کتاب دنیای خود را تغییر دهید
معرفی کتاب دنیای خود را تغییر دهید
کتاب دنیای خود را تغییر دهید نوشتهٔ جان سی. مکسول و راب هاسکینز و ترجمهٔ سپیده پوراکبر است. انتشارات ابوعطا این کتاب را منتشر کرده است.
درباره کتاب دنیای خود را تغییر دهید
کتاب دنیای خود را تغییر دهید به بررسی مفاهیم مربوط به خلق تغییر و تأثیرگذاری مثبت در جهان میپردازد. این کتاب الهامبخش، خوانندگان را تشویق میکند که با بهرهگیری از قدرت فردی خود، تغییراتی مثبت در زندگی خود و محیط پیرامونشان پدید آورند. جان سی. مکسول، که به خاطر کتابهایش در زمینه رهبری و رشد فردی شناخته شده است، و راب هاسکینز در این کتاب بر اهمیت اقدام عملی و مؤثر برای خلق تغییرات تأکید میکنند. آنها راهکارهایی ارائه میدهند که افراد میتوانند از آنها برای بهدست آوردن الهام، تعیین هدف، و اجرای پروژههایی که به بهبود زندگی و جامعه کمک میکند، استفاده کنند. این کتاب بر این نکته تأکید میکند که هر فردی قابلیت خلق تغییرات مثبت را دارد و با پیروی از اصول و روشهای تأثیرگذار، میتواند به رهبری در جامعه خود بپردازد و دنیای خود و دیگران را تغییر دهد. برای کسانی که به دنبال الهام و راهنمایی برای شروع تغییرات در زندگی فردی و اجتماعی هستند، این کتاب منبعی بسیار ارزشمند است.
خواندن کتاب دنیای خود را تغییر دهید را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران توسعهٔ فردی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب دنیای خود را تغییر دهید
«همینطور که راب در آن منطقه رانندگی میکرد، چیزی که میدید توجه او را به خود جلب کرد. او یک دلال مواد مخدر را دید، زنان بدکاره وسط روز به دنبال مشتری بودند، دستهای از خلافکاران با پسرانی که در سن مدرسه بوده و میبایست در آن هنگام سر کلاس درس میبودند معرکه گرفته و مادرانی که بهوضوح تحتتأثیر مواد مخدر یا الکل بودند با بیتوجهی به کودکان خود که در اطراف میدویدند نگاه میکردند. چیزی که او در آن محدودهی دو بلوکه دید، که عملاً در آن سوی خیابان دفتر کارش قرار داشت، مشابه وضعیتی بود که او در مناطق فقیرنشینی مانند داراوی در بمبئی هند، کما در لیمای پرو، و کیبرا در نایروبی کنیا که بسیار در معرض خطر بودند دیده بود. راب گفت: «خشم وجودم را فرا گرفت. وضعیت جامعهام خون مرا به جوش آورد. در آن سوی خیابان محل کارم مردمی بهخاطر شرایط زندگیشان در رنج و عذاب بودند. من ناراحتی پدرانی را که نمیتوانستند معاش فرزندانشان را تأمین کنند حس میکردم. از اینکه تواناییهای انسانها به هدر میرفت خشمگین بودم. برآشفته بودم چون میدانستم آن کودکان، بدون اینکه تقصیری داشته باشند در زندان فقر، سوءاستفاده و غفلتی که جامعه برایشان ساخته اسیرند. باوجوداین بابت اینکه ندیده بودم مقابلم چه اتفاقاتی در حال رخ دادن است از خودم نیز خشمگین بودم. عمیقاً متقاعد شدم گرچه به کودکان در سرتاسر دنیا کمک میکردم، ندیده بودم که در همسایگی من چه حجمی از ناامیدی در جریان است».
راب ماشینش را در کنار جاده نگه داشت و گریست».
حجم
۹۵۸٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۷۲ صفحه
حجم
۹۵۸٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۷۲ صفحه