کتاب راهنمای موفقیت مدیران
معرفی کتاب راهنمای موفقیت مدیران
کتاب راهنمای موفقیت مدیران نوشتهٔ دیوید ام. دادسون و ترجمهٔ حجت جوادی هدایت آباد است. انتشارات بله این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی حاوی پنج گام ساده برای ساختن تیم، حفظ تمرکز، گرفتن تصمیمات بهتر، و شکست دادن رقباست.
درباره کتاب راهنمای موفقیت مدیران
کتاب راهنمای موفقیت مدیران یک راهنمای عملی و کاربردی برای مدیران است که به دنبال ارتقای مهارتهای خود در زمینهٔ مدیریت و رهبری هستند. این کتاب در پنج بخش اصلی، مهارتهای ضروری برای یک مدیر موفق را به شیوهای ساده و قابل اجرا شرح میدهد. هدف اصلی این کتاب، بهبود مهارتهای مدیریتی و رهبری خوانندگان است. با تمرکز بر پنج مهارت کلیدی، مدیران را یاری میکند تا تیمهای قویتری را ساخته، تصمیمگیریهای بهتری انجام دهند، و رقابتپذیری خود را افزایش دهند. نویسنده، دیوید دادسون، که یک کارآفرین سریالی موفق، مدیرعامل و مشاور معتبر است، با تجربههای وسیع خود به خوانندگان راهکارهایی عملی و کاربردی ارائه میدهد. منتقدان این کتاب را به عنوان یک راهنمای جامع و عملی برای مدیران تمجید کرده و تأثیرگذاری آن را تحسین کردهاند. با استقبال گسترده از این کتاب، آن به عنوان یکی از کتابهای پرفروش و مؤثر در زمینه مدیریت شناخته شده است.
خواندن کتاب راهنمای موفقیت مدیران را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مدیریت کسب و کار پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب راهنمای موفقیت مدیران
«شرکت اپل موس، رابط کاربری گرافیکی یا حتی کامپیوتر شخصی را اختراع نکرد، اما این فناوریها را به یکی از ارزشمندترین شرکتهای جهان تبدیل کرد. استیو جابز با تمرکزی شدید و حریصانه بر روی گردآوری استعدادهای برتر در این زمینه، موفقیت اپل را رقم زد. رهبری او یکی از بهترین مثالهای «اول چه کسی، بعد چه چیزی» است، اصطلاحی که توسط کارشناس کسب و کار جیم کالینز در کتاب «از خوب تا عالی» مطرح شده است. جابز متوجه شده بود که اختراع بزرگ بعدی اهمیتی ندارد اگر تیم مناسبی برای اجرای آن وجود نداشته باشد. همانطور که هالفورد الوکاک، کشیش قرن بیستم متدیست گفته است: «هیچ کس نمیتواند به تنهایی یک سمفونی را سوت بزند. برای اجرای آن نیاز به یک ارکستر است.»
اما متأسفانه، اکثر مدیران در استخدام افراد مناسب ناکام هستند. یک مطالعه شامل ۷۰۰۰ مدیر استخدام نشان داد که ۴۶٪ از تمام کارکنان جدید ظرف ۱۸ ماه اول شغل خود شکست میخورند، و تنها ۱۹٪ به موفقیت مطلق دست مییابند. تصور کنید چنین نتایجی را در هر بخش دیگری از کسبوکار خود اطلاق کنید. بیشتر ما به جای استخدام برای نتایج - یا به بیان دقیقتر، استخدام برای «انجام کار» - فردی را استخدام میکنیم که با او ارتباط برقرار میکنیم، یک وظیفه را از فهرست کارهای خود حذف میکنیم، و به خوششانسی در انتخاب درست امیدوار میشویم.
خوشبختانه، استخدام مؤثر برای نتیجه دادن به غریزه یا استعداد خاصی نیاز ندارد. استخدام بهتر با تعهد به یک رویکرد استاندارد در سراسر سازمان آغاز میشود. استانداردسازی فرایند استخدام، خطر پیروی از روشهای نادرست را از بین میبرد، تیم را به بهترین روشها میسازد و اجازه بهبود فرایند را میدهد - که تنها از طریق تکرار یک روش مشترک امکانپذیر است.
نگرانی متداول در مورد استانداردسازی این است که انعطافپذیری مدیر استخدام را از بین میبرد. اما فرایند استخدام برای نتیجه دادن به هیچ وجه بر نقش فردی در اعمال قضاوت در تصمیم نهایی تأثیر نمیگذارد؛ بلکه کیفیت دادههای جمعآوری شده را برای اتخاذ تصمیمات دقیقتر بهبود میبخشد.
استخدام مؤثر برای نتایج بسیار مهم است. زمانی که سازمان بینالمللی غیرانتفاعی که من در تأسیس آن مشارکت داشتم، Sanku LLC، سه مدیر کشوری را استخدام کرد که در مدت کوتاهی ناکام شدند، من اصرار کردم که سازمان باید مراحل توضیح داده شده در این فصل را به کار بگیرد. هفت مدیر کشوری بعدی که ما استخدام کردیم، همگی موفق شدند. امروزه، Sanku به میلیونها خانواده در معرض خطر، غذای غنیشده ارائه میدهد، اما این موفقیت فقط به دلیل داشتن یک تیم برجسته بوده است.»
حجم
۳٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۹۹ صفحه
حجم
۳٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۹۹ صفحه