کتاب نفرین
معرفی کتاب نفرین
کتاب الکترونیکی نفرین نوشتۀ استیون جیمز و ترجمۀ نیلوفر حسنی است و انتشارات بهنام قلم آن را منتشر کرده است. استیون جیمز، داستاننویس پرطرفدار امریکایی، این بار با جلد سوم مجموعهٔ معروف خود، کتاب نفرین، به استقبال خوانندگان نوجوانِ مشکلپسند آمده است. اگر سرتان برای یک کتاب سراسر خیال و ماجراجویی، در ژانر وحشت درد میکند، این کتاب را در اتاق تاریکتان بخوانید و هیجان را لمس کنید. چرا که وقتتان را به خواندن یکی از پرطرفدارترین و پرفروشترین آثار این نویسنده اختصاص خواهید داد
درباره کتاب نفرین
نفرین سومین جلد از سهگانهٔ پرطرفدار تیرگی است. این رمان نیز، مانند دو جلد قبلی خود، درونمایهٔ جنایی و معماگونه دارد و میتواند شما را در مرزهای میان هذیان و واقعیت، معلق نگاه دارد. در حقیقت استیون جیمز بهخوبی میداند چطور نبض خوانندگان خود را به دست بگیرد. او در روایت تازهٔ خود بار دیگر به تصورات شخصیتهای داستانش پروبال میدهد تا دنیایی شگفت را بازآفرینی کند.
این بار قرار است دنیل بایزر، شخصیت اصلی داستان، در یک اردوی بسکتبال، مشاهدات توهم گونهٔ خود را در فضایی تاریک و ترسناک تجربه کند. او پس از گذراندن تجربیات عجیب نه ماه گذشته، حالا در پی آن است که برای هذیانهای بیپایان خود معنایی بیابد؛ برای همین با وسواس خاصی به رمزگشایی این معما مشغول میشود. در این میان نوجوانی در مسیر دنیل قرار میگیرد که روند داستان را دستخوش تغییر میکند. این نوجوان از دنیل کمک میخواهد تا زن جوانی را که اخیراً ربوده شده، پیدا کنند.
در بخشهای مختلف این داستان، جنون و واقعیت دو قطبِ به هم آمیخته هستند که تشخیص آنها بر عهدهٔ شماست. شما مختارید با منطق خود با رمان مواجه شوید و آن را باور نکنید، یا باقدرت خیالبافیتان وارد جهانی از حدس و گمان شوید. درهرصورت کتاب نفرین از دنیایی تازه و غیرقابلپیشبینی رونمایی میکند که هیچ وجهش با آنچه تاکنون زیست کردهاید، مطابقت ندارد.
خواندن کتاب نفرین را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب برای نوجوانان علاقهمند به ژانر جنایی مناسب است.
بخشی از کتاب نفرین
«هنوز نمیدانم چه چیزی باعث شد که بار اول تیرگیها شروع بشوند، اما با گذشت زمان مشخص شد که وقتی اولین تیرگی را تجربه کردم، وقتی واقعیت و خیالپردازی طوری با هم همپوشی و درهمآمیخته میشدند که نمیتوانستم آنها را از هم تفکیک کنم، سپس ذهن ناخودآگاهم سرنخهای این راز را کنار هم قرار میداد و ذهن خودآگاهم باید آن را حل میکرد. اما کشف راز تیرگیها علمی دقیق و عینی نیست، و نا این جا این موضوع هم عمیقاً مشکل ساز بوده زیرا کمابیش همه آنها پیرامون افرادی بودند که به نحوی کشته شده بودند.
برای همین است که در حالی که پزشک در اتاق اورژانس من را معاینه میکند تا ببیند خونریزی داخلی دارم یا نه به این موضوع فکر میکنم: آن پسر در جاده. و آن تیرگی ها. و مرگ و سوگ دخترهایی که در پاییز گذشته و در آن زمستان دیدم. اولین دختر، از تابوتش بلند شد و محکم دستم را گرفت و چنگ زد. سپس دومین دختر، درست در برابر چشمانم در میان شعلهها از هم پاشید. هر دو زمانی که برایم ظاهر شدند مرده بودند. و اکنون، یک پسر بچه را دیدم.
بسیار خوب، پزشک در حالی که کمک میکند که بنشینم میگوید: «تا اینجا خیلی خوب. هیچ علائمی از خونریزی داخلی نمیبینم. تو پسر خوش شانسی هستی»
به پزشک میگویم: «بله، فکر میکنم همینطور باشد.»
...»
حجم
۲٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۴۶۰ صفحه
حجم
۲٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۴۶۰ صفحه