کتاب سازمان ها، مقدمه ای بسیار کوتاه
معرفی کتاب سازمان ها، مقدمه ای بسیار کوتاه
کتاب سازمان ها، مقدمه ای بسیار کوتاه بهقلم مری جو هچ با ترجمهٔ حسن دانائی فرد و سیدحسین کاظمی را نشر کتاب مهربان منتشر کرده است. این کتاب به معرفی روند شکلگیری سازمانها و ابزارهای شناخت آنها میپردازد.
درباره کتاب سازمان ها، مقدمه ای بسیار کوتاه
این کتاب از مجموعه کتابهای A very short introduction انتشارات آکسفورد است که در این مجموعه کوشیده شده برای بیش از صدها موضوع علمی درآمدها و مقدمههایی توسط اندیشمندان برتر آن حوزه نوشته شود که از میان این مجموعه احتمالاً شما با کتاب فلسفهٔ علم نوشته سمیر او کاشا آشنا هستید. نوشتن این کتاب یعنی درآمدی به موضوع سازمانها، به مری جو هچ واگذار شده است که بعید است پس از ترجمه و استقبال فراگیر از کتاب نظریهٔ سازمان او خوانندگان با وی آشنا نباشند. خانم هچ در این کتاب داستان پیدایش سازمانها و ابزارهای شناخت آنها را در بستری روایتگونه به رشتهٔ تحریر درآورده است و از این باب کتابی خواندنی برای مخاطب عام نوشته است و هر چند این کتاب به روی تاریک سازمانها و شیوهٔ زندگی مبتنی بر سازمانها نپرداخته است. اما با معرفی و شناساندن آنها به خواننده میتواند گام اول برای گم نکردن خبرهای درونی و شیوههای عمل در ظلمات شیوهٔ زندگی سازمانی باشد به همین روی خواندن این کتاب و ورای آن اندیشه در باب سازمانها و سازماندهی ضرورتی همگانی است تا بهتر بتوانیم از طرف سازمانها برای پیگیری و پرورش شیوههای عمل و خیرهای درونی آنها استفاده کنیم. بدون آنکه دچار آزمندی سازمانها و نهادها شویم.
خواندن کتاب سازمان ها، مقدمه ای بسیار کوتاه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به مباحث مدیریت و کسبوکار از خواندن این کتاب سود خواهند برد.
بخشی از کتاب سازمان ها، مقدمه ای بسیار کوتاه
«سازماندهی مدتهای مدیدی است که با ما بوده است. انسانهای ماقبل تاریخ بهمنظور شکار و جمعآوری غذا، یافتن پناهگاه و حمایت و حفاظت از فرزندانشان و بزرگ کردن آنها به سازماندهی میپرداختند؛ همینطور برای پرورش روحشان هنر را پدید آوردند و به مشق مذهب پرداختند. آنها با تشکیل گروه جهت پیگیری اهدافشان نخستین سازمانهای انسانی (یعنی خانوادهها و قبایل) را پدید آوردند. البته قبل از این که انسانها پدیدار شوند، شامپانزهها و میمونها گروهی زندگی میکردند و قبل از آن نیز مورچهها دستههای تودهٔ ایشان را راه انداخته بودند، و زنبورها کند و میساختند تاحدی میتوان مدعی شد که همهٔ گونههای اجتماعی درک میکنند که سازماندهی شانسشان را برای بقا در زیستبوم رقابتی افزایش میدهد. از طریق و در قالب سازمان میتوان توان و خلاقیت افراد زیادی را با کمک تحولات فناوری و انباشت ثروت اقتصادی و فرهنگی به سمت بقا و تمدنسازی هدایت کرد. رقابت در عرصهٔ سازمان درست به همان اندازهٔ همکاری اهمیت دارد. این امر متناقض به نظر میرسد، اما درواقع چنین نیست. رقابت از وابستگی به محیط جهت تأمین غذا و برآورده ساختن دیگر نیازها و تمایلات ناشی میشود اگر منابع محیطی محدود نبودند، شاید انگیزهٔ سازماندهی به حداقل میرسید. اگر غذا چون میوهها از درختان آویزان بود وضعیت جوی در کل طول سال معتدل بود و چیزی قصد جان ما را نمیکرد چه بسا امروز فقط با آن اشکالی از سازمان سروکار داشتیم که برای سرگرمی یا آگاهی و تعلیم ما نیاز بود مانند هنر، مذهب، فلسفه، اما منابع همواره محدود بودهاند زندگی ما را به رقابت وا میدارد چه رقابت بر سر غذا باشد، چه قلمرو، همسر مطلوب و چه شغل اعضای گروهها بر سر جایگاه و مقام رقابت میکنند و گروهها در طلب تسلط بر یکدیگر بنابراین رقابت همواره جزئی از سازمان است اگرچه سازمانها برای تحقق اهدافشان به همکاری متکی هستند.»
حجم
۱٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۹۲ صفحه
حجم
۱٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۹۲ صفحه