود. نمیدانستم اگر آینهای در مقابلم بود آیا جرأت میکردم توی آن نگاه کنم یا نه؟
سردرد عجیبی داشتم و از تبی دائمی که رهایم نمیکرد، میسوختم. تمام بدنم خیس عرق شده بود و با این حال، باز هم احساس سرما میکردم. دست راستم که از بالای بازو قطع و کاملاً باندپیچی شده بود و زیر چشمها و فک و حتی چشم راستم که کاملا تخلیه و زخمبندی شده بود، بیشتر از همه جوارحم میخارید و عذابم میداد.
بیرون اتاق، صدای پچپچ دکتر را که داشت با مادرم صحبت میکرد، میشنیدم. میدانستم که همین امروز قرار است از بیمارستان مرخص شوم...
حجم
۹۰٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۴۶ صفحه
حجم
۹۰٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۴۶ صفحه
نظرات کاربران
چرا دست از سر این "تام یورک" بدبخت بر نمی دارین! کی این جلدارو طراحی میکنه!!!!
جلد :))))))
عکس جانی گرینوود رو هم میزدین دیگه!!