کتاب وب گرد (جلد دوم، اتاق سرخ)
معرفی کتاب وب گرد (جلد دوم، اتاق سرخ)
کتاب الکترونیکی وب گرد (جلد دوم، اتاق سرخ) نوشتهٔ معین فرد، نویسندهٔ مجموعهٔ پرفروش سقوط مرگبار، در نشر فرهنگی فرد چاپ شده است. این کتاب داستانی در فضایی آخرالزمانی را روایت میکند که در آن تکنولوژی و انسانیت در هم تنیدهاند. مجموعهٔ وبگرد دنبالهای معنوی برای سری سقوط مرگبار است. در این جهان، انسانها با ساخت رباتهای کروم بهدنبال بازپسگیری قدرت ازدسترفتهشان بودند، اما کرومها به دشمنان جدید انسان تبدیل شدند. معین فرد در مجموعهی وبگرد فرصت یافت تا زندگی این موجودات و تأثیر آنها بر انسانها را بیشتر بررسی کند.
درباره کتاب وب گرد (جلد دوم، اتاق سرخ)
جلد دوم از مجموعهٔ وبگرد، ادامهٔ ماجراجوییهای «راگ» در دنیایی آخرالزمانی است. در این جلد، راگ که پس از تلاش ناموفق برای نفوذ به موسسه در جلد اول با مشکلات بسیاری روبهرو شده بود، به همراه دوستانش، گلارین و رادی، سفری تازه را برای کشف حقیقت آغاز میکند. با این حال، مسیر پیش رو بیش از آنچه انتظار میرفت، پیچیده و پر از معماهای تازه است. داستان از جایی ادامه پیدا میکند که راگ، شخصیت اصلی، همچنان مصمم است تا رازهای موسسهی مخفی را کشف کرده و به هویت گمشدهی خود پی ببرد. او معتقد است که تنها راه دستیابی به این هدف، تبدیل شدن به یک وبگرد و دسترسی به اطلاعات ممنوعه است. اما در این مسیر، او و دوستانش با تهدیدهای جدیدی مواجه میشوند: درونکاشت مرموزی که به راگ قدرتی خارقالعاده بخشیده، احتمالاً برای او و همراهانش خطرناک است. در همین حال، رابطهی دوستانه و اعتماد میان راگ، گلارین، و رادی به نیرویی کلیدی برای غلبه بر موانع تبدیل میشود. جلد دوم با تعلیق و هیجان فراوان، سوالات جدیدی را پیش روی مخاطب قرار میدهد و به شکلی جذاب ماجراجویی راگ و همراهانش را ادامه میدهد. برای کشف پاسخ معماها و ورود به جهان کرومها و وبگردها، مطالعهی این کتاب را از دست ندهید. جلد سوم این مجموعه نیز بهزودی منتشر خواهد شد.
در جهان داستان وب گرد انسانها به کمک قطعات مکانیکی تکامل یافتهاند، اما این پیشرفت هزینهٔ سنگینی داشته است. رباتهای یاغی برای تصاحب اعضای مصنوعی بدن انسانها به آنها حمله میکنند و تشخیص دوست از دشمن به کاری غیرممکن تبدیل شده است. راگ، شخصیت اصلی داستان، در این آشوب برای یافتن خانوادهی ناشناختهاش راهی سفری پرخطر میشود. در آغاز داستان، او به فریاد کمک دختری ناشناس پاسخ میدهد و او را از چنگال یک ربات بیرحم نجات میدهد. اما این عمل او را درگیر زنجیرهای از اتفاقات پیچیده و خطرناک میکند. در ادامهی مسیر، راگ بهدنبال موسسهای مخفی و مرموز میرود که در شهری نامعلوم واقع شده است؛ موسسهای که به نظر میرسد هیچکس از موقعیت و اهداف واقعی آن اطلاعی ندارد. این موسسه، سازمانی قدرتمند و مخفی است که نیروهای متخصص را برای مقابله با تهدیدات این دنیای فناورانه تربیت میکند. اما راگ، برخلاف سایر اعضا که بهدنبال قدرت، ثروت یا انتقام هستند، تنها به کشف گذشتهٔ خود و یافتن خانوادهاش میاندیشد. او در این مسیر، با رازهای تاریکی روبهرو میشود؛ از هویت واقعی دختر نجاتیافته و اهمیت ویژهی قطعات مکانیکی در بدن او گرفته تا حقایق ناشناخته دربارهی موسسه و فعالیتهای آن.
این رمان پرهیجان با تعلیقهای نفسگیر و پیچشهای داستانی غیرمنتظره، شما را تا انتها همراه خود نگه میدارد. در دل این داستان، مفاهیمی چون انسانیت، هویت، و مقابله با ناشناختهها به زیبایی به تصویر کشیده شدهاند. برای کشف سرنوشت راگ، رازهای موسسه، و جهان مرموز وبگردها، این کتاب خواندنی را از دست ندهید.
کتاب وب گرد (جلد دوم، اتاق سرخ) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به دوستداران داستانهای فانتزی و علمی - تخیلی پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب وب گرد (جلد دوم، اتاق سرخ)
«هر بار که احساسی از سوی او تشدید میشود، آن رو طور دیگری تجربه میکنم. مثل دو رود میماند که از پس صخرهها، سنگها، علفها، خاکها میگذرند و لحظهای همدیگر را لمس میکنند. هر بار که قلبش را باز میکند، رود طغیان کرده و درونم سرازیر میشود. مملو شدن از او، فاصلهٔ بین ما را پاک میکند و حس میکنم او هستم. به راحتی متوجه میشوم هیچیک از احساسات به من تعلق ندارند. چون داخل یک بدن هستیم؟ آیا میتوانیم افکار یکدیگر را بفهمیم؟ وقتی از انتقام صحبت میکنم تمام انرژی بدنم داخل قلبم متمرکز میشود. با این که چیزی نمیگوید اما این احساس مرا مطمئن میسازد که غیر از نیست. هر چه منتظر میمانم او دیگر چیزی نمیگوید.
کم شدن و تغییر جهت نیروی ماشین پرنده، نشان میدهد که در حال فرود هستیم. پیوسته، سکوت را در ذهنم تداعی میکنم تا بیاختیار، افسار از دستم رها نشود و به جای گلارین سخن بگویم. تصویر آبی رنگ همچنان مرا داخل مسیری بیانتها اسیر ساخته است. مطمئن هستم اطرافم پر از نیروهای امنیتیست اما هیچ کدام صحبت نمیکنند. اضطراب به حدی رسیده است که دیگر قلبم را حس نمیکنم. نامنظم نفس میکشم، چشمانم را سنگین احساس میکنم. فقط فکر کردن به مادرم میتواند مرا از این مرداب بیرون بکشد. سعی میکنم لحظات خوش و صحبتهای پر از قدرت مادرم را به یاد بیاورم. همیشه میگفت هنگام نگرانی کافیست به جای فرار کردن، با آن روبهرو شوم. ترس و نگرانی انسانها از ناشناختهها برمیخیزد.»
حجم
۱۷۱٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۰۱ صفحه
حجم
۱۷۱٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۰۱ صفحه