کتاب الک سگالش

کتاب الک سگالش نوشته‌ی امیرعلی حسیبی طاهری اثری است که نشر سنجاق به‌صورت الکترونیکی منتشر کرده است. این کتاب در دسته‌ی آثار فلسفی-اجتماعی قرار می‌گیرد و تلاشی است برای تبیین ایده‌ای نو تحت عنوان «سوسیااگزیستانسیالیسم». نویسنده با نگاهی انتقادی و تحلیلی، به بررسی مسائل وجودی و اجتماعی انسان می‌پردازد و تلاش می‌کند با ترکیب دو رویکرد اگزیستانسیالیسم و سوسیالیسم، شیوه‌ای تازه برای مواجهه با مشکلات فردی و جمعی ارائه دهد. متن کتاب، حاصل چند سال اندیشه‌ورزی نویسنده در دوران نوجوانی است و به‌نوعی بازتاب دغدغه‌های فلسفی و اجتماعی او در این دوره به‌شمار می‌رود. نسخه‌ی الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب الک سگالش

کتاب الک سگالش نوشته‌ی امیرعلی حسیبی طاهری اثری است که در مرز میان فلسفه و جامعه‌شناسی حرکت می‌کند. نویسنده در این کتاب، ایده‌ای با عنوان «سوسیااگزیستانسیالیسم» را مطرح کرده است؛ مفهومی که به‌گفته‌ی او، نه تکرار سوسیالیسم و نه بازتولید اگزیستانسیالیسم رایج است، بلکه تلاشی برای پیوند مسائل وجودی انسان با بستر اجتماع و بررسی آن‌ها در قالبی نو است. ساختار کتاب سه‌بخشی است: بخش نخست به سیر تکوین فکری نویسنده و مفهوم حقیقت می‌پردازد؛ بخش دوم با نقد ساختارهای اجتماعی و سیاسی، به‌ویژه دموکراسی و لیبرال‌دموکراسی، راهبردهایی برای تغییر اجتماعی پیشنهاد می‌کند؛ و بخش سوم به توسعه‌ی نظری و عملی ایده‌ی «ارز سوسیالیسم» و امکان‌سنجی آن در جهان معاصر اختصاص دارد. متن کتاب، همزمان شخصی و تحلیلی است و نویسنده با صراحت به محدودیت‌های دانشی و تجربی خود اذعان می‌کند. الک سگالش بیشتر به‌عنوان تلاشی برای خلق فکر و نه ارائه‌ی تخصص، خود را معرفی می‌کند و در جای‌جای متن، به نقد و بازنگری ایده‌ها و پیش‌فرض‌ها می‌پردازد.

خلاصه کتاب الک سگالش

کتاب الک سگالش اثری غیرداستانی است و به‌جای روایت داستان، به واکاوی ایده‌ها و مفاهیم بنیادین می‌پردازد. دغدغه‌ی اصلی کتاب، بررسی ماهیت حقیقت، دانایی و جهل، و نسبت آن‌ها با تجربه‌ی فردی و اجتماعی انسان است. نویسنده با الهام از سنت شک‌گرایی فلسفی، به‌ویژه اندیشه‌های دکارت و سقراط، بحث را با پرسش از حدود دانسته‌ها و ندانسته‌ها آغاز کرده است. او چهار نوع ندانسته را معرفی می‌کند: ندانسته‌های تفهیمی (که با تجربه و زمان قابل فهم می‌شوند)، ندانسته‌های استنکافی (که اساساً غیرقابل فهم‌اند)، ندانسته‌های متمم (که با ابزار و مقدمات خاصی قابل فهم می‌شوند) و دانسته‌های سقیم (دانسته‌هایی که نادرست‌اند یا ناقص‌اند). در ادامه، نویسنده با استفاده از مثال‌هایی از زندگی روزمره و تمثیل‌هایی مانند گوسفند و انسان، تلاش می‌کند نشان دهد که بخش بزرگی از آنچه می‌دانیم، یا دانسته‌های سقیم‌اند یا ندانسته‌هایی هستند که هنوز به آن‌ها دست نیافته‌ایم. او با نقد نگاه‌های مطلق‌گرا به حقیقت، بر اهمیت وقوف بر جهل و پذیرش محدودیت‌های شناختی تأکید کرده است. در بخش‌های بعدی، بحث به نسبت میان فرد و اجتماع کشیده می‌شود و ایده‌ی سوسیااگزیستانسیالیسم به‌عنوان راهی برای بررسی مسائل وجودی در بستر جامعه مطرح می‌شود. نویسنده با نقد ساختارهای سیاسی و اجتماعی موجود، به‌ویژه دموکراسی، پیشنهاد می‌کند که تغییرات اجتماعی باید به‌جای انقلاب، از مسیر تکامل تدریجی و با توجه به منافع جمعی پیگیری شوند. در نهایت، ایده‌ی «ارز سوسیالیسم» به‌عنوان مفهومی انتزاعی برای مقابله با بیکاری و تورم و ایجاد وفاق اجتماعی مطرح می‌شود. کتاب با تأکید بر ضرورت نقدپذیری و بازنگری مداوم ایده‌ها، خواننده را به تامل درباره‌ی حدود دانایی و امکان‌های تغییر اجتماعی دعوت می‌کند.

چرا باید کتاب الک سگالش را بخوانیم؟

الک سگالش اثری است که با زبانی صریح و تحلیلی، به سراغ پرسش‌های بنیادین درباره‌ی حقیقت، دانایی و نقش فرد در جامعه می‌رود. ویژگی شاخص این کتاب، تلاش برای ترکیب نگاه فلسفی با دغدغه‌های اجتماعی و ارائه‌ی رویکردی تازه به مسائل وجودی است. نویسنده با مثال‌های ملموس و تمثیل‌های خلاقانه، مفاهیم پیچیده را به‌گونه‌ای توضیح داده که برای مخاطب قابل لمس باشد. همچنین، اذعان به محدودیت‌های دانشی و نقدپذیری مداوم، فضای کتاب را از قطعیت‌های رایج دور می‌کند و آن را به بستری برای گفت‌وگو و اندیشه‌ورزی بدل می‌سازد. خواندن این کتاب فرصتی است برای بازاندیشی در پیش‌فرض‌های ذهنی و اجتماعی و مواجهه با ایده‌هایی که کمتر در فضای عمومی مطرح می‌شوند.

خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

خواندن این کتاب به علاقه‌مندان فلسفه، جامعه‌شناسی، مطالعات انتقادی و کسانی که دغدغه‌ی شناخت حدود دانایی و جهل را دارند پیشنهاد می‌شود. همچنین برای کسانی که به دنبال رویکردهای نو در تحلیل مسائل اجتماعی و وجودی هستند، این اثر می‌تواند الهام‌بخش باشد.

بخشی از کتاب الک سگالش

«در دورانی از تاریخ بشریت زندگی می‌کنیم که فکر همانند آهن مستحکم ولی زنگ‌زده است و بنیاد فکر مانند سدیم نرم و مومی شکل شده است‌. ‌به نظر می‌رسد انسان در این قرن، بیش از آنکه صانع فکر باشد، ناقل فکر است؛ افکاری اغلب مسموم و کشنده‌تر از ویروس، برای فکر. یکی از تعاریف انسان حیوان ناطق بود. اما به نظر می‌رسد انسان بیش از آنکه حیوانی ناطق باشد، حیوانی ناقل است و حال هم‌ به معالجه نیاز است. فکرِ بیمار، تیمار می‌خواهد. آخر اندیشه زیربنای اقتصاد است یا اقتصاد زیربنای اندیشه؟ هردوی این‌ها زیربنای متزلزلی هستند و پس از گذشت ۶ قرن، بشریت نوزایی جدیدی می‌خواهد‌. بوی زنگ‌زدگی، صدای زنگِ تغییر را هم به گوش می‌رساند. تغییری اساسی، در اندیشه و اقتصاد، همانطور که دموکراسی را جایگزین فئودالیسم کرد و مرغ دل بشر را هواخواه آزادی کرد. طبیعت سنتزی جدید از این گیاه - انسان - می‌خواهد.‌ ‌به آنچه می‌بینم و وارد فکرم می‌شود، اعتماد ندارم. دوباره به شکی دکارتی، همانطور که برای عصر روشنگری کاربردی بود برای عصر مدرنیته هم نیاز است؟ دکارت شک کرد، اما آنچه که نتیجه گرفت خیلی با آنچه شیطان فریبنده به او تلقین می‌کرد توفیری نداشت. در انتها فقط دید بیشتر آن چیزی که شیطان فریبنده نشانش می‌داد، دروغ نیست.»