کتاب چگونه سر صحبت را با دیگران باز کنیم

کتاب چگونه سر صحبت را با دیگران باز کنیم با عنوان اصلی How to talk to anyone about anything: improve your social skills, master small talk, connect effortlessly, and make real friends. (Communication skills training)، نوشته جیمز ویلیامز با ترجمه ساسان جعفرنیا و بهاره قاسمی، به کوشش نشر زمان تغییر منتشر شده است. این کتاب در حوزه‌ی مهارت‌های ارتباطی و روابط بین‌فردی نوشته شده است. این اثر به بررسی راهکارهای عملی برای بهبود مهارت‌های اجتماعی، شروع مکالمه و ایجاد ارتباط مؤثر با دیگران می‌پردازد. نسخه‌ی الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب چگونه سر صحبت را با دیگران باز کنیم

کتاب چگونه سر صحبت را با دیگران باز کنیم (مهارت‌های اجتماعی‌تان را بهبود دهید، گپ بزنید، به آسانی ارتباط برقرار کنید و دوستان واقعی پیدا کنید) به موضوع مهارت‌های اجتماعی و اهمیت آن در زندگی روزمره می‌پردازد. جیمز ویلیامز باتکیه‌بر تجربیات شخصی و پژوهش‌های علمی خود تلاش کرده تا نشان دهد که توانایی برقراری ارتباط مؤثر با دیگران، نه یک استعداد ذاتی، بلکه مهارتی قابل‌ یادگیری و تقویت است. نویسنده با مثال‌هایی از زندگی افراد مختلف، مانند تجربه‌ی دوستش در یک مراسم عروسی نشان می‌دهد که بسیاری از افراد با چالش‌های مشابهی روبه‌رو هستند؛ همچنین نویسنده راهکارهایی برای عبور از این موانع ارائه می‌دهد. 

جیمز ویلیامز مباحث کتاب را از خودشناسی آغاز کرده است؛ سپس به مهارت‌های شنیدن، پرسیدن سؤال، شروع مکالمه و ایجاد روابط عمیق‌تر پرداخته است. در کنار این مباحث، به نقش اعتمادبه‌نفس، کاریزما و اهمیت تمرین در بهبود مهارت‌های اجتماعی نیز پرداخته شده است. کتاب با زبانی ساده به خواننده کمک می‌کند تا قدم‌به‌قدم مسیر بهبود ارتباطات خود را طی کند و با تمرین و آگاهی، روابط معنادارتری را بسازد.

خلاصه کتاب چگونه سر صحبت را با دیگران باز کنیم

این اثر با تأکید بر اهمیت مهارت‌های اجتماعی، مسیر بهبود ارتباط با دیگران را از خودشناسی آغاز می‌کند. جیمز ویلیامز معتقد است که برای برقراری ارتباط مؤثر، ابتدا باید فرد خودش را بشناسد، ارزش‌ها و باورهایش را مشخص کند و نسبت به نقاط قوت و ضعف خود آگاه باشد. در ادامه، کتاب به نقش گوش‌دادن فعال می‌پردازد و تفاوت میان گوش‌دادن برای فهمیدن و گوش‌دادن برای پاسخ‌دادن را توضیح می‌دهد. تمرین‌هایی برای بهبود تمرکز و کاهش حواس‌پرتی ارائه می‌شود تا فرد بتواند شنونده‌ی بهتری باشد. 

بخش دیگری از کتاب به اهمیت پرسیدن سؤال‌های مناسب اختصاص دارد؛ سؤال‌هایی که مکالمه را پیش می‌برند، شفافیت بیشتری را ایجاد می‌کنند و به شناخت بیشتر طرف مقابل کمک می‌کنند. جیمز ویلیامز نمونه‌هایی از سؤال‌های باز و بسته و کاربرد آن‌ها در موقعیت‌های مختلف را بیان می‌کند. در فصل‌های بعدی، راهکارهایی برای شروع مکالمه با افراد جدید، سنجش موقعیت و زبان بدن، ایجاد برداشت اولیه‌ی مثبت و پیداکردن زمینه‌های مشترک مطرح می‌شود؛ همچنین به تکنیک‌هایی مانند رفتار آینه‌ای و استخراج اطلاعات از طریق تعریف یا شکایت اشاره می‌شود. کتاب بر اهمیت تمرین، صبر و استمرار در بهبود مهارت‌های اجتماعی تأکید کرده و نشان می‌دهد که با تمرین و آگاهی، هرکسی می‌تواند در برقراری ارتباط با دیگران پیشرفت کند.

چرا باید کتاب چگونه سر صحبت را با دیگران باز کنیم را خواند؟

این کتاب مرحله‌به‌مرحله، به دغدغه‌های رایج افراد در برقراری ارتباط اجتماعی می‌پردازد. نویسنده با مثال‌های متنوع و تمرین‌های عملی، مسیر بهبود مهارت‌های اجتماعی را بررسی می‌کند. خواننده با مطالعه‌ی این اثر می‌تواند اعتمادبه‌نفس بیشتری در مکالمات پیدا کند، شنونده‌ی بهتری باشد و روابط معنادارتری بسازد؛ همچنین کتاب به افراد کمک می‌کند تا بر اضطراب اجتماعی خود غلبه کنند و در موقعیت‌های مختلف، از جمع‌های دوستانه تا محیط کار، ارتباط مؤثرتری برقرار کنند.

خواندن کتاب چگونه سر صحبت را با دیگران باز کنیم را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

کتاب حاضر برای کسانی مناسب است که در برقراری ارتباط با دیگران دچار تردید، اضطراب یا کمبود اعتمادبه‌نفس هستند؛ همچنین برای افرادی که می‌خواهند مهارت‌های اجتماعی خود را تقویت کنند، دوستان جدید پیدا کنند یا در محیط‌های کاری و اجتماعی موفق‌تر ظاهر شوند، مفید است. دانشجویان، کارمندان، مدیران و هرکسی که به‌دنبال بهبود روابط بین‌فردی است، می‌تواند از مطالب این کتاب بهره ببرد.

بخشی از کتاب چگونه سر صحبت را با دیگران باز کنیم

«چندی پیش, دوستم کایل پیشم آمد و داستانی از آخر هفته گذشته و شرکت در عروسی خواهرش تعریف کرد. کایل به تازگی و بعد از بیست سال زندگی مشترک طلاق گرفته بود و این عروسی یکی از اولین «بیرون رفتن‌هایی» بود که تنهایی در آن شرکت می‌کرد. او بعد از حضور در آنجا، در مورد روز عروسی گفت: توسط دوستان و خانواده، افرادی که تقریباً هر هفته می‌دید، احاطه شده بود. مراسم قشنگی بود. همه خوشحال بودند. آن‌ها سوار تاکسی شدند تا از کلیسا به سمت هتل بزرگ و شیک مرکز شهر بروند و پذیرایی شوند. پس از رسیدن، کایل مطمئن شد که همه چیز خوب پیش می‌رود. مهمانان غذا می‌خوردند، با هم صحبت می‌کردند و شادی می‌کردند. بستگان هر دو طرف گرد هم آمده بودند تا این مناسبت فوق‌العاده را جشن بگیرند. اما احساس کایل فرق داشت.»