تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

کتاب حسرت کودکی
معرفی کتاب حسرت کودکی
معرفی کتاب حسرت کودکی
کتاب الکترونیکی «حسرت کودکی» (داستانهای نوجوانان فارسی قرن ۱۵) نوشتهٔ علیرضا اسدیزیدآبادی و با ویرایش ریحانه داودی، توسط نشر متخصصان منتشر شده است. این اثر کوتاه، با نگاهی داستانی و خیالانگیز به دنیای کودکی و دغدغههای آن میپردازد و برای نوجوانان و علاقهمندان به داستانهای فلسفی و نمادین مناسب است. نسخه الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب حسرت کودکی
«حسرت کودکی» اثری است که در قالب داستانی کوتاه و نمادین، به بازخوانی خاطرات و دغدغههای دوران کودکی میپردازد. این کتاب در سال ۱۴۰۳ منتشر شده و فضای آن میان واقعیت و خیال در نوسان است. نویسنده با بهرهگیری از عناصر طبیعت، حیوانات و گفتوگوهای کودکانه، مفاهیمی مانند آرزو، دوستی، عشق، بخشش و معنای زندگی را از نگاه یک کودک روایت میکند. داستان با زبانی ساده و تصاویری رنگی، تلاش میکند تا مخاطب را به دنیای معصومانه و پر از پرسش کودکان ببرد و از خلال ماجراهای نمادین، به پرسشهای فلسفی دربارهٔ رشد، تغییر و ارزشهای انسانی بپردازد. این کتاب برای نوجوانان نوشته شده اما میتواند برای بزرگسالانی که به بازنگری در خاطرات و احساسات کودکی علاقه دارند نیز جذاب باشد.
خلاصه کتاب حسرت کودکی
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!داستان با یادداشتی از دوران کودکی راوی آغاز میشود؛ جایی که او همراه خانواده به طبیعت رفته و در پی تعقیب پروانهای، ناگهان خود را در ویرانهای مییابد. در این مکان، با جغدی پیر روبهرو میشود که با او دربارهٔ گذر زمان، آرزوها و معنای زندگی گفتوگو میکند. جغد از روزگار جوانی و پیری خود میگوید و از حسرتهایی که در پی دنبالکردن رویاها بهدست آمدهاند. راوی با پرسشهای کودکانهاش، جغد را به یاد کودکی خودش میاندازد و بحثهایی دربارهٔ عشق، آزادی، دوستی و ارزش زمان شکل میگیرد. در ادامه، راوی با ستارهای ملاقات میکند که او را به پرواز و ماجراجویی دعوت میکند و از سیارههایی دور و پروانههایی رنگارنگ سخن میگوید. بخشهایی از داستان به گفتوگو با نسخهای مجازی از کودکی راوی اختصاص دارد؛ جایی که او با کودک ششسالهٔ خود دربارهٔ دوستی، مهربانی، بخشش و آرزوها صحبت میکند. روایت با خوابهایی دربارهٔ مورچهها، کفشدوزکها و پروانهها ادامه مییابد و هرکدام از این حیوانات نماد ویژگیهایی مانند بخشش، غرور، تلاش و امید هستند. داستان بدون افشای پایان، مخاطب را با پرسشهایی دربارهٔ معنای زندگی، ارزش کودکی و اهمیت مهربانی و رویاپردازی تنها میگذارد.
چرا باید کتاب حسرت کودکی را خواند؟
این کتاب با روایت داستانی کوتاه و نمادین، به دغدغههایی میپردازد که بسیاری از نوجوانان و حتی بزرگسالان با آنها روبهرو هستند؛ از جمله معنای زندگی، ارزش دوستی، بخشش و اهمیت رویاها. استفاده از عناصر طبیعت و حیوانات برای بیان مفاهیم فلسفی، فضایی خیالانگیز و تأملبرانگیز ایجاد میکند. خواندن این اثر فرصتی است برای بازگشت به دنیای کودکانه و مرور پرسشهایی که شاید هنوز هم پاسخ روشنی برای آنها وجود نداشته باشد.
خواندن کتاب حسرت کودکی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای نوجوانان، علاقهمندان به داستانهای نمادین و فلسفی و کسانی که دوست دارند به دنیای کودکی و پرسشهای بنیادین دربارهٔ زندگی بازگردند، مناسب است. همچنین برای والدین و مربیانی که به دنبال آثاری برای گفتوگو دربارهٔ ارزشهای انسانی با نوجوانان هستند، پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب حسرت کودکی
«نمیدانم بهعنوان معجزه از این خاطره بنویسم یا آن را صرفاً یک اتفاق بدانم، اما میخواهم آن را صادقانه به اشتراک بگذارم. در دفترچه یادداشتی از دوران کودکی، اینگونه نوشته شده بود: امروز همراه خانواده به طبیعت رفتم، خیلی بازی کردم و خیلی هم خوش گذشت. اما میخواهم مهمترین آنها یعنی ماجرای جغد را بنویسم تا در هنگام بزرگسالی باری دیگر آن را مطالعه کنم. خب، وقتی بهدنبال پروانهٔ رویاهایم میدویدم و او را دنبال میکردم، ناگهان صدایی شنیدم... «کودکی خردسال در اینجا چه میکند؟» چشم از پروانه برداشتم و با تعجب و حیرت دنبال صدا گشتم. ظاهراً دنبالکردن پروانه من را به ویرانه آورده بود. ترس وجودم را فراگرفت. گم شده بودم. دوباره گفت: «کودکی خردسال در این خرابه چه میکند؟» متوجه جغدی پیر بر درختی خشک شدم. پرسیدم: «جغد پیر، این تو بودی که با من سخن گفتی؟» به نشانهٔ تأیید سرش را تکان داد. پاسخ دادم: «همراه خانواده به طبیعت آمدهام. بسیار بازی کردم. پروانهای زیبا مرا وسوسه کرد؛ گویی از جهانی دیگر آمده بود. بهدنبال او دویدم و نمیدانم چگونه از این ناکجاآباد سر درآوردم.» پرسیدم: «تو اینجا چه میکنی؟» گفت: «زمانی که به اینجا آمدم، جغدی توانا و جوان بودم؛ اینجا اینگونه نبود، بلکه درختانی سربهفلککشیده و سرسبز داشت. رودخانهای از ماهی و دشتی پر از پروانههای رنگین داشت. اما افسوس که دنبالکردن رویا دلهرهآور و گاه بیمعناست. تو در هنگام دنبالکردن پروانه خانوادهات را گم کردی و من در هنگام دنبالکردن رویا، جوانی و زندگانیام را. گاه از شدت توانایی به خود میبالیدم و گاه احساس غرور و گاه احساس برتری داشتم، ولی تمام داراییها بدون زمان معنایی ندارند و من در اینجا زمان خود را از دست دادهام؛ شاید هم برای دانستن باید بهایی سنگین مانند جوانی را قربانی کرد. در گذشته جوانی توانا و نادان بودم و اکنون پیری دانا و ناتوان. وای کاش جوان میدانست و پیر میتوانست.»
حجم
۴٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۲۹ صفحه
حجم
۴٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۲۹ صفحه