کتاب برق غیرت

کتاب برق غیرت نوشتهٔ محبوبه معراجی پور را انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر کرده است. این کتاب زندگی‌نامه‌ٔ داستانی شهید سیدحسن مدرس است.

درباره کتاب برق غیرت

در تاریخ معاصر ایران و تلاش‌های مجاهدانه برای مبارزه با حاکمان جور و برخورداری از آزادی، چهره‌های درخشانی وجود دارند که مطالعه‌ٔ روش‌ومنش و شیوهٔ زندگی‌شان علاوه‌بر کمک به افزایش اطلاعات و داده‌های تاریخی به شناخت خود این شخصیت‌ها و الگوبرداری از آنان کمک شایانی می کند. کتاب برق غیرت کوشیده تا با زبانی ساده و روان و متناسب با ذهن و زبان نسل جوان در قالب داستان به شرح زندگی سیدحسن مدرس، یکی از شخصیت‌های کلیدی و نقش‌آفرین تاریخ معاصر بپردازد.

خواندن کتاب برق غیرت را به چه کسانی پیشنهاد می‌‌کنیم

علاقه‌مندان به مطالعه‌ٔ تاریخ معاصر ایران و نیز زندگی‌نامه‌ها از خواندن این کتاب سود خواهند برد.

بخشی از کتاب برق غیرت

«چرخ‌های گاری آرام‌آرام جلو می‌رود. صدای قریچ‌قریچش تمام دشت پوشیده از برف را پر کرده است. راه ناهموار است، اسب تحمل وزن گاری و چهار مسافر خود را ندارد و به‌کندی راه می‌رود. گاه از حرکت می‌ایستد، سری تکان می‌دهد. سُم به زمین می‌کوبد و بخار غلیظی از دهان و بینی خود خارج می‌کند. هوا گرگ‌ومیش است. گاری کوچک مجتهد طراز‌اول ایران، به کاروان‌سالاری مدرس، به آهستگی پیش می‌رود. چرخ عقب گاری در گل‌ولای فرو می‌رود. اسب شیهه می‌کشید. عباس سورچی به‌زحمت اسب را نگه‌می‌دارد. مسافران پیاده می‌شوند. برف تا زانوهایشان را می‌پوشاند. یاعلی می‌گویند و چرخ را درمی‌آورند. مدرس روبه فرزندش سیداسماعیل و خدمتکارش آقاعلی می‌کند. به اسب و گاری قدیمی و نیز به اطراف نگاهی می‌اندازد. لبخند می‌زند و می‌گوید ناچاریم مقداری از مسیر را پیاده برویم. حیوان در این سرما طاقت نمی‌آورد. مسافران سری به علامت تأیید تکان می‌دهند. عباس سورچی دهنهٔ اسب را می‌گیرد و به راه می‌افتد. اسب به‌سختی برف‌ها را می‌شکافد و جلو می‌رود. پشت سرش مدرس، فرزندش سیداسماعیل و خدمتکارش آقاعلی به‌آرامی حرکت می‌کنند. با اینکه خورشید خود را به وسط آسمان رساند اما گرمای بی‌فروغی دارد. مدرس و همراهان در منزلی روستایی که در مسیر راه قرار دارد، می‌خوانند. استراحت کوتاهی می‌کنند و باز به راه می‌افتند. مدرس در بین راه خاطرات خوب و بد گذشته را در ذهنش مرور می‌کند.»