کتاب اورنج
معرفی کتاب اورنج
کتاب اورنج نوشتهٔ زهرا بیگی (کیانوش) است. انتشارات مرسل این رمان معاصر ایرانی را منتشر کرده است.
درباره کتاب اورنج
گفته شده است که «اورنج» در گویش محلی منطقهٔ کویر بهمعنی موریانه است. فرهنگ معین کلمهٔ موریانه را با نام حشرهٔ ریونجه برابر دانسته است؛ ریونجهه یا همان اورنج که آهن و فولاد را تباه میکند. کتاب اورنج حاوی یک رمان معاصر و ایرانی است که «نگار»، شخصیت اصلی آن است. او علت ناملایمات زندگی و بدبختی خود را رفتارهای خانوادهٔ «علیخان» در گذشته میداند و سعی میکند از ایشان انتقام بگیرد. نگار در همین راستا دختر علیخان به نام «ستاره» را هدف قرار میدهد و با کینهتوزی در راه ازدواج او سنگاندازی میکند. نگار مرتب به «جمال» که عاشق و دلباختهٔ ستاره است، اطلاعات غلط میدهد تا مانع این ازدواج شود. بیماری مادر ستاره عاملی برای افزایش تلاطم در این خانواده میشود و به نگار کمک میکند تا از این موضوع بهرهبرداری کند. نگار میداند ستاره در موضوعی که کودکیاش را تلخ کرده مقصر نیست، ولی با تکیه بر ذات خراب خود و برای انتقام از علیخان، مبادرت به قربانیکردن این دختر بیگناه میکند و بدون عذاب وجدان و بسیار آگاهانه این روش را انتخاب کرده و استفاده از آن را حق طبیعی خود میداند. او ماجراهای ناخوشایندی را رقم میزند.
خواندن کتاب اورنج را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایران و قالب رمان پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب اورنج
«فقط به داخل کوچه خیره شده بود. به آنجا که خاطراتش را مدفون میدید؛ آنجا که هنوز هم از صدای نفسهای جمال و تلألؤ چشمان خوشرنگش آکنده بود. به قلب شکستهی خود میاندیشید، به قلبی که دیگر تپش روزهای قبل را نداشت. بهشکلی فرق میکرد. ضربانش او را بهسمت دنیایی تاریک و بیهدف میبرد. تیک، تیک در گوشش صدا میکرد، صدایی محکم. و بعد انگار میترکید و هزار تکّه اندوه را به چشمان اشکبار ستاره فرو میریخت. دنیا دیگر در نظرش خاکگرفته و بیرنگ بود. کاشکی مثل مادرش هیچچیز را درک نمیکرد! خوش به حال مادر! بیخبری هم عالمی است. باور نمیکرد که جمال اینچنین با او لج کند!»
حجم
۲٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۸۹ صفحه
حجم
۲٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۸۹ صفحه