تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

کتاب تعبیر
معرفی کتاب تعبیر
کتاب الکترونیکی «تعبیر» نوشتهٔ شیرین شفیعی اثری در قالب داستان بلند و ناداستان است که نشر متخصصان آن را منتشر کرده است. این کتاب با نگاهی به زندگی روزمره، خاطرات و دغدغههای ذهنی یک زن، به مسائل روانی، اجتماعی و معنوی انسان معاصر میپردازد و با روایتهایی از کودکی تا بزرگسالی، تلاش میکند معنای زندگی و آرامش را در میان فرازونشیبهای روزگار جستوجو کند. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب تعبیر
«تعبیر» نوشتهٔ شیرین شفیعی، اثری در قالب ناداستان و داستان بلند است که با روایتی خودزندگینامهای، به بازخوانی خاطرات، دغدغهها و تجربههای زیستهٔ نویسنده میپردازد. این کتاب در فضایی صمیمی و نزدیک به ذهن مخاطب، از کودکی تا بزرگسالی را مرور میکند و با روایتهایی از خانواده، مدرسه، دانشگاه، ازدواج و مادری، تصویری از زندگی یک زن ایرانی در دهههای اخیر ارائه میدهد. ساختار کتاب مبتنی بر روایتهای پیوسته و گاه پراکنده است که با بازگشتهای مکرر به گذشته و تاملات فلسفی و روانشناختی، به دغدغههای وجودی، معنای خوشبختی، نقش خانواده، اهمیت شکرگزاری و مواجهه با مشکلات روزمره میپردازد. «تعبیر» اثری است که در مرز میان داستان و ناداستان حرکت میکند و با بهرهگیری از خاطرات شخصی، تجربههای جمعی و گفتوگوهای روزمره، تلاش دارد تصویری از زیستن در جهان امروز و جستوجوی آرامش در میان آشوبهای ذهنی و اجتماعی ارائه دهد.
خلاصه داستان تعبیر
در «تعبیر»، شیرین شفیعی با روایت اولشخص، زندگی خود را از کودکی تا بزرگسالی مرور میکند. داستان با توصیف فضایی تاریک و پر از ناامیدی آغاز میشود؛ جایی که نویسنده در میان دغدغهها و نارضایتیهای اطرافیان، به نوشتن پناه میبرد تا معنای تازهای برای زندگی بیابد. خاطرات کودکی در خانهٔ مادربزرگ، بازیهای کودکانه، روابط خانوادگی و حسرتهای گذشته، بخش مهمی از روایت را شکل میدهد. با ورود به سالهای مدرسه و نوجوانی، دوستیها، رقابتها و دغدغههای اخلاقی و اجتماعی پررنگتر میشوند. نویسنده از تجربههای تلخ و شیرین مدرسه، جدایی از دوستان و شکلگیری هویت فردی سخن میگوید. ورود به دانشگاه و آشنایی با شخصیتهایی مانند «فرشته» و «دکتر پاینده» نقطهٔ عطفی در مسیر فکری و معنوی اوست. این آشناییها، نویسنده را به سمت تاملات عمیقتر دربارهٔ معنای زندگی، نقش شکرگزاری، قناعت و آرامش سوق میدهد. در بخشهایی از کتاب، نمونههایی از زندگی اطرافیان و دوستان آورده میشود که هرکدام بهنوعی درگیر رقابت، حرص، حسرت یا نارضایتیاند و سرنوشت آنها بهعنوان نمونههایی از پیامهای اصلی کتاب مطرح میشود. نویسنده با بازگشتهای مکرر به گذشته و تامل بر لحظههای ساده و ارزشمند زندگی، بر اهمیت توجه به داشتهها، شکرگزاری و یافتن آرامش در میان مشکلات روزمره تأکید کرده است. در نهایت، «تعبیر» سفری است از دل آشوبهای ذهنی و اجتماعی بهسوی آرامش، پذیرش و معنای زندگی، با تاکید بر اینکه هر فرد میتواند با تغییر نگاه خود، تعبیر تازهای از زندگی بسازد.
چرا باید کتاب تعبیر را بخوانیم؟
این کتاب با روایت صادقانه و بیپرده از تجربههای زیسته، به دغدغههایی میپردازد که بسیاری از افراد در زندگی روزمره با آنها مواجهاند: حسرت گذشته، اضطراب آینده، رقابتهای بیپایان و جستوجوی آرامش. «تعبیر» با مثالهایی ملموس از زندگی واقعی، نشان میدهد که چگونه میتوان با تغییر نگرش و تمرکز بر داشتهها، به آرامش و رضایت دست یافت. این اثر، فرصتی برای تامل بر معنای زندگی، نقش شکرگزاری و اهمیت روابط انسانی فراهم میکند و مخاطب را به بازاندیشی در ارزشهای فردی و اجتماعی دعوت میکند.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهٔ این کتاب برای کسانی مناسب است که دغدغهٔ معنای زندگی، آرامش روان، شکرگزاری و مواجهه با مشکلات روزمره را دارند. «تعبیر» بهویژه برای زنان، مادران، دانشجویان و افرادی که درگیر فرازونشیبهای زندگی خانوادگی و اجتماعی هستند، میتواند الهامبخش باشد. همچنین کسانی که به روایتهای خودزندگینامهای و تاملات فلسفی علاقهمندند، از این کتاب بهره خواهند برد.
بخشی از کتاب تعبیر
«خیلی سال گذشته از تمام اون لحظههای ناب. از هر بازه سنی که برمیگردیم انگار خوابه. از اون زمانی که خواهرم تازه به دنیا اومده بو وای نزدیک به سی سال گذشته. اما انگار نهایتش ده سال قبله. واقعاً راست گفتن هر دهه هر سال و حتی به نظرم هر روز آدم داره پختهتر میشه و عاقلتر: اون هم آدمی احساساتی و پر از تفکر. من یه دهه شصتیام ... . سال ۱۳۰۴ خورشیدیه. نمیدونم چه زمانی دارین اینها رو میخونین. اما الان دوره زمونه هر روز و هر لحظه از نظر من داره تغییر میکنه. همین تغییرات و نیاز مردم من رو وادار به نوشتن کرد. آره دیگه این یکی هم اومد. مادر که باشی اون هم احساساتی اون هم خواهان همه خوبیها واسه خانوادهت مگه میتونی ثانیهای برای خودت باشی ؟ ای وای و ای وای ... خونه مادربزرگ یه راهرو ورودی داشت که دو طرفش درهای دو اتاق دیگه بود که خود اون اتاقها هم به هم راه داشتن و اتاقهای انتهایی به ایوون میرسیدن. از روی ایوون هم که پله بهسمت حیاط بود. گوشه حباط دستشویی بود و حیاط یه حوض و باغچه داشت و پلههایی که به مطبخ زیرزمین میرفت. ماهميشه از مطبخ پایین میترسیدیم؛ هم به خاطر تاریکی وقدمتش وهم پلههای بلندی که داشت ... . اما همون مطبخ بود که آمال و آرزوی شکمهای گرسنه ظهر وشب بود و همیشه ازش بوی انواع غذ اهای دست پخت مادربزرگ میومد.»
حجم
۲۹۹٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۶۴ صفحه
حجم
۲۹۹٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۶۴ صفحه