کتاب زوج ذهن آگاه
معرفی کتاب زوج ذهن آگاه
کتاب زوج ذهن آگاه نوشتهٔ کریگ لمبرت و دبی لمبرت و ترجمهٔ لیلا رفیعی و سیده رویا درخشنده است. نشر برگ و باد این کتاب را منتشر کرده است. این کتاب ۵۲ راهکار هفتگی برای رسیدن به عشق واقعی و صمیمیت را بیان کرده است.
درباره کتاب زوج ذهن آگاه
کریگ لمبرت و دبی لمبرت در کتاب زوج ذهن آگاه (The mindful couple) ۵۲ راهکار هفتگی برای رسیدن به عشق واقعی و صمیمیت ارائه کردهاند. بسیاری در این اثر به دنبال ابزارهای سادهای برای احساس نزدیکی بیشتر، دوست داشتن و شادی بیشتر در رابطهتان هستید. نویسندگان بهعنوان زوج درمانگر، بزرگترین چالش زوجها را در این میدانند که برای دریافت کمک خیلی دیر اقدام میکنند. آنها با هم کلنجار میروند، دعوا میکنند و به جایی میرسند که احساس ناامیدی و عصبانیت شدید دارند. تا زمانی که به دفتر زوجدرمانگر میرسند، مشکلات در تمام بخشهای رابطه ریشه دوانده است. چرا این اتفاق میافتد؟ هنگامی که در مشکلات گیر میکنند، اکثر مردم به سادگی پویایی روابط را نمیبینند و درک نمیکنند، و از مهارتهای لازم برای رسیدن به یک فضای دوست داشتنیتر برخوردار نیستند. این کتاب در سه بخش نگاشته شده است که عنوان آنها عیارت است از «تسلط بر ارتباطات»، «مدیریت تعارض» و «برانگیختن صمیمیت، رابطه جنسی و عاشقانه».
خواندن کتاب زوج ذهن آگاه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران روانشناسی خانواده و کسانی که میخواهد عشق و صمیمیت در رابطه با همسرشان را افزایش دهند، پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب زوج ذهن آگاه
«بیشتر، اگر نگوییم همه زوجهایی که میبینیم داستانهای منفی درباره یکدیگر دارند که رابطه را تعریف میکند. مهم نیست که چقدر مخرب است، هر یک از زوجین بیوقفه به داستان و احساسات مرتبط به داستان وابسته هستند.
ما به دلایل زیادی ادامه میدهیم. یکی از رایجترین موارد این است که فکر میکنیم اگر رها کنیم یا ببخشیم، همسرمان را رها میکنیم. ممکن است احساس کنیم که اگر آن را رها کنیم، اگر ببخشیم، آنچه را که اتفاق افتاده را تایید کردهایم. همچنین ادامه میدهیم زیرا هرگز صحت داستانهای خود را زیر سوال نمیبریم. ما تمایل داریم باور کنیم که آنها حقیقت دارند و این اساساً پایان داستان است.
واقعیت این است که حقایق زیادی وجود دارد. وقتی به یک داستان منفی دست میزنیم، فقط یک حقیقت را درک میکنیم. وقتی حقیقتی که به آن میچسبیم به رابطه کمک نمیکند، به طور کلی زمان آن است که داستان دیگری را پیدا کنیم که به همان اندازه واقعی باشد و از رابطه حمایت کند.
برای مثال، کریگ و دبی داستانی در مورد یکدیگر در مورد سیاست دارند. از همان لحظهای که ملاقات کردیم، مشخص بود که در طرف مقابل طیف سیاسی قرار داریم.
داستان کریگ: وقتی دبی را ملاقات کردم، فکر کردم که او ساده لوح، سرش را زیر برف کرده و از لفاظیهای طرف مقابل کور شده است.
داستان دبی: وقتی با کریگ ملاقات کردم، فکر کردم که او ساده لوح، بی خبر است و از لفاظیهای طرف مقابلش کور شده است.
ما بحثهای داغ زیادی داشتهایم زیرا، حقیقت این است که آنچه را که انتخاب میکنیم به آن توجه کنیم کور شدهایم. با این حال، آنچه که ما یاد گرفتهایم به جای آن انجام دهیم تمرکز بر جایی است که نقاط مشترک داریم. اکنون ما انتخاب میکنیم که توجه کنیم که دیگری واقعاً چگونه به کشور ما اهمیت میدهد. ما متوجه هستیم که ارزشهایمان کاملاً همسو هستند. ما فقط در مورد چگونگی رسیدن به آنجا اختلاف نظر داریم. بنابراین، ما روی جایی که موافقیم تمرکز میکنیم و مهمتر از همه، این که چگونه مراقبت ما از یکدیگر قویتر و مهمتر از هر چیز دیگری است. اختلافات ما به جای اینکه شخصی باشد فقط جنبه شوخی و آکادمیک پیدا کرده است. به جای ساختن داستانهایی در مورد اینکه چگونه ما متفاوت یا بهتر از دیگری هستیم، اکنون به نقاط مشترک خود و عشق خود نسبت به یکدیگر توجه میکنیم.»
حجم
۱۱۷٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۸۰ صفحه
حجم
۱۱۷٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۸۰ صفحه