دانلود رایگان کتاب آن سوی پرچین ای. ام. فورستر ترجمه سهند درویشی

معرفی کتاب آن سوی پرچین

«آن ‌سوی پرچین» داستان کوتاهی نوشته ای. ام. فورستر(۱۹۷۰-۱۸۷۹) رمان‌نویس، نویسنده داستان‌های کوتاه، مقاله‌نویس و مبارز آزادی‌طلب انگلیسی است و از مجموعه مطالعه در وقت اضافه است.

زمان تقریبی مطالعه: ۱۳ دقیقه

ghodratmasali
۱۳۹۹/۰۷/۲۵

در تمام طول زندگی اکثر ما به ترقی فکر میکنیم بیشتر مادی و کمتر معنوی، اما یادمان میرود که از طول زندگی لذت ببریم. لذت همجواری ، باهم بودن، رقصیدن، دویدن، به دیگران انرژی دادن ، ترانه خواندن، شکر کردن،

- بیشتر
Zahra Yasi
۱۳۹۶/۰۷/۰۳

خیلی خیلی قشنگ بود مرگ و دنیای آخرت رو پرچین فرض کرده بود اون برکه ی عمیق همون تابوت مرگ بود و اون پیرمرد همون کشیش ک اعتقاد به دنیای آخرت داشت برای فهم کامل باید دوبار خونده بشه. وقتی پایان داستان خوانده میشه و

- بیشتر
بنده خدا
۱۳۹۹/۰۷/۲۳

خیلی قشنگ بود. با خوندش یه حس قشنگِ عجیب بهم دست داد.

mohsen asl
۱۳۹۹/۰۶/۰۵

کتاب خیلی متفکرانه درباره دویدن انسان ها برای زندگی و در نهایت رسیدن به عالم معنا، حاوی نکات تامل برانگیز

☺ میلاد
۱۳۹۶/۰۷/۲۲

پشت پرچین هراس چشمه ساریست زلال که ز بن چشمه ی ایمان جاریست...در کنار چشمه باغ زیتون در آستانه ی صبح عطر مریم ها را در مسیحایی انفاس سپید می ریزد تا تن مرده ز نو برخیزد. نخل ها سبز

- بیشتر
کاربر ۲۲۰۷۲۳۳
۱۳۹۹/۰۷/۰۶

و بالاخره یک روز همه ما این جاده و دروازه های پیش رو را ترک میکنیم و به آن سوی پرچین میرویم..... کتاب خوبی بود،باعث شد لحظاتی بیشتر به مرگ فکر کنم

بهزاد
۱۳۹۶/۰۵/۰۱

داستان خوبیه اما کمی زیادی سعی میکنه خواننده را شیرفهم کنه طوری که یه خورده مضمون زده به نظر میرسه

کاربر ۲۰۶۲۲۹۵
۱۳۹۹/۰۸/۰۷

خیلی گنگ بود منظورش رو نفهمیدم چی میخاست بگه

کاربر ۲۳۱۶۰۸۱mnp
۱۳۹۹/۰۷/۱۱

خوندن این کتاب باعث شد ک من بیشتر ب زیبائیای خدا فکر کنم و تا زمانی ک فرصت دارم بیشتر از آنها لذت ببرم . من خودمو واقعا تواون شرایط قرار دادم و از وجود اون همه زیبایی ک حتما

- بیشتر
فریده
۱۳۹۹/۰۷/۱۳

با سلیقه ی من خیلی جور نبود

در جواب گفت: «قبل از هر چیز باید دروازه‌ها را ببینی، چون برای هر کدام از ما دروازه‌هایی وجود دارد، حتی اگر هیچ وقت ازشان استفاده نکنیم».
رضا شیرین‌نژاد
به من زندگی را ببخش، با تمام کشمکش‌ها و سربلندی‌هایش، با تمام بیزاری‌ها و سرخوردگی‌هایش، با تمام معانی معنویش و با تمام اهداف پنهانیش
Daniel
هر دستاوردی به تنهایی بی‌ارزش است، مگر اینکه در مسیر پیشرفت‌ قرار بگیرد.
hedgehog
شکی در این نیست که جاده‌ی بعضی جاها دو‌راهی می‌‌شود، اما این به نگرش ما بر می‌‌گردد. چه کسی می‌‌تواند منکر این بشود که جاده عموماً به سمت جلو حرکت می‌‌کند؟ برای رسیدن به چه چیزی، ما نمی‌دانیم. می‌‌تواند به سوی کوهی باشد که بشود آنجا آسمان را لمس کرد، یا بر روی پرتگاهی رو به دریا. اما در نهایت رو به جلو حرکت می‌‌کند؛ چه کسی می‌‌تواند منکر این موضوع بشود؟ و این همان چیزی است که به خاطرش ما تلاش می‌‌کنیم تا مدام از هم پیشی بگیریم، البته هر کسی به شیوه‌ی خودش و به ما انگیزه‌ای می‌‌دهد که در وجود تو نیست.
hedgehog
«قبل از هر چیز باید دروازه‌ها را ببینی، چون برای هر کدام از ما دروازه‌هایی وجود دارد، حتی اگر هیچ وقت ازشان استفاده نکنیم».
Paeez Dokhtar
کاش می‌‌شد دیگر ادامه ندهم.
yurika stargirl
قوانین علم همه جا ثابت‌اند.
yurika stargirl
«عجب مسابقه دویی! پس بقیه کجا‌اند؟» همراهم در جواب گفت: «بقیه‌ای در کار نیست».
mrzi
از این بدتر نمی‌شود. هیچ ترقی در کار نیست، هیچ پیشرفتی در کار نیست
yurika stargirl
علم و حس رقابت! همین‌ها‌‌اند که ما را به این‌جا رسانده‌اند.
mrzi

حجم

۰

تعداد صفحه‌ها

۲۵ صفحه

حجم

۰

تعداد صفحه‌ها

۲۵ صفحه

قیمت:
رایگان