کتاب انسان و زمین
معرفی کتاب انسان و زمین
کتاب انسان و زمین نوشتهٔ هادی خندانی مقدم است. نشر سنجاق این کتاب را بهصورت الکترونیک منتشر کرده است.
درباره کتاب انسان و زمین
کتاب انسان و زمین حاصل چندین سال تفکر و تعقل نویسندهاش دربارهٔ هستی است. هادی خندانی مقدم توضیح داده است که کتاب حاضر بهصورت مختصر به بحث در باب موجودی به نام انسان و پناهگاهش، یعنی زمین پرداخته و خواننده را به تفکر بیشتر دربارهٔ جهان هستی دعوت کرده است. این کتاب بخشهای گوناگونی دارد. عنوان برخی از این بخشها عبارت است از «رهگذر و درویش»، «انسان و حیوان»، «انسان و خطا»، «حقیقت و زمین» و «جنگ و انسان».
نشر سنجاق زیرمجموعهٔ «طاقچه» برای ناشر- مؤلفان است. نشر سنجاق از صفر تا صد انتشار کتاب کنار مؤلفان و مترجمان است و آنها را با ارائهٔ باکیفیت تمام خدمات لازم، پشتیبانی و همراهی میکند. این نشر سفارش انتشار کتاب و اثر در هر حوزهای (داستان و رمان، کتابهای علمی، کتاب شعر، تبدیل پایاننامه به کتاب و…) را میپذیرد. کتابها با این انتشارات، منتشر میشوند، میتوانند بهدست میلیونها مخاطب برسند و نویسنده میتواند با فروش کتابش درآمدی ماهانه کسب کند. این انتشارات برای افرادی است که میخواهند کتاب جدیدی منتشر کنند و برای افرادی است که پیش از این، کتابی منتشر کردهاند و اکنون میخواهند نسخهٔ الکترونیکی آن را منتشر کنند.
خواندن کتاب انسان و زمین را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مطالعه در باب هستی و زندگی انسان پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب انسان و زمین
«"نیک و بد"
نیکی همواره از جوانمردان بوده، و خصلتی است که جوانمردان آن را به همراه خود دارند. و بد را ظالمان ساختند وگرنه بدی وجود نداشت، هر آنچه که بود خوب بود.
جوان مردان، کسانی هستند که در تاریکی شب به روشنی روز می توانند ببینند. قلب آنان برای ساختن آینده ای روشن می تپد. برای آنان کودک و پیر، مرد و زن، سیاه و سفید، اسم و رسم، هیچ یک مهم نیست. این مردمان برای گرفتن دستی آماده هستند، که چرخش تند روزگار، زندگی را برایشان تلخ کرده است و ظالمان کسانی هستند که خصلت بد را از خود برجای گذاشتند. و بد همواره از نادانی شروع می شود و ادامه می یابد، آنان در هنگام تولد ظالم به دنیا نیامده اند، آنان به آرامی با خصلت بد انس گرفتند و بدان عادت کردند.
مردمانی که به تاریکی رفته اند. خود می دانند که کاری انجام می دهند زشت و ناپسند است ولی چاره ای جز این ندارند، زیرا سیاهی جزئی از زندگی شان شده است.
بزرگترین نیکی آن باشد، که جوانمردی در مقابل تابش خورشید بایستد و سایه را برای در راه ماندگان فراهم آورد. و اصل نیکی آن است، که آن را به زبان نیاوری و رازی میان خود و آسمان باشد.
و بزرگترین بدی آن باشد که، در راه ماندگان را که زیر چتری از نیکی پناه برده اند، بی سر پناه کرد.
نیک پندار آن نیست، که لباس مجلل و نامی بزرگ داشته باشد. شاید درویشی دور افتاده باشد و آنکه نیکی را ارزانی می دارد، همواره از چشم ها پنهان است، نه ردپایی و نه سایه ای از خود برجای می گذارد.
و چون ظالمان برای پوشاندن گناهانشان نیکی کنند، همه را خبر دار کنند وآن نیکی نیست و ظلمی دیگر است.
نیک همواره بر یک جهت باشد، و بد جهتی نامشخص دارد. زیرا نیکی از آسمان است، و بدی از زمین، آنگاه که ظلم ظالمان بر روی زمین فراگیر شود، پایان چرخش های زمین را در پی خواهد داشت، زیرا زمین بدون مردمان نیک پابرجا نخواهد بود.
چرا که ظالمان بر زمین زیر پایشان نیز رحم نخواهند کرد و آن را نیز به سوی ویرانی خواهند برد؛ و زمانی که بد از نیک پیشی گیرد که ظالمان لباس نیکوکاری بر تن کنند.
و دست خود را به نشانه یاری بالا ببرند. و این بسیار سخت خواهد بود برای مردمانی که در کار خویش مانده اند. و چتر های نیکی هر چه قدر که محکم باشند، یکی پس از دیگری از بین خواهند رفت.
و زمانی نیک از بد پیشی گیرد، که ظالمان از بند زمین رها شوند و در آن زمان آنان به نیکوکاران خواهند پیوست و زمین غرق شادی و نشاط خواهد شد.
در پایان می توان گفت نیک آن باشد که آسمان آن را خواهد. آن نیست که بندگان آن را بپسندند. چه بسا سری از تنی جدا شود و همگان آن را بد دانند و نفرین کنند.
ولی چون آسمان قربانی بخواهد، آن نیک و مبارک است.»
حجم
۲۶٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۵۲ صفحه
حجم
۲۶٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۵۲ صفحه