کتاب وب گرد (جلد سوم، روز صفر)

معرفی کتاب وب گرد (جلد سوم، روز صفر)

کتاب الکترونیکی «روز صفر (وب‌گرد، جلد سوم)» نوشتهٔ معین فرد و منتشرشده توسط نشر فرهنگی فرد، سومین جلد از مجموعه‌ای داستانی در ژانر علمی‌تخیلی و نوجوان است. این جلد، ماجراهای شخصیت‌های اصلی را در فضای دانشگاهی آینده‌نگر و پر از فناوری‌های نوین دنبال می‌کند و به چالش‌های هویت، دوستی، رقابت و بقا در جامعه‌ای قانون‌مدار و پیچیده می‌پردازد. نسخه الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب وب گرد (جلد سوم، روز صفر)

در این جلد از مجموعهٔ «وب‌گرد»، داستان در بستری علمی‌تخیلی و آینده‌نگر روایت می‌شود؛ جایی که دانشجویان برای بقا و پیشرفت باید جایگاه خود را در میان اتحادهای دانشگاهی پیدا کنند. فضای داستان، ترکیبی از فناوری‌های پیشرفته، هوش مصنوعی، درون‌کاشت‌ها و ساختارهای اجتماعی پیچیده است که قوانین سفت‌وسختی بر آن حاکم است. روایت کتاب حول محور شخصیت‌هایی می‌چرخد که با تهدید اخراج از موسسه و چالش‌های هویتی روبه‌رو هستند و برای ماندن، باید اتحاد جدیدی تشکیل دهند. نویسنده با خلق فضایی پرتنش و پر از رمز و راز، مخاطب را به دنیایی می‌برد که در آن اطلاعات، قدرت و بقا به هم گره خورده‌اند. این جلد، ادامهٔ ماجراهای جلدهای پیشین را با تمرکز بر روابط میان‌فردی، رقابت‌های دانشجویی و کشف رازهای پنهان موسسه پیش می‌برد و در عین حال، دغدغه‌هایی چون عدالت، هویت و انتخاب را به تصویر می‌کشد.

خلاصه کتاب وب گرد (جلد سوم، روز صفر)

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند! داستان جلد سوم «وب‌گرد» با بحرانی آغاز می‌شود: شخصیت‌های اصلی، گلارین، راگ و رادی، پس از حادثه‌ای در اتاق سرخ، با خطر اخراج از موسسه روبه‌رو هستند. قوانین موسسه ایجاب می‌کند هر دانشجو جایگاه خود را در یکی از اتحادها پیدا کند وگرنه باید موسسه را ترک کند. تلاش برای یافتن راه نجات، آن‌ها را به جلسه‌ای با کمیتهٔ تصمیم‌گیری می‌کشاند؛ جایی که گلارین با جسارت، اتحادهای موجود را ناکافی می‌داند و پیشنهاد تاسیس اتحاد جدید را مطرح می‌کند. با استناد به قانونی قدیمی، این فرصت به آن‌ها داده می‌شود تا در مدت سه روز، سه عضو برای اتحاد تازه پیدا کنند. در این مسیر، شخصیت‌ها با تمسخر و تحقیر دیگران، رقابت‌های دانشجویی و چالش‌های شخصی مواجه می‌شوند. آن‌ها برای یافتن عضو سوم، سراغ دست‌فروش اطلاعات می‌روند و با واقعیت‌های تلخ و رازهای پنهان موسسه روبه‌رو می‌شوند. همزمان، تهدیدهای بیرونی و درونی، از جمله قتل یک دانشجو و افشای رازهای شخصیت‌ها، فضای داستان را پرتنش‌تر می‌کند. در نهایت، تلاش برای بقا و اثبات خود، شخصیت‌ها را به انتخاب‌های دشوار و مواجهه با گذشته و آینده‌شان سوق می‌دهد، در حالی که هویت، دوستی و اعتماد به چالش کشیده می‌شود.

چرا باید کتاب وب گرد (جلد سوم، روز صفر) را خواند؟

این جلد از مجموعهٔ «وب‌گرد» با ترکیب فضای علمی‌تخیلی، ماجراهای پرکشش و شخصیت‌پردازی چندلایه، تجربه‌ای متفاوت از داستان‌گویی نوجوانانه را ارائه می‌دهد. روایت کتاب، دغدغه‌هایی چون هویت، تعلق، رقابت و قدرت را در بستری آینده‌نگر و فناورانه به تصویر می‌کشد و مخاطب را با چالش‌های اخلاقی و اجتماعی روبه‌رو می‌سازد. همچنین، حضور عناصر معمایی و رمزآلود، داستان را برای علاقه‌مندان به روایت‌های پرتعلیق و رازآلود جذاب می‌کند.

خواندن کتاب وب گرد (جلد سوم، روز صفر) را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

این کتاب برای نوجوانان و جوانانی که به داستان‌های علمی‌تخیلی، فضای دانشگاهی آینده‌نگر و روایت‌های معمایی علاقه دارند مناسب است. همچنین، کسانی که دغدغه‌هایی مانند هویت، دوستی، رقابت و بقا در جامعه را دنبال می‌کنند، می‌توانند با شخصیت‌ها و فضای داستان ارتباط برقرار کنند.

بخشی از کتاب وب گرد (جلد سوم، روز صفر)

«استاد ریسی یک دستش را به کمرش و دست دیگرش را روی صورتش می‌کشد. نفس‌های عمیقش سعی دارند او را آرام سازند. «جلسه‌ای که پشت در قراره برگذار بشه واسه شماست! می‌خوان برای آینده شما تصمیم بگیرن.» رادی اعتراض می‌کند: «اما این درست نیست خواهر. چطور اجازه می‌دن به این راحتی برای کسی تصمیم بگیرن و با آینده‌اش بازی کنن؟» نفس‌های عمیق، استاد ریسی را آرام ساخته است. «این قانون چه درست باشه چه نباشه! سال‌هاست که داره اجرا می‌شه. کسی که نتونه مکانی میون هم‌سن‌ها و افراد دیگه پیدا کنه محکوم به شکسته. مثل حیوونی می‌مونه که از گله طرد شده باشه. به تنهایی می‌تونه دووم بیاره؟ این قانون برای استقلال و استوار بودن شما نوشته شده.» «همه با هم دستشون توی یه کاسه‌ست.» «این حرف رو نزن رادی! تموم دانشگاه که نمی‌تونن با شما مشکل داشته باشن درسته؟ فقط کافی بود یه کم به قوانین و افراد این‌جا احترام می‌ذاشتین.» غروب غم‌انگیزی، دستانش را به دور شانه‌هایمان انداخته و ما را بغل کرده است. این آخرین تصویری‌ست که از موسسه می‌بینیم؟ چهرهٔ ناراحت ما باعث می‌شود استاد ریسی آرام‌تر از قبل صحبت و چاشنی دلسوزی را به کلامش اضافه کند. حتی نمی‌دانم با این منبع تغذیه صدمه دیده چه کنم. «متاسفم که این اتفاق افتاد. هیچ‌وقت اخراج یه دانشجو منو خوشحال نکرده و نخواهد کرد. فکر نکنم کسی در این دنیا باشه که از پرپر شدن آرزوهای دیگری خوشحال بشه. حضور و لبخند دانشجوها واقعا به من انرژی می‌بخشه. یادمه وقتی موسسه رو به پایان رسوندم از این‌که دیگه دوستانم رو نبینم خیلی ناراحت بودم. شاید تنها دلیلی که به عنوان استاد به این‌جا برگشتم چون بدون بچه‌ها نمی‌تونم ادامه بدم. هر زمان که از اتاقم خارج می‌شم باید چند دانشجو رو همیشه اطرافم ببینم. واسم عجیبه که ما انسان‌ها چطور می‌تونیم بدون دیگران زندگی کنیم.»