دانلود و خرید کتاب هیچ اتفاقی تصادفی نیست
تصویر جلد کتاب هیچ اتفاقی تصادفی نیست

کتاب هیچ اتفاقی تصادفی نیست

معرفی کتاب هیچ اتفاقی تصادفی نیست

«هیچ اتفاقی تصادفی نیست» کاری است از هیأت تحریریه مؤسسه فرهنگی مطالعاتی شمس‌الشموس با موضوع نگرشی اجمالی به اسم مبارک «حسیب» الهی با رویکردی اخلاقی- کاربردی است. کتاب در ۱۲ فصل تنضیم شده‌است و ضمن تعریف معنای حسیب و جریان آن در عالم که به مسئله اعمال انسان و آثار وی در دنیا بازمی‌گردد. در یازده فصل بعدی به جنبه های گوناگون آثار اعمال و چرایی و تحلیل آنها پرداخته‌است: دنیا، دنیای «چرا» است و انسان موفق انسانی است که با چرا زندگی می‌کند یعنی تا یک پاسخ منطقی برای رفتار خود نداشته باشد، به کاری مبادرت نمی‌کند. آن هم نه یک پاسخ منطقی فقط برای ارضای خودش بلکه پاسخی که در پیشگاه الهی و وجدان قابل دفاع باشد. چنین فردی اعمالش شلوغ و متشتت نیست چون می‌داند در مقابل هر حرکتی که می‌کند باید پاسخگو باشد. حال آنکه عموم ما این‌گونه نیستیم. بسیاری از رفتارهایمان از روی عادت و تربیتمان است. در امورمان افراط و تفریط موج می‌زند. خیلی اوقات اول کاری را می‌کنیم بعد دنبال توجیه می‌گردیم و به این فکر می‌کنیم که چرا! اصلاً من چرا این را خوردم؟ چرا این را گفتم؟ چرا این‌گونه عمل کردم؟ و ... یعنی عمل مقدم بر چرایی آن است. علی (ع) از رسول خدا (ص) نقل کرده که فرمود: «زیرک‌ترین زیرکان کسی است که نفسش را محاسبه کند و برای پس از مرگش عمل کند...
قاصدک
۱۳۹۸/۰۱/۱۱

فوق العاده عالی وجالب...کلی نکته یادگرفتم

فرشته هستم
۱۳۹۶/۰۷/۲۸

یک کتاب فوق‌العاده که انسان رو به تفکر وا میداره، و نشون میده که هر عملی میتونه بازتاب و اثری داشته باشه. پیشنهاد میکنم بخونید البته نه با عجله چون ازون کتاباییه که احتیاج به تامل داره.

R.mohammadi
۱۳۹۹/۰۱/۲۷

خیلی کتاب عالی هست ،با خوندن این کتاب تاحدودی پی به حکمت اتفاقاتی که توزندگیمون می افته می بریم ،میفهمیم هیچ حادثه و رویدادی بی حکمت نیست

م.ن
۱۳۹۷/۱۲/۲۵

عالیه تامل برانگیز در کل کتابهای موسسه شمس الشموس خوب هستند

sami
۱۳۹۷/۰۷/۰۷

فقط میتونم بگم عالی...

رضا. 1
۱۳۹۶/۰۹/۱۲

یکی از تامل برانگیزترین و بهترین کتاب حال حاضر حتما بخونید.

حامدرضا
۱۳۹۹/۰۴/۲۴

کتاب خوبی بود... دید قشنگی به دنیا و آخرت داشت...

میمْ؛ مثلِ مَنْ
۱۳۹۸/۰۳/۲۹

کتاب هایی که دو سه جمله رو تو دو سه خط بسط و شرح میدن خیلی نمیپسندم. کتاب خوبی بود. اگر مطالب مشابه رو خونده باشید بعد یکی دو فصل میشه به خوندن خلاصه آخر فصل و بریده ها هم

- بیشتر
مرتضی ش.
۱۳۹۹/۰۷/۰۲

مطالعه این کتاب را قویا توصیه میکنم. 🌷

ghrk
۱۳۹۹/۰۱/۲۱

سلام‌. درکل کتابهای شمس الشمس خوبند. این کتاب هم خوب وعالی هست پیشنهاد می کنم.

می‌دانید آخرین جملۀ وصیت‌نامۀ آیت‌الله سیدعلی قاضی - آن عارف عظیم- چیست!؟ «الله الله الله که دل هیچ‌کس را نرنجانید!
erfan
پدر و مادر اگرچه عزت و افتخار فرزندان‌اند اما مالک آن‌ها نیستند. بچه هم برای خودش خدایی دارد.
حکیمی
در حکایتی آمده که چنگیزخان بعد از جنایاتی که در نیشابور کرد به همدان رفت. یک روز مردم همدان را خواست، گفت از شما یک سؤال دارم، اگر خوب جواب دادید در امان هستید وگرنه در این شهر سیل خون جاری می‌کنم، سپس پرسید: آیا من از طرف خودم آمده‌ام یا از طرف خدا؟ مردم سکوت کرده، کسی جرئت حرف زدن نداشت. ناگهان چوپانی پیش آمد و گفت جنابعالی نه از طرف خودت آمده‌ای و نه از طرف خدا بلکه تو را اعمال ما آورده است. ما برای مردم دانشمند و باتقوا احترام قائل نشدیم و به مردم فرومایه و پست احترام گذاشتیم لذا عمل ما یک عکس‌العمل داشت و آن آمدن تو بود.
ریحانه باقریه
هیچ اتفاقی «اتفافی» نیست
ــسیّدحجّتـــ
(وَ ما قَدَرُوا اللهَ حَقَّ قَدرِه) خدایا، کیست که تو را بشناسد یا قدر تو را بداند؟
رضا. 1
ما رفتیم کار مردم را درست کنیم، خدا هم کار ما را درست کرد.»
حکیمی
می‌دانید آخرین جملۀ وصیت‌نامۀ آیت‌الله سیدعلی قاضی - آن عارف عظیم- چیست!؟ «الله الله الله که دل هیچ‌کس را نرنجانید!»
ــسیّدحجّتـــ
علامۀ طباطبایی: اگر یک کاه برداری در همۀ عالم اثر می‌گذارد. * پذیرش این اصل در زندگی ما را یاری می‌کند تا با دیدی وسیع حقایق نغز و زیبای عالم را بنگریم.
sadeghi
لطف خداوند اقتضا کرده که تصفیۀ اعمال به آخرت و هول و هراس آنجا موکول نشود و بدین‌سان هر روز ما محشر کوچکی است.
حکیمی
خدایا، کیست که تو را بشناسد یا قدر تو را بداند؟
F313
در وصیت‌نامۀ آیت‌الله مرعشی نجفی آمده: حال که از دنیا رخت بر بسته بسیار سبک و راحتم. نه یک وجب زمین و نه دیناری پول دارم. تا می‌توانید بارتان را سبک کنید که از سؤال و جواب قیامت ایمن باشید.
حکیمی
در شلوغی این دنیا به جای هر روز درگیر شدن با یکی، درگیر و مشغول خود باش
حکیمی
(إنَّا للهِ وَ إنَّا إلَیهِ راجِعُون) این آیه بیشتر از آنکه یادآور اندوه و مرگ باشد حقیقت آن تماماً امید است، امید به اینکه انسان در پس همۀ رنج‌ها به اصلش، به موطنش، به جایگاهش و به خدایش می‌رسد
ــسیّدحجّتـــ
آقای دولابی بلاها را مثل راه‌بندانی می‌داند که برای ما پیام دارد: «هر وقت در کارهایتان با راه‌بندان مواجه شدید بدانید خدا راه‌بندان ایجاد کرده است و باید با او خلوت کرده و رابطه‌تان را اصلاح کنید.
گل نرگس
خداوند انسان تن‌پرور و بیکار را خوش ندارد
erfan
عزیزترینم، اجابتم کن ... «اللّهمّ ارزقنی حبّک و حبّ من أحبّک و حبّ ما یقرّبنی إلی حبّک و اجعل حبّک أحبّ إلی من الماء البارد» الهی، محبت خود و محبت کسانی که تو را دوست دارند و محبت هر چیز که مرا به محبت تو نزدیک می‌کند روزی من فرما و محبت خود را برای من از آب خنک محبوب‌تر کن. بیا جانا، دل عطار کن شاد   که نزدیک است وقت رفتن دل
hashem
خداوند در اوج بی‌نیازی به بندگانش مشتاق است و می‌فرماید: «ای داود، اگر آنان که از من روی گردانده‌اند می‌دانستند که چه انتظاری برایشان می‌کشم و نرمی و ملایمت من با آنان تا چه حد است و چقدر مشتاق آنم که گناهان را ترک کنند، هر آینه از شوق جان می‌سپردند و بندبند وجودشان بر اثر محبت من از هم می‌گسست. ای داود، این محبت من است نسبت به کسانی که از من روی گردانده‌اند، پس چگونه خواهد بود محبت من نسبت به کسانی که به جانب من رو کرده‌اند.»
گنجینه
وجود ما مانند چراغی است که شعله‌اش با اعمالمان تنظیم می‌شود. البته آنچه تأثیر بسیار دارد نیت و خلوص است که ملاک، عمل احسن است نه اکثر.
hashem
آیا جدیت و تندی اخلاقم باعث پراکنده شدن اطرافیانم شده است؟ - آیا در مورد کسی قضاوت نادرستی کردم که در معرض قضاوت ناحق دیگران واقع شدم؟ - آیا سوءظن و نگاه عیب‌جوی من دنیا را برایم تیره و تار کرده؟ - آیا زبانم گزنده و آلوده به طعن است که دائم چنین تعبیراتی را می‌شنوم؟ - آیا دیگران را می‌سوزانم که دلم را می‌سوزانند؟ - آیا در رسیدگی به امور دیگران کوتاهی می‌کنم که کارم گره می‌خورد؟ - آیا حرمت پدر و مادر را رعایت نکرده‌ام که ...؟ تلاش کردن برای اصلاح خود سخت است ولی سهل‌تر است از جنگیدن با اطرافیان و هر روز متهم کردن یکی.
hashem
یکی از شاگردان شیخ رجبعلی خیاط می‌گوید: «یک‌بار سرم شکست، همراه با یکی از دوستان خدمت ایشان رسیدیم. دوستم از ایشان پرسید: ببینید چه کرده که سرش شکسته؟ جناب شیخ توجهی کرد و فرمود: در کارخانه، بچه‌ای را اذیت کرده‌ای. دیدم راست است. من خم‌کار بودم و در آن زمان این تخصص اندک بود و خم‌کارها نوعاً برای صاحب‌کار ناز می‌کردند، پسر صاحب کار ایرادی از کار گرفت که بجا نبود و به او هم مربوط نمی‌شد، من هم با او برخورد کردم تا آنجا که گریه‌اش گرفت. شیخ فرمود: اگر او را راضی نکنی، گرفتاری تو ادامه خواهد داشت. من رفتم و از او عذرخواهی کردم!»
منمشتعلعشقعلیمچکنم

حجم

۱۸۶٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۸۲ صفحه

حجم

۱۸۶٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۸۲ صفحه

قیمت:
۴۰,۰۰۰
۲۰,۰۰۰
۵۰%
تومان