تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

کتاب درآمدی بر علوم انسانی اسلامی
معرفی کتاب درآمدی بر علوم انسانی اسلامی
کتاب درآمدی بر علوم انسانی اسلامی (در اندیشهٔ حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای (مدظلهالعالی)) نوشتهٔ سیدمهدی موسوی توسط انتشارات انقلاب اسلامی منتشر شده است. نویسنده در این اثر به بررسی مبانی، ساختار و ضرورت تحول در علوم انسانی از منظر رهبر انقلاب اسلامی میپردازد. این اثر با تکیه بر آثار مکتوب و شفاهی آیتالله خامنهای، تلاش دارد تصویری جامع از دیدگاههای او دربارهٔ علوم انسانی اسلامی و نقش آن در جامعه معاصر ارائه دهد. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب درآمدی بر علوم انسانی اسلامی
یکی از مهمترین دغدغههای جهان اسلام امروز، تحول علوم انسانی و چگونگی آن است. علوم انسانی، نقش کلیدی در جهتدهی، فکرسازی، و تعیین مسیر و مقصد یک جامعه دارد. اما با وجود پیشرفتهای چشمگیر، علوم انسانی فعلی نتوانسته به مشکلات جهانی، پرسشهای بنیادین انسان معاصر، و نیازهای جوامع اسلامی پاسخ مناسبی بدهد. حتی به دلیل ناسازگاری با بنیانهای معرفتی و فرهنگی اسلام، تعارضات فکری و اجرایی در این جوامع ایجاد کرده و از نظر بسیاری از متفکران، خود به بخشی از مشکلات انسان معاصر تبدیل شده است.
انسان و جوامع پیشرو امروز به تأملات نظری و پژوهشهای جدی دربارهٔ علم و علوم انسانی نیاز دارند. باید مبادی این علوم بازنگری شوند و نسبت آنها با فلسفه، دین و فرهنگ دوباره بررسی شود تا افقهای جدیدی برای بشریت گشوده شود. این مباحث که در رشتههایی چون «فلسفهٔ علم»، «فلسفهٔ دین»، «جامعهشناسی معرفت» و «جامعهشناسی علم» پیگیری میشوند، اگرچه اخیراً گسترش یافتهاند، اما ریشههایی کهن در تمدن اسلامی دارند. متفکرانی مانند کندی، فارابی، ابنسینا، غزالی و ابنخلدون، همواره به «علمشناسی» و نگاهی درجه دوم به علم توجه داشتهاند، بهویژه در موضوع رابطهٔ عقل با وحی یا دین با علم.
پس از رنسانس و ظهور عقلانیت مدرنِ دنیامحور، مسئلهٔ رابطهٔ علم و دین به شکلی متفاوت مطرح شد. با تقلیل دین به امور شخصی و علم به معرفت تجربی، ایدة تعارض علم و دین در جوامع علمی غالب گشت. در این فضا، رابطهٔ علم و دین برای متفکران جهان اسلام نیز به مسئلهای مهم تبدیل شد. در حالی که برخی روشنفکران، تحت تأثیر غرب، به انکار این ارتباط پرداختند، بسیاری از متفکران مسلمان بر تعامل و تأثیر متقابل دین و علم تأکید کرده و در نهضت احیای تفکر اسلامی شرکت کردند. این نهضت که با سیدجمالالدین اسدآبادی آغاز شد و با انقلاب اسلامی ایران به ثمر نشست، به ارائهٔ الگوها و رویکردهای متفاوتی برای تحول علوم انسانی در جهان اسلام انجامید؛ نظریههایی که دامنهای وسیع از دیدگاههای فلسفی، اخلاقی، جامعهشناختی تا مدیریتی را در بر میگیرند.
این نظریهها گاه تحول علوم انسانی را به مبانی فلسفی گره زده و گاه آن را تا سطح مباحث سیاسی فرو کاستهاند؛ گاه با رویکردی انتقادی به نفی علم جدید گرویده و گاه با نفی امکان کسب یقین معرفتشناختی به ارادهگرایی و برساختگرایی اجتماعی انجامیدهاند و گاه هدفی دستیافتنی برای طرح تحول آن ترسیم کرده و گاه آن را اقدامی آرمانی پنداشتهاند.
به عقیدهٔ سیدمهدی موسوی، نویسندهٔ کتاب درآمدی بر علوم انسانی اسلامی، یکی از متفکران تأثیرگذار در زمینهٔ تحول علم و تولید علوم انسانی، آیتالله خامنهای است. نویسنده بر این عقیده است که آیتالله خامنهای با تأملات نظری و اقدامات عملی در این حوزه و با ابداع مفاهیم جدید، حمایت از علم و نخبگان، تأکید بر نهضت نرمافزاری و تولید علم، نقش مهمی در تاریخ و فرهنگ ایران معاصر داشتهاند. آیتالله خامنهای از سالها پیش از انقلاب اسلامی به مسئلهٔ علوم انسانی توجه داشته و تأملات نظری خود را در قالبهایی مانند «اسلامی اندیشیدن در باب مسائل انسان و علوم انسانی»، «سازندگی بنای علوم انسانی نوین»، «نظریهسازی در زمینهٔ علوم انسانی»، و «سوق دادن مسائل و موضوعات علوم انسانی به سمت آموزههای اسلامی» ارائه کردهاند. هدف ایشان، تدوین علوم انسانی بر پایهٔ فکری و جهانبینی اسلامی برای دستیابی به «حیات طیّبه»، فراهم کردن زمینههای شکلگیری «تمدّن نوین اسلامی» و کمک به حل معضلات جهانی است. کتاب درآمدی بر علوم انسانی اسلامی به منظور ارائهٔ این مباحث به صاحبنظران و اندیشمندان در مجامع علمی کشور منتشر شده است.
خلاصه کتاب درآمدی بر علوم انسانی اسلامی
کتاب درآمدی بر علوم انسانی اسلامی با تمرکز بر اندیشههای آیتالله خامنهای، به بررسی چیستی، جایگاه و ضرورت تحول در علوم انسانی میپردازد. نویسنده ابتدا به پیشینهٔ توجه رهبر انقلاب به علوم انسانی از دوران جوانی تا دورهٔ رهبری اشاره میکند و نشان میدهد که دغدغهٔ ورود معارف اسلامی به عرصههای عینی و اجتماعی، همواره در آثار و فعالیتهای ایشان حضور داشته است. کتاب، ضمن مرور انتقادی بر وضعیت علوم انسانی غربی و ناسازگاری آن با مبانی معرفتی و فرهنگی جهان اسلام، بر لزوم بازخوانی و بازسازی علوم انسانی بر پایهٔ جهانبینی اسلامی تأکید میکند. در این مسیر، مفاهیمی چون «اسلامیاندیشیدن»، «سازندگی بنای علوم انسانی نوین» و «نظریهسازی» از سوی آیتالله خامنهای مطرح میشود. درآمدی بر علوم انسانی اسلامی، علوم انسانی را نه صرفاً دانشی توصیفی، بلکه ابزاری جهتدهنده و تمدنساز میداند که باید بر اساس مبانی قرآنی، عقلانی و تجربه زیستهٔ جامعهٔ اسلامی بازتعریف شود. نویسنده با تحلیل ساختار منظومهای اندیشهٔ آیتالله خامنهای، نشان میدهد که علوم انسانی اسلامی باید پاسخگوی نیازهای واقعی جامعه و زمینهساز تحقق حیات طیبه و تمدن نوین اسلامی باشد.
چرا باید کتاب درآمدی بر علوم انسانی اسلامی را خواند؟
کتاب درآمدی بر علوم انسانی اسلامی برای کسانی که به دنبال فهم عمیقتر نسبت میان علم، دین و جامعه در جهان معاصر هستند، فرصتی فراهم میکند تا با یکی از مهمترین جریانهای فکری معاصر ایران و جهان اسلام آشنا شوند. اثر حاضر با تکیه بر تحلیلهای اجتهادی و شبکهای، تصویری روشن از ضرورت تحول در علوم انسانی و نقش آن در جامعهسازی و تمدنسازی ارائه میدهد. همچنین، خواننده با مطالعهٔ این کتاب میتواند با مبانی نظری و دغدغههای فکری رهبر انقلاب اسلامی دربارهٔ علوم انسانی و نسبت آن با فرهنگ و سیاست آشنا شود.
خواندن کتاب درآمدی بر علوم انسانی اسلامی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
کتاب درآمدی بر علوم انسانی اسلامی برای پژوهشگران، دانشجویان و علاقهمندان به علوم انسانی، فلسفهٔ علم، مطالعات اسلامی و کسانی که دغدغهٔ تحول علوم انسانی و نسبت علم و دین را دارند، مناسب است. همچنین برای مدیران فرهنگی، سیاستگذاران آموزشی و فعالان حوزهٔ اندیشهٔ اسلامی که به دنبال الگوهای بومی و اسلامی در علوم انسانی هستند، مفید خواهد بود.
فهرست کتاب درآمدی بر علوم انسانی اسلامی
فصل اول: کلیات
نویسنده در این فصل از پیشینهٔ توجه به علوم انسانی در آثار آیتالله خامنهای، جایگاه علوم انسانی در منظومهٔ فکری آیتالله خامنهای، رویکردشناسی آیتالله خامنهای در پرداختن به علوم انسانی، انواع رویکردها در تبیین علوم انسانی اسلامی سخن گفته و انواع الهیات در تمدن اسلامی را بررسی کرده است.
فصل دوم: شخصیت علمی و پایگاه معرفتی آیتاللهالعظمی خامنهای (مدّظلّهالعالی)
نویسنده در این فصل بیان کرده است که تکوّن هر نظریهٔ علمی به تجربه زیسته و پیشینهٔ علمی نظریهپرداز وابسته است. برای فهم عمیق نظریهٔ علوم انسانی آیتالله خامنهای، بررسی ابعاد علمی و تخصصی ایشان ضروری است تا مشخص شود ورود ایشان به این مباحث نه صرفاً از موضع سیاسی، بلکه ریشه در پایگاه معرفتی و خاستگاه فکری ایشان دارد.
فصل سوم: چیستی علم
نویسنده در این فصل بیان کرده است که هر نظریهای در علوم انسانی بر پایه تحلیلی از مفهوم «علم» استوار است. آیتالله خامنهای، با توجه به پیشینهٔ تاریخی اهمیت علم در تمدن اسلامی، به جایگاه رفیع و ماهیت علم توجه ویژهای دارند و آن را از مفاهیم کلیدی و پر تکرار در منظومه فکری خود میدانند. ایشان علم را اصلیترین برنامه نظام اسلامی معرفی کرده و به ارتباط آن با سایر مقولات انسانی میپردازند.
فصل چهارم: چیستی علوم انسانی
این فصل نشان میدهد که علوم انسانی که ریشه در تاریخ و فرهنگهای مختلف، از جمله تمدن اسلامی، دارد، امروزه با زندگی اجتماعی عجین شده و در تمامی مناسبات بشری نقش ایفا میکند. این فصل به بررسی ماهیت، ابعاد و مؤلفههای علوم انسانی از دیدگاه آیتالله خامنهای میپردازد تا راهی برای تحلیل علوم انسانی غربی و در نهایت، تولید الگوی علوم انسانی اسلامی گشوده شود.
فصل پنجم: هویّت علوم انسانی موجود و بحرانهای آن
این فصل به بررسی هویت علوم انسانی موجود و بحرانهای آن میپردازد و تاکید میکند که شناخت دقیق علوم انسانی کنونی برای توسعه علوم انسانی نوین ضروری است. آیتالله خامنهای معتقدند که تحلیل تاریخ و فرهنگ غرب و اسلام، راه را برای تحول علوم انسانی اسلامی هموار میسازد و این تحول، ضرورتی برخاسته از بیداری جهان اسلام است.
فصل ششم: چیستی و چرایی تولید علوم انسانی اسلامی
این فصل بر ماهیت تکاملی و پیشرونده علم و علوم انسانی تأکید دارد و به لزوم اسلامی اندیشیدن در این حوزه اشاره میکند. همچنین، به سوءتفاهمهای رایج دربارهٔ نظریهٔ علوم انسانی اسلامی آیتالله خامنهای میپردازد و روشن میسازد که مقصودش مخالفت با اصل علوم انسانی نیست، بلکه هدف، عمیقتر کردن و منطقیتر ساختن آن بر پایهٔ آموزههای اسلامی است.
فصل هفتم: شرایط اسلامی اندیشیدن در علوم انسانی
این فصل به شرایط و عناصر مورد نیاز برای تولید علوم انسانی اسلامی اشاره میکند و تأکید دارد که این فرایند تدریجی و چندوجهی است. آیتالله خامنهای سه عنصر منطق، اخلاق و آزادی را برای رشد علمی و دینی ضروری میدانند و معتقدند که تولید علم نیازمند زمینهسازی و جوشش درونی دانشمندان است.
فصل هشتم: نقش منابع و علوم اسلامی در تولید علوم انسانی اسلامی
این فصل به اهمیت منابع در تولید علوم انسانی اسلامی میپردازد و سه منبع اصلی را شامل منابع دینی و علوم اسلامی، دستاوردهای مدون بشری و تجربههای غیرمدون بشری معرفی میکند. آیتالله خامنهای تأکید دارند که استنباط اصول علوم انسانی اسلامی باید مستقیماً از متون دینی انجام شود و نه بر اساس سلیقههای شخصی.
فصل نهم: روششناسی علوم انسانی اسلامی
این فصل بر اهمیت اتخاذ روش صحیح در تولید علوم انسانی کارآمد تأکید دارد و روش را ابزاری برای دستیابی به حقیقت و جلوگیری از خطای علمی میداند. آیتالله خامنهای به ضرورت روشمندی در پژوهش و دوری از هرگونه آنارشیزم علمی اشاره میکنند و روش اجتهاد را الگویی کارآمد برای تحقیقات مرتبط با متون اسلامی معرفی میکنند.
فصل دهم: انسانشناسی اسلامی، بنیان علوم انسانی اسلامی
این فصل انسانشناسی را یکی از پایههای اساسی هر نظریه در باب علوم انسانی میداند و توضیح میدهد که تلقی از انسان، نقش تعیینکنندهای در نظریهپردازی علوم انسانی ایفا میکند. آیتالله خامنهای تأکید دارند که علوم انسانی غربی بر انسانشناسی غربی استوار است و برای دستیابی به انسانشناسی اسلامی، باید به منابع آن توجه ویژهای داشت.
فصل یازدهم: نظریهٔ اجتماعی آیتاللهالعظمی خامنهای (مدظلهالعالی)
این فصل به نظریهٔ اجتماعی آیتالله خامنهای بهعنوان یک پایهٔ اساسی در الگوی علوم انسانی اسلامی ایشان میپردازد. ایشان اسلام را مسلکی اجتماعی و دارای اصولی منسجم میدانند که برای زندگی جمعی و تکالیف اجتماعی انسان، معارف عملیاتی ارائه میدهد و شناخت جامعه را برای سعادت انسان ضروری میداند.
بخشی از کتاب درآمدی بر علوم انسانی اسلامی
«از منظر آیتالله خامنهای گفتار یک فرد و متن مؤلّف در بستر زمان و مکان و مخاطب شکل میگیرد و در ظرف بیست یا سی و یا چهل سال زندگی او تحقّق یافته است؛ امّا این مجموعه در واقع برآیند از شخصیّت و لبّ آن چیزی است که او فهمیده است؛ از این رو، این برآیند، مخصوص به زمان و مکان خاص نیست بلکه «شخصیّت و هویّت» آن متفکّر و گوینده است که از جهات مختلف میتواند مورد بررسی قرار گیرد. از این نظر، همهٔ مطالب آن متفکّر و پوینده اهمّیّت پیدا میکند. هر چند ممکن است الان بدان توجّه نشود امّا در آینده مورد توجّه قرار میگیرد و سؤال و جوابی را لازم دارد.
برخی از اندیشمندان خود به این تغییر و تحوّل و ظهور تدریجی اندیشهها و نظریّه در بستر تاریخ و فرهنگ توجّه دارند و در موقعیّتهای مختلف سعی در در جمعبندی و تقریر آراء و اندیشههای خود دارند و در پی صورتبندی به دادههایی هستند که در طول زمان و با توجّه به مخاطبان مختلف و مسائل مختلف ارائه دادهاند و در نتیجه نظام و چهارچوب فکری خود را ارائه میدهند و به مفاهیم کلیدی و گزارههای بنیادین منظومهٔ فکری خود را در قالب نظام و ساختاری منسجم و هماهنگ اشاره کردهاند. در این صورت چنین آثاری میتواند منبع اصلی برای شناخت چهارچوب فکری یک متفکّر و نظریّهپرداز باشد. امّا بسیاری از محقّقان و متفکّران بخصوص متفکّران مؤسّس و مکتبساز و همچنین متفکّرانی که به مشاغل حکومتی و مدیریّت اجتماعی اشتغال دارند، خود فرصت صورتبندی همهٔ اندیشهها و آرائشان را ندارند و این زحمت علمیِ دیگر محقّقان را میطلبد تا اصول اندیشه و نظام نظری آنها را کشف و با ارائهٔ تعریف جامع از «هویّت فکری» آنها، اندیشههای آنها را به صورت یک منظومه ارائه دهند. البتّه این نظم و نظریّه بر اساس حقایق و ملاکهای واقعی و دادههای دقیق ساخته میشود هر چند ممکن است که مفسّر در فرایند تحقیق با خلأها و کمبودها مواجه شود که در این صورت باید به آن خلأها و کمبودها اشاره شود. و در صورت لزوم، میبایست آگاهانه به سایر اندیشهها و آراء همان نویسنده و متفکّر مراجعه شود و آن مجموعه تکمیل شود و یا به سایر اندیشمندانِ همسو مراجعه کند و از آنها بهره بگیرد»
حجم
۱٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۸۳۲ صفحه
حجم
۱٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۸۳۲ صفحه