کتاب بچه ای که کشتی ها را دوست داشت بهیچ آک + دانلود نمونه رایگان

تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

تصویر جلد کتاب بچه ای که کشتی ها را دوست داشت

کتاب بچه ای که کشتی ها را دوست داشت

نویسنده:بهیچ آک
انتشارات:انتشارات برکه
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب بچه ای که کشتی ها را دوست داشت

معرفی کتاب بچه ای که کشتی ها را دوست داشت

کتاب الکترونیکی «بچه‌ای که کشتی‌ها را دوست داشت» (The Boy Who Loved Ships) نوشته و تصویرگری «بهیچ آک» و ترجمهٔ نازلی خلیلی‌صفا، توسط نشر برکه آبی منتشر شده است. این کتاب داستانی کودک و نوجوان است که با تصویرگری‌های رنگی و جذاب، ماجرای پسری به نام «فرات» را روایت می‌کند که عاشق کشتی‌ها و زندگی در کنار ساحل است. نسخه الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب بچه ای که کشتی ها را دوست داشت

داستان در استانبول و در محله‌ای ساحلی کنار تنگهٔ بغاز می‌گذرد و فضای نوستالژیک و صمیمی محله‌های قدیمی را به تصویر می‌کشد. «بچه‌ای که کشتی‌ها را دوست داشت» با محوریت شخصیت فرات، به زندگی روزمره، روابط همسایگی، خاطرات و دلبستگی‌های اهالی محله می‌پردازد. کتاب با نگاهی به تغییرات شهری، از دست رفتن خانه‌های قدیمی و جایگزین شدن آن‌ها با ساختمان‌های جدید، دغدغه‌های حفظ میراث فرهنگی و ارزش‌های جمعی را مطرح می‌کند. روایت، ترکیبی از واقعیت و خیال‌پردازی کودکانه است و در کنار ماجراهای فرات، شخصیت‌هایی مانند ملیحا خانم، آیسل خانم، آقای حیاتی و کلاغ‌های پیر خانهٔ ساحلی، فضای داستان را رنگین‌تر می‌کنند. این کتاب در قالب داستانی بلند و با فصل‌های کوتاه، تصویری از دگرگونی‌های اجتماعی و اهمیت خاطره و تعلق را ارائه می‌دهد.

خلاصه کتاب بچه ای که کشتی ها را دوست داشت

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند!فرات، پسری بازیگوش و خیال‌پرداز است که با مادر و برادر کوچکش در آپارتمانی کنار ساحل بغاز زندگی می‌کند. او عاشق کشتی‌هاست و روزهای تعطیل با فروش بادکنک در کشتی‌های بغاز، دنیای خودش را می‌سازد. خانهٔ ساحلی ملیحا خانم، پیرزن مهربان محله، مرکز خاطرات و جشن‌های اهالی است. با گذر زمان، تغییرات شهری و بی‌توجهی به ارزش‌های قدیمی، خانهٔ ساحلی رو به ویرانی می‌رود و ملیحا خانم مجبور به ترک آن می‌شود. کشتی کوچک بغاز نیز از کار می‌افتد و محله دچار دگرگونی می‌شود. فرات با الهام از خاطرات و علاقه‌اش به کشتی‌ها، تصمیم می‌گیرد ماکت کشتی را بسازد و در نهایت با کمک دوستانش، کشتی را از خانه بیرون می‌برد و دوباره به آب می‌اندازد. بازگشت ملیحا خانم و احیای خانهٔ ساحلی، نمادی از بازگشت امید و ارزش‌های فراموش‌شده به محله است.

چرا باید کتاب بچه ای که کشتی ها را دوست داشت را خواند؟

این کتاب با روایت داستانی سرشار از خیال و واقعیت، به موضوعاتی مانند دلبستگی به خانه و محله، اهمیت خاطرات جمعی و ارزش‌های فرهنگی می‌پردازد. مخاطب با خواندن این اثر، با دنیای کودکی و نگاه متفاوت به تغییرات شهری آشنا می‌شود و می‌تواند معنای تعلق و حفظ میراث را در قالب داستانی ملموس تجربه کند. تصویرگری‌های کتاب نیز به جذابیت روایت افزوده‌اند و فضای داستان را زنده‌تر می‌کنند.

خواندن کتاب بچه ای که کشتی ها را دوست داشت را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

این کتاب برای نوجوانان و بزرگسالانی که به داستان‌های شهری، خاطره‌محور و دغدغه‌های حفظ میراث فرهنگی علاقه دارند، مناسب است. همچنین برای کسانی که به دنبال داستانی دربارهٔ دوستی، خانواده و تغییرات اجتماعی هستند، انتخاب خوبی خواهد بود.

فهرست کتاب بچه ای که کشتی ها را دوست داشت

- کوچک بغاز: معرفی فضای محله و کشتی‌های بغاز و شخصیت اصلی داستان، فرات.- بادکنک‌ها هرگز دروغ نمی‌گویند: روایت روزمرهٔ فرات و فروش بادکنک در کشتی.- خانهٔ ساحلی ملیحا خانم: توصیف خانهٔ قدیمی و نقش آن در زندگی اهالی محله.- آقای حیاتی زندگی نجات می‌دهد: معرفی شخصیت آقای حیاتی و اشیای نجات‌بخش او.- ای وای، ملیحا خانم نقل مکان می‌کند!: روایت ترک خانه توسط ملیحا خانم و تأثیر آن بر محله.- چه بلایی بر سر خانهٔ ساحلی آمد: شرح ویرانی خانه و واکنش اهالی.- قصه‌ای از آیسل خانم: داستانی در دل داستان دربارهٔ ارزش خاطرات و میراث.- کشتی کوچک با اسکله‌اش وداع می‌کند: حذف کشتی از محله و پیامدهای آن.- کشتی کوچک زنده است: تلاش فرات برای احیای کشتی و امید به بازگشت.- کشتی‌ای در خانه: ساخت ماکت کشتی توسط فرات و چالش‌های بیرون بردن آن.- سورپرایز بزرگ بعد از تعطیلات: بازگشت امید و احیای خانه و کشتی.- ملیحا خانم به خانه برمی‌گردد: بازگشت شخصیت‌ها و جشن دوبارهٔ محله.

بخشی از کتاب بچه ای که کشتی ها را دوست داشت

«فرات در روزهای تعطیل سوار کشتی بغاز می‌شد. به طرف دیگر ساحل بغاز می‌رفت و بادکنک می‌فروخت. هر روز صبح، کشتی کوچک بغاز همچنان که بر روی آب‌های آبی دریا موج‌های کوچک و لطیف می‌ساخت، به طرف اسکله می‌آمد. کشتی بغاز مسافران را سوار می‌کرد و می‌رفت. گاهی آن‌قدر به اسکله نزدیک می‌شد که پنجره‌هایش به پنجره‌های خانه‌های ساحلی برخورد می‌کرد. حتی گرمای نفس مسافران به پنجره‌های خانه‌های ساحلی می‌خورد. مسافران کشتی همان‌طور که چایی می‌خوردند، از وسط میز صبحانهٔ خانه‌ها سر در می‌آوردند. آن‌ها به هم سیمیت، پنیر و زیتون تعارف می‌کردند و با هم می‌خوردند. صاحبان خانه‌های ساحلی هم با دلمه، بورک اسفناج، مربای توت و چای از کاپیتان کشتی پذیرایی می‌کردند. بعد هم غیبت‌های جامانده از شب پیش را به گوشش می‌رساندند. گاهی هم مسافران روزنامه‌های خوانده‌شدهٔ خودشان را به کسانی که پشت پنجرهٔ خانه‌هایشان بودند، می‌دادند. مرغ‌های دریایی همیشه مانند کاغذهای سفید به دنبال کشتی پرواز می‌کردند و سیمیت‌هایی را که مسافران به طرفشان می‌انداختند نوش جان می‌کردند. دیگر سیمیت دادن به مرغ‌های دریایی عادت شده بود. حتی سیمیت فروش سر اسکله هم برای این که سیمیت‌هایش را بفروشد، داد می‌زد: «یالا بیایید تا مرغ‌های دریایی گرسنه نماندند!»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۲٫۱ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۴

تعداد صفحه‌ها

۸۸ صفحه

حجم

۱۲٫۱ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۴

تعداد صفحه‌ها

۸۸ صفحه

قیمت:
۷۵,۰۰۰
تومان