کتاب زادگاه
معرفی کتاب زادگاه
کتاب الکترونیکی زادگاه نوشتۀ برایان فری یل و ترجمۀ فاطمه تسلیمی و سارا موسوی پور است و انتشارات سیلاک آن را منتشر کرده است. کتاب زادگاه، نمایشنامهای دربارۀ زندگی مردم ایرلند در قرن ۱۹ میلادی است.
درباره کتاب زادگاه
نمایشنامه یا درام، شکل بسیار جذاب از بروز و ظهور انسانی است که به طرز ماهرانهای روایتها را از طریق اجراهای قدرتمند به هم وصل کرده و احساسات و افکار عمیق بیشماری را به ذهن متبادر میکند. نمایشنامه یک نقطه اتصال خیالی را تشکیل میدهد که در آن هنر کلام نوشتاری به طور هماهنگ با هنر پویای تجسم فیزیکی درهمآمیخته میشود و به داستانهایی که در صحنههای تئاتر و یا پردهٔ سینما اجرا میشود، زندگی میبخشد. نمایشنامهٔ زادگاه، به گفتهٔ نویسنده، ادامهٔ مشکلاتیست که در نمایشنامهٔ برگردانها دیده میشود. نمایشنامه برگردانها از همین نویسنده نیز در بلیبگش اتفاق میافتد. نمایشنامهٔ زادگاه پیرامون زندگی خانوادهای است که سالها از کنت، زادگاهشان، به بلیبگ آمدهاند و اکنون در شهر کوچکی از نواحی ایرلند به سر میبرند. خوانندههایی که با چخوف آشنایی دارند، از آثار این نویسنده نیز استقبال خواهند کرد.
خواندن کتاب زادگاه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب برای علاقهمندان به نمایشنامههای خارجی مناسب است.
بخشی از کتاب زادگاه
«اوایل یک بعدازظهر، اواخر ماه اوت. خورشید میتابد. روستا آرام است. مارگرت از سمت راست وارد میشود. زنی سی و چند ساله، زیبا، باهوش و قاطع. با سبد رختشویی بزرگی در دست، از بند رختها که در انتهاي سمت راست قرار دارد بازمیگردد. رختها را روي چمن میریزد و آنها را از هم جدا میکند. ناگهان، در دوردست گروه سرود مدرسه شروع به خواندن شعر «اغلب در شبی آرام» تامس مور میکند: موسیقی، که در ابتدا صدایش به سختی به گوش میرسد و بعد آرامآرام زیاد میشود، یک هارمونی سه بخشی باشکوه است. طنین آوازی چنین پرمایه و اثیري در این فضاي ناخوشایند حیرتآور است. مارگرت، به محض اینکه متوجه آواز میشود، به وجد میآید و بیحرکت میایستد. سپس، چنان که گویی موسیقی مسحورش کرده، به لبهی چمن میرود، دستانش را در برابر نور آفتاب سپر چشمانش میکند، و در دوردست، سمت راست صحنه، مدرسه را مینگرد، جایی که موسیقی از آن شنیده میشود. دو بند کامل را ایستاده گوش میدهد و در حالیکه موسیقی را با تمام وجود حس میکند، هر از گاهی کلمات شعر را زیر لب زمزمه میکند. در پایان بند اول، کان دورتی ناگهان لحظهای از سمت چپ بیشه ظاهر میشود. حدوداً بیست و پنج- ششساله، لاغر و باهوش. بسیار آرام است و کنترل شده حرف میزند؛ هرآنچه میگوید و انجام میدهد سنجیده است. به محض دیدن مارگرت، در بیشه ناپدید میشود. سلی با بیل و سطلی از جنس روی وارد اتاق صبحانه خوری میشود. بیست و یک-دو ساله، گوش به زنگ، پررو و زیرك. به سمت پنجرهی فرانسوی میرود و برای لحظاتی به مارگرت که مسحور موسیقی شده است مینگرد....»
حجم
۵۸۶٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۱۳ صفحه
حجم
۵۸۶٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۱۳ صفحه