دانلود و خرید کتاب سرنوشت از سرنوشت مجتبی وحیدی فر
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب سرنوشت از سرنوشت

کتاب سرنوشت از سرنوشت

دسته‌بندی:
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب سرنوشت از سرنوشت

کتاب الکترونیکی «سرنوشت از سرنوشت» نوشتهٔ «مجتبی وحیدی‌پور» و منتشرشده توسط انتشارات کتابکده آرشیدا، رمانی معاصر در ژانر داستان‌های فارسی است که به روایت زندگی خانواده‌ای گرفتار در بحران گم‌شدن یکی از اعضا می‌پردازد. این اثر با تمرکز بر روابط خانوادگی، اضطراب، امید و تلاش برای یافتن حقیقت، مخاطب را به دل ماجراهای پرتنش و احساسی می‌برد. نسخه الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب سرنوشت از سرنوشت

«سرنوشت از سرنوشت» داستانی است که در بستر زندگی شهری و خانوادگی شکل می‌گیرد و فضای آن حول محور گم‌شدن ناگهانی دختری به نام «سپیده» می‌چرخد. روایت کتاب در دههٔ ۱۴۰۰ خورشیدی اتفاق می‌افتد و دغدغه‌های خانواده‌ای را به تصویر می‌کشد که با بحران ناگهانی و شوک‌آور ناپدیدشدن یکی از عزیزانشان روبه‌رو می‌شوند. نویسنده با استفاده از زبان محاوره و توصیف‌های ملموس، فضای پرتنش و اضطراب‌آور خانواده را به تصویر می‌کشد و در کنار آن، روابط عاطفی میان اعضای خانواده و دوستان را نیز بررسی می‌کند. داستان با ورود پلیس و شکل‌گیری تحقیقات جنایی، رنگ و بوی معمایی به خود می‌گیرد و مخاطب را با پیچیدگی‌های پرونده و احساسات متضاد شخصیت‌ها همراه می‌کند. این رمان، علاوه بر روایت یک ماجرای جنایی، به موضوعاتی چون وفاداری، امید، ناامیدی و نقش سرنوشت در زندگی انسان‌ها می‌پردازد و در خلال داستان، به تأثیرات روانی بحران بر افراد و خانواده‌ها اشاره می‌کند.

خلاصه کتاب سرنوشت از سرنوشت

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند! داستان با زندگی روزمرهٔ خانوادهٔ «شکاریان» آغاز می‌شود؛ جایی که «سپیده» هر روز برادرش «سیاوش» را به دانشگاه می‌رساند و رابطهٔ نزدیکی میان اعضای خانواده دیده می‌شود. ناگهان، سپیده ناپدید می‌شود و این اتفاق، خانواده را در شوک و نگرانی فرو می‌برد. سیاوش و والدینش با تماس‌های بی‌پاسخ، جست‌وجوهای بی‌نتیجه و پیگیری‌های پلیسی روبه‌رو می‌شوند. ورود شخصیت‌هایی مانند «هلیا» (دوست و همکار سپیده) و افسران پلیس، داستان را به سمت یک معمای جنایی سوق می‌دهد. سیاوش در مسیر یافتن خواهرش با احساسات متضاد، کابوس‌ها و فشارهای روانی دست‌وپنجه نرم می‌کند. همزمان، پلیس با سرنخ‌هایی از آدم‌ربایی و قتل مواجه می‌شود و تحقیقات پیچیده‌تر می‌شود. در این میان، روابط عاطفی میان سیاوش و هلیا نیز پررنگ‌تر می‌شود و رازهایی از گذشتهٔ هلیا و سپیده آشکار می‌گردد. داستان با تعقیب و گریز، سوءتفاهم‌ها و حوادث تلخ ادامه می‌یابد و سیاوش درگیر اتهام قتل می‌شود. او برای اثبات بی‌گناهی خود و یافتن حقیقت، دست به فرار می‌زند و در نهایت، سرنوشت او به نقطه‌ای نامعلوم و پرابهام می‌رسد، بی‌آنکه پایان قطعی داستان افشا شود.

چرا باید کتاب سرنوشت از سرنوشت را خواند؟

این رمان با روایت پرکشش و فضاسازی ملموس، تجربهٔ مواجهه با بحران، اضطراب و امید را به تصویر می‌کشد. داستان، مخاطب را با احساسات متضاد شخصیت‌ها و پیچیدگی‌های روابط انسانی روبه‌رو می‌کند و در کنار ماجرای معمایی، به تأثیرات روانی بحران بر خانواده و فرد می‌پردازد. همچنین، کتاب به موضوعاتی چون وفاداری، فداکاری و نقش سرنوشت در زندگی اشاره دارد و خواننده را به تأمل دربارهٔ انتخاب‌ها و پیامدهای آن‌ها دعوت می‌کند.

خواندن کتاب سرنوشت از سرنوشت را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

این کتاب برای علاقه‌مندان به رمان‌های معمایی و خانوادگی، کسانی که به داستان‌های پرتنش و احساسی علاقه دارند و افرادی که دغدغهٔ روابط انسانی، بحران‌های خانوادگی و تأثیرات روانی آن‌ها را دنبال می‌کنند، مناسب است.

بخشی از کتاب سرنوشت از سرنوشت

«غروب شده بود که سیاوش بعد از پایان کلاس‌هاش به خانه آمد. وقتی وارد خانه شد با صدای بلندی خواهرش رو صدا کرد. آرام، مادر سیاوش با تعجب از آشپزخانه بیرون آمد و گفت: پسرم هنوز خواهرت نیامده! مگه قرار نبود با هم شام برین بیرون؟ سیاوش که از حرف مادرش کمی جا خورده بود-نگفته بود میاد دنبالم که از راه دانشگاه بریم! آرام-من فکر می‌کردم با هم بیرون هستید؟ سیاوش-حتماً دیگه باید بیاد. شب شد اما هنوز از سپیده خبری نبود سامان پدر سیاوش که از خرید بازار به خانه آمده بود ساعت رو نگاهی کرد-ساعت نه شب شده! سابقه نداشته این دختر تا این وقت شب بدون اطلاع بیرون باشه؟ دل آرام آشوب بود؛ سیاوش مدام تلفن سپیده رو می‌گرفت اما پاسخگو نبود. او که صبرش لبریز شده بود-گوشیش رو جواب نمی‌ده؟ حالا چکار کنیم؟ سامان-من میرم بیرون دنبالش نمیتونم این‌جور بشینم و دیوار رو نگاه کنم دارم دیوونه میشم! سیاوش-بابا جون صبور باش بذار پنج دقیقه دیگه دوباره تماس می‌گیرم. سامان-بهتره به مدیر شرکت زنگ بزنم. سامان گوشی خودش رو از روی آپن آشپزخانه برداشت و شماره همراه مدیر شرکتی که سپیده توش کار می‌کرد و گرفت-الو سلام آقای ابوالحسنی.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱٫۰ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۷۹ صفحه

حجم

۱٫۰ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۷۹ صفحه

قیمت:
۶۸,۰۰۰
تومان