کتاب تونل احسان شعاریان + دانلود نمونه رایگان
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب تونل

کتاب تونل

انتشارات:سنجاق
دسته‌بندی:
امتیاز
۴.۰از ۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب تونل

کتاب تونل، نوشتهٔ احسان شعاریان، اثری داستانی است که نشر سنجاق آن را منتشر کرده است. این کتاب با فضایی رازآلود، ماجرای دو جوان را در دل یک تونل مرموز روایت می‌کند و تجربه‌ای متفاوت از مواجهه با ترس، امید و جست‌وجوی رهایی را به تصویر می‌کشد. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب تونل

کتاب «تونل»، به قلم احسان شعاریان، در زمره‌ی ادبیات داستانی معاصر قرار می‌گیرد. فضای کتاب، ترکیبی از واقعیت و نمادپردازی است و ماجرای دو شخصیت را در دل یک تونل تاریک و پررمزوراز روایت می‌کند. این تونل در حقیقت، نمادی برای نشان دادن نحوهٔ گذر از بحران‌ها و مواجهه با ناشناخته‌ها است. ماجرای کتاب از یک روز تابستانی آغاز می‌شود و به‌تدریج با ورود شخصیت‌ها به تونل، به‌سمت فضایی وهم‌آلود و پرتعلیق پیش می‌رود. ساختار داستان، خطی و مبتنی‌بر گفت‌وگوهای شخصیت‌ها و توصیف موقعیت‌های پرتنش است. 

احسان شعاریان با بهره‌گیری از تعلیق، فضایی می‌سازد که خواننده را به دنیای درونی شخصیت‌ها دعوت می‌کند. کتاب «تونل» اثری است که در آن، مرز میان واقعیت و خیال باریک می‌شود و احساسات آدمی، مانند ترس، امید، عشق و جست‌وجوی رهایی در بطن ماجراهای آن جریان دارد.

خلاصه داستان تونل

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند! 

داستان «تونل» با مقدمه‌ای آغاز می‌شود که تونل را به‌عنوان نمادی برای نشان دادن عبور از بحران‌ها و تاریکی‌های زندگی به‌کار می‌گیرد. روایت اصلی با حضور دو جوان، «نیما» و «رویا»، در ظهر یک روز تابستانی آغاز می‌شود. آن‌ها در حین قدم‌زدن در کوچه‌باغ‌های شهر به باغی متروکه و مرموز می‌رسند و در آن‌جا دهانهٔ یک تونل عجیب را کشف می‌کنند. کنجکاوی و میل به ماجراجویی، آن‌ها را به درون تونل می‌کشاند؛ جایی که تاریکی، ترس و ناشناختگی بر فضای داستان سایه می‌اندازد. 

پس از ورود به تونل، مسیرهای تودرتو و تاریک، آن‌ها را از دنیای بیرون جدا می‌کنند. ترس، اضطراب و احساس گم‌گشتگی بر هر دو غلبه کرده و تلاش‌هایشان برای بازگشت بی‌نتیجه می‌ماند. در ادامه، آن‌ها به تالاری بزرگ و پرجمعیت می‌رسند؛ جایی که مردمانی با ظاهری عجیب و متفاوت سال‌ها است که در تاریکی به سر می‌برند. نیما و رویا با واقعیت تلخ این جهان زیرزمینی روبه‌رو می‌شوند؛ جایی که امید به رهایی کمرنگ شده و پذیرش وضعیت موجود، به عادت بدل می‌شود. در این فضای بسته و پرتعفن، شخصیت‌ها با بحران‌های درونی و بیرونی خود دست‌وپنجه نرم می‌کنند؛ مانند گرسنگی، تشنگی، ترس از فراموشی و خطر خوگرفتن به تاریکی. 

تلاش‌های مکرر برای یافتن راه خروج، بارها به بن‌بست می‌رسد؛ با‌این‌حال عشق و امید بازگشت به روشنایی، نیرویی است که آن‌ها را به حرکت وامی‌دارد. داستان با تمرکز بر تجربهٔ زیستهٔ شخصیت‌ها در تونل و مواجهه با مردمان زیرزمینی به پرسش‌هایی دربارهٔ ماهیت رهایی، عادت به وضعیت‌های دشوار و مرز میان امید و تسلیم می‌پردازد، بی‌آنکه پایان ماجرا را به‌طور کامل افشا کند.

چرا باید کتاب تونل را بخوانیم؟

کتاب «تونل» با فضاسازی وهم‌آلود و روایت پرتعلیق خود تجربه‌ای متفاوت از مواجهه با ترس، ناامیدی و جست‌وجوی رهایی را برای مخاطبان رقم می‌زند. این کتاب با نمادها و تحلیل‌های روان‌شناختی خود خواننده را به تأمل دربارهٔ عبور از بحران‌ها و مواجهه با ناشناخته‌ها دعوت می‌کند. اثر حاضر با طرح پرسش‌هایی دربارهٔ عادت به وضعیت‌های دشوار و اهمیت امید می‌تواند برای کسانی که به دنبال داستان‌هایی با مضامین عمیق‌ و تأمل‌برانگیز هستند، جالب باشد.

خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

این کتاب برای علاقه‌مندان به رمان‌های معاصر با فضای رازآلود و نمادین مناسب است. کسانی که دغدغهٔ عبور از بحران‌ها، جست‌وجوی هویت و مواجهه با ترس‌های درونی را دارند، می‌توانند از خواندن کتاب «تونل» بهره ببرند. مطالعهٔ این اثر به نوجوانان و جوانانی که به داستان‌های پرتعلیق و روان‌شناختی علاقه دارند، پیشنهاد می‌شود.

بخشی از کتاب تونل

«چند ساعتی از طلوع خورشید گذشته بود. ظهرِ داغ تابستان بود. خورشید درست وسط آسمان می‌درخشید. پسر و دختر جوانی آهسته در گوش هم پچ‌پچ می‌کردند و از کوچه‌های خلوت و ساکت می‌گذشتند. انگار هیچ‌کس در شهر نبود و انگار زمان برای همیشه ایستاده بود. صدای باد که لابه‌لای برگ‌های درخت بید مجنون می‌وزید تنها صدایی بود که در خلوت آنان شنیده می‌شد. پسر و دختر در گوش هم زمزمه‌های عاشقانه می‌کردند و لبخند می‌زدند. شادی سراسر وجودشان را پر کرده بود و زندگی معنی ناب سعادتمندی بود. دست‌دردست هم قدم می‌زدند و از کوچه‌های خلوت می‌گذشتند تا اینکه در انتهای یکی از کوچه‌باغ‌های قدیمی شهر، به در چوبی یک باغ قدیمی رسیدند. دیوارهای کاه‌گلی باغ، زیر خورشیدِ سوزان ظهر تابستان، مثل طلا می‌درخشید و شاخه‌های درخت انجیر از آن طرف باغ، به کوچه سردرآورده بود. وسوسهٔ چند بوسه‌ٔ پنهانی در خیال هر دو چشمک می‌زد و هر لحظه پررنگ‌تر می‌شد. گویا آتشِ عشق، با کششی که برای یکی شدن و یکی زیستن در آنان افکنده بود، تمام ترسی که ممکن بود در دلشان پدیدار شود، سوزانده بود. آرام و آهسته به درِ ورودی باغ نزدیک شدند و درِ چوبی قدیمی آن را هل دادند. در با صدای جیرجیر بلندی که گویا مدت زیادی بود باز نشده، باز شد. از میان در، سرکی در باغ کشیدند و نگاهی به داخل انداختند. درختان میوه‌های گوناگون در وسط باغ به بار نشسته بود و در انتهای باغ، عمارتی قدیمی و نیمه‌ساز که مشخص بود زمان زیادی است که نیمه‌کاره رها شده است، دیده می‌شد. به نظرشان عجیب می‌رسید که کار ساخت آن عمارت قدیمی خیلی وقت بود که ناتمام مانده باشد. این موضوع برای آنان اسرارآمیز جلوه می‌کرد و سوالات بسیاری را در ذهنشان مطرح می‌ساخت.»

نظرات کاربران

کتابخوان اعظم(جمشید)
۱۴۰۴/۰۲/۱۵

یه کمی از کتاب رو خوندم به نظر جالبه

حجم

۱۴۴٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۱۷۰ صفحه

حجم

۱۴۴٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۱۷۰ صفحه

قیمت:
۴۵,۰۰۰
تومان