دانلود و خرید کتاب روزگاران: کتاب دزفول طه فروتن
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب روزگاران: کتاب دزفول

کتاب روزگاران: کتاب دزفول

نویسنده:طه فروتن
امتیاز:
۴.۸از ۴ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب روزگاران: کتاب دزفول

«روزگاران» عنوان کتاب‌هایی است که بنا دارد تصویرهایی از سال‌های جنگ را در قالب خاطره‌های بازنویسی‌شده، برای آن‌ها که آن سال‌ها را ندیده‌اند، نشان بدهد. این مجموعه راهی است به سرزمینی نسبتاً بکر میان تاریخ و ادبیات، میان واقعه‌ها و بازگفته‌ها. خواندنشان تنها یادآوری است، یادآوری این نکته که آن روزها بوده‌اند و آن واقعه‌ها رخ داده‌اند؛ نه در سال‌ها و جاهای دور، در همین نزدیکی.

Narsi Golly
۱۳۹۵/۱۲/۲۳

عالی..... دزفول قهرمان را بهتر بشناسید...... شهری که اسوه ی مقاوت ایران است در روزگاری گه صدام (لعنت الله علیه) دستور حمله را با '' الف_دزفول آغاز می کرد!

۹۸ هجده سالش بود. توی موشک‌باران یک پایش قطع شده بود. وقتی آوردندش، داد می‌زد «ما می‌رویم به جبهه، امام زنده بماند.» آن‌هایی که می‌دیدند، یکی گریه‌اش گرفت، یکی باهاش شعار می‌داد. حتا به اتاق عمل هم نرسید. ۹۹ مادر شهید بود. داشت ضجه می‌زد. دخترش زیر بغلش را گرفته بود. می‌گفت «واسه چی گریه می‌کنی مادر؟ ناراحتی نداره. الآن باید خوشحالی کنیم. اصلاً باید کل بکشیم. اگه گریه و ‌زاری کنیم که دشمن خوشحال می‌شه.»
زهره.
۷۷ موشک به مسجد خورد؛ حالا نه دفتر بسیج داشتیم، نه جا برای نماز جماعت. کلاسی هم نمی‌شد تشکیل داد. مانده بودیم چه کنیم. چندتا از همسایه‌ها آمدند، گفتند «خانه‌ی ما که هست.» ۷۸ یاد صحرای کربلا می‌افتاد، یاد بعدازظهر عاشورا. موشک خورده بود به محله‌شان، خودش را با عجله رساند به خانه. خانه! کدام خانه؟ خانه‌های ویران، چادرهای سوخته، درست مثل صحرای کربلا، مثل بعدازظهر عاشورا.
زهره.
به آن‌هایی که زیر آوار مانده بودند، هیچ دسترسی نداشتیم. همسایه‌ی دیوار به دیوار مسجد بود. داد می‌زد «یالّا دیوار رو خراب کنید و بچه‌ها رو دربیارین.» یکی برگشت گفت «خونه‌‌ت چی می‌شه؟» ـ چی می‌شه؟ خونه‌‌م می‌شه یه تیکه از مسجد، من هم می‌شم خادمش. تازه همون چند قدم پیاده‌روی روزهای قبل رو هم دیگه نمی‌کنم تا برم مسجد.
زهره.
توی دزفول، توی بیمارستان، بعد از حمله‌ی هوایی قاعده‌ی بازی عوض می‌شد. شیفت کاری از وقتی پا توی بیمارستان می‌گذاشتی شروع می‌شد تا وقتی از خستگی یک گوشه از حال بروی. وقت غذا هم هرچند می‌دانستیم باید دست‌ها تمیز باشد، اما هیچ وقت نمی‌شد دست‌ها خونی نباشد.
زهره.

حجم

۶۱٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۱

تعداد صفحه‌ها

۱۱۲ صفحه

حجم

۶۱٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۱

تعداد صفحه‌ها

۱۱۲ صفحه

قیمت:
۱۵,۰۰۰
تومان