
کتاب هذیان های ذهن یک معلول مادرزاد
معرفی کتاب هذیان های ذهن یک معلول مادرزاد
کتاب «هذیان های ذهن یک معلول مادرزاد» نوشتۀ رضا علی زاده صانع است و نشر گنجور آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب هذیان های ذهن یک معلول مادرزاد
میدانیم که داستان کوتاه به داستانهایی گفته میشود که کوتاهتر از داستانهای بلند باشند. داستان کوتاه دریچهای است که به روی زندگی شخصیت یا شخصیتهایی و برای مدت کوتاهی باز میشود و به خواننده امکان میدهد که از این دریچهها به اتفاقاتی که در حال وقوع هستند، نگاه کند. شخصیت در داستان کوتاه فقط خود را نشان میدهد و کمتر گسترش و تحول مییابد. گفته میشود که داستان کوتاه باید کوتاه باشد، اما این کوتاهی حد مشخص ندارد. نخستین داستانهای کوتاه اوایل قرن نوزدهم میلادی خلق شدند، اما پیش از آن نیز ردّپایی از این گونهٔ داستانی در برخی نوشتهها وجود داشته است. در اوایل قرن نوزدهم «ادگار آلن پو» در آمریکا و «نیکلای گوگول» در روسیه گونهای از روایت و داستان را بنیاد نهادند که اکنون داستان کوتاه نامیده میشود. از عناصر داستان کوتاه میتوان به موضوع، درونمایه، زمینه، طرح، شخصیت، زمان، مکان و زاویهدید اشاره کرد. تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در جهان «آنتوان چخوف»، «نیکلای گوگول»، «ارنست همینگوی»، «خورخه لوئیس بورخس» و «جروم دیوید سالینجر» و تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در ایران نیز «غلامحسین ساعدی»، «هوشنگ گلشیری»، «صادق چوبک»، «بهرام صادقی»، «صادق هدایت» و «سیمین دانشور» هستند.
کتاب هذیانهای ذهن یک معلول مادرزاد مجموعهای از ۹ داستان کوتاه است که روایتهایی عمیق و چندلایه از شخصیتهایی با تجربیات متفاوت را به تصویر میکشد. عناوین داستانهای مجموعه عبارتاند از: روسری، بهار، رؤیا، جایی دیگر، آقای الف، دستگاهها را که جدا کرند همه چیز آرام شد، هذیانهای ذهن یک معلول مادرزاد (مونولوگ)، گودال و بازگشت.
هر کدام از داستانهای کتاب هذیانهای ذهن یک معلول مادرزاد بهنوعی بهمواجهۀ فرد با دنیای اطرافش پرداخته و نگاههای خاص شخصیتهای داستان به مسائل مختلف را به شکلی متفاوت و تأملبرانگیز ارائه میدهد. برای مثال، داستان روسری با روایت آدمی که از داغی چای لذت میبرد و در محیطی پر از گفتگوهای مردان روستا به بازی دومینو مشغول است، توصیفهایی دقیق از روابط و تنشهای انسانی را در فضایی روستایی و ساده تصویر میکند. شخصیت آدم در این داستان با نگاههای معنادار و حرفهای عمیقش، نمادی از فردی است که به دلیل معلولیتهای مادرزادی خود، دنیای خاصی را در ذهن دارد.
خواندن کتاب هذیان های ذهن یک معلول مادرزاد را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران داستانهای کوتاه ایرانی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب هذیان های ذهن یک معلول مادرزاد
«آدم با صدای بلند قهقههای زد و استکان چایش را هورت کشید. مش یعقوب که پشت میز کناری نشسته بود فریاد زد: آدم تو مگه گلوت نمیسوزه ! آخه چطور چایی به این داغی رو میتونی بخوری؟! آدم که صورت آفتابسوختهش سرخشدنش را از داغی چای پنهان کرده بود با صدای بلند خندید و مهره دومینوی روی میز را جابهجا کرد. سپس نگاهی معنادار به مش یعقوب انداخت و دوباره باقی چایاش را با صدای بلند سرکشید.»
حجم
۷۶۰٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۱۹ صفحه
حجم
۷۶۰٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۱۹ صفحه