تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

کتاب حکمت های پیر خردمند
معرفی کتاب حکمت های پیر خردمند
کتاب الکترونیکی «حکمتهای پیر خردمند» نوشتهٔ زهرا نیکطلب و با ویراستاری فاطمه شکرانی، مجموعهای از داستانهای کوتاه اخلاقی و عرفانی است که نشر نوآوران دانش رویانا آن را منتشر کرده است. این کتاب با الهام از سنت قصهگویی ایرانی، روایتهایی آموزنده و پندآمیز را در قالب حکایتهایی از یک پیر دانا و شاگردان و اهالی روستا ارائه میدهد. هر داستان با زبانی ساده و روایتمحور، مفاهیمی چون امید، تلاش، توکل، عشق، شکرگزاری و خودشناسی را به تصویر میکشد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب حکمت های پیر خردمند
«حکمتهای پیر خردمند» اثری در قالب داستانهای کوتاه است که در فضای روستا و میان مردم عادی میگذرد. زهرا نیکطلب، نویسندهٔ کتاب، با بهرهگیری از سنت حکایتنویسی و آموزههای اخلاقی، مجموعهای از روایتها را گردآوری کرده که هرکدام حامل پیامی اخلاقی یا معنوی است. این کتاب در قالب ناداستان و با ساختاری اپیزودیک، هر بار به سراغ موضوعی تازه میرود: از فقر و امید تا شکرگزاری، قضاوت، بخشش، اعتمادبهنفس و اهمیت زمان حال. شخصیت محوری کتاب، پیر خردمند، با شاگردان و اهالی روستا درگیر گفتگوها و موقعیتهایی میشود که در نهایت به یک درس یا پند اخلاقی ختم میشود. فضای کتاب یادآور آثار کلاسیک ادبیات فارسی است که در آن حکمت و تجربهٔ زیسته، راهنمای زندگی روزمره میشود. این مجموعه، با روایتهایی کوتاه و مستقل، برای مطالعهٔ تدریجی و تأملبرانگیز مناسب است و هر داستان، فرصتی برای اندیشیدن به ارزشهای انسانی و معنوی فراهم میکند.
خلاصه داستان حکمت های پیر خردمند
در «حکمتهای پیر خردمند»، هر داستان با یک موقعیت ساده و ملموس آغاز میشود؛ مردی فقیر از ناتوانی خود نزد پیر خردمند شکایت میکند، جوانی دربارهٔ مسئولیتپذیری و استقلال نظر میپرسد، یا شاگردان دربارهٔ تربیت فرزند بحث میکنند. پیر خردمند با آرامش و درایت، به هرکدام از این مسائل پاسخ میدهد و راهکاری مبتنی بر تجربه و تأمل ارائه میکند. پیامهای اصلی کتاب حول محورهایی چون امید به آینده، تلاش و پشتکار، توکل به خدا، شکرگزاری در برابر نعمتها، اهمیت بخشش و رهایی از کینه، پرهیز از قضاوت دیگران، و ارزش زمان حال میچرخد. نویسنده با روایتهایی چون داستان مرد نالان و باغ خشکیده، یا ماجرای ارباب خسیس و کارگرش، نشان میدهد که تغییر نگرش و عمل، میتواند سرنوشت انسان را دگرگون کند. در حکایتی دیگر، پیر خردمند به شاگردانش میآموزد که رازها را باید نزد خود نگه داشت و کلام نسنجیده میتواند ویرانگر باشد. داستانهایی دربارهٔ اعتمادبهنفس، عزت نفس، حمایت از فرزند، و شروع دوباره، همگی بر این نکته تأکید دارند که انسان در هر مرحلهای از زندگی میتواند مسیر خود را تغییر دهد و با امید و تلاش، به آرامش و موفقیت برسد. کتاب با زبانی روایتمحور و مثالهای روزمره، مفاهیم اخلاقی و معنوی را بهگونهای بیان میکند که برای خواننده قابل لمس و تأملبرانگیز باشد.
چرا باید کتاب حکمت های پیر خردمند را بخوانیم؟
این کتاب با روایت داستانهایی کوتاه و آموزنده، فرصتی برای بازاندیشی در ارزشهای انسانی و اخلاقی فراهم میکند. هر حکایت، دریچهای به سوی مفاهیمی چون امید، تلاش، شکرگزاری، بخشش و خودشناسی میگشاید و خواننده را به تأمل دربارهٔ رفتارها و نگرشهای روزمره دعوت میکند. «حکمتهای پیر خردمند» با بهرهگیری از سنت قصهگویی ایرانی، مفاهیم عمیق را در قالب روایتهایی ساده و ملموس بیان میکند و میتواند الهامبخش تغییر نگرش و رفتار در زندگی باشد. مطالعهٔ این کتاب، نهتنها برای علاقهمندان به ادبیات اخلاقی و عرفانی، بلکه برای هر کسی که به دنبال آرامش، رشد فردی و معنوی است، تجربهای ارزشمند خواهد بود.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهٔ این کتاب به علاقهمندان داستانهای کوتاه اخلاقی، دوستداران ادبیات عرفانی و کسانی که دغدغهٔ رشد فردی، خودشناسی، آرامش ذهن و بهبود روابط انسانی دارند پیشنهاد میشود. همچنین برای کسانی که به دنبال راهی برای مواجهه با مشکلات روزمره، افزایش امید و اعتمادبهنفس یا یافتن معنای عمیقتر در زندگی هستند، این اثر میتواند مفید باشد.
بخشی از کتاب حکمت های پیر خردمند
«روزی مردی فقیر نزد استاد و پیر خردمند رفت و از ناتوانی و فقر خود شکایت کرد. او گفت: «من تابهحال نتوانستهام آنطور که شایسته است به خانوادهُ خود خدمت کنم؛ چرا که مسیر و هدف خود را گم کردهام و از آن میترسم که روزی برسد من در این دنیا نباشم و خانوادهام از این فقر و تنگدستی به سختی و مضیقه درآیند.» پیر خردمند لبخندی بر لبانش نقش بست و به مرد نگاه کرد و گفت: «تو اکنون نیز مردهای! چراکه در زندگی و زندهبودنِ خودت. برای خانواده کاری نمیکنی و فقط افسوس میخوری. فرق میان زندهبودن و مردن تو چیست؟» مرد که از اين حرف آشفته شده بود. لحظهای در فکر فرو رفت؛ اما نمیدانست چه بگوید و چه کار کند. فقط سکوت اختیار کرد. پیر که او را اینچنین دید. گفت: «ای مرد. بیا و در زمانی که زندهای. قدمی برای خانوادهات بردار؛ چون بعد از مرگ توء آنها خود مکلف زندگی خویش هستند. اگر درست فکر کنی و تصمیم بگیری, راه چارهای خواهی یافت؛ وگرنه تا آخر عمر افسوس خواهی خورد. تنها کاری که اکنون میتوانی انجام بدهی, اين است که با داشتههایت زندگی را اداره کنی و با کمی تعقل و تدبیر. مسیر خود را پیدا کنی.» مرد درحالی که آشفته بود. از جای بلند شد و رفت. سالها گذشت و پیر خردمند اين مرد و داستانش را فراموش کرده بود... او در سفر و گذر از روستایی. مردی را دید که دواندوان به سویش آمد و بهمحض دیدار. او را در آغوش کشید. پیر تعجب کرد و آهسته در گوشش نجوا کرد که: «آیا مرا میشناسی؟» مرد جواب داد: «بلی» سالها پیش بود که به سراغتان آمدم و با پندی که از شما گرفتم. به فکر فرو رفتم. بعد از مراجعت به شهر خود. با اندک سرمایهام» کسبی راه انداختم و اکنون خود و خانوادهام در رفاه و آسایش بهسر میبریم. ای پیر. ممنونم که مرا هدایت کردی تا لحظه حال را از دست ندهم و تصمیمی درست و بههنگام بگیرم.» پیر که آن مرد را بهخاطر آورده بود. لبخندی زد و او را مجدد در آغوش گرفت و گفت: «درود بر تو که اصل مطلب را گرفتی و بدان عمل نمودی.»
حجم
۸۴۴٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۰۸ صفحه
حجم
۸۴۴٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۰۸ صفحه