کتاب سقوط مرگبار (کتاب دوم؛ بمب خیس)
معرفی کتاب سقوط مرگبار (کتاب دوم؛ بمب خیس)
کتاب سقوط مرگبار (کتاب دوم؛ بمب خیس) نوشتهٔ معین فرد است. نشر فرهنگی فرد این رمان معاصر ایرانی را منتشر کرده است؛ جلد دوم از مجموعهرمانی علمی - تخیلی.
درباره کتاب سقوط مرگبار (کتاب دوم؛ بمب خیس)
«سقوط مرگبار» عنوان اصلی مجموعهای است که جذاب و هیجانانگیز توصیف شده است. در این مجموعه با ماجراجوییهای مردی به نام «زایراس» در آیندهای نامشخص همراه میشوید. این مجموعهرمان در سبک علمی - تخیلی و ادبیات پسارستاخیزی به شمار آمده است. کتاب سقوط مرگبار (کتاب دوم؛ بمب خیس) حاوی جلد دوم از این مجموعهرمان معاصر و ایرانی است. عنوان جلد اول «باران سیاه» است. در کتاب «بمب خیس»، زایراس پس از پیداکردن هویت خود و به دست آوردن جعبهٔ سیاه، به ارباب «کرومها» (موجوداتی زنده از جنس ربات) تبدیل میشود. او در بالاترین جایگاه کرومها به «نوکر کرادن» هم تبدیل میشود. کرومها تصمیم دارند با این حیله و قرارگرفتن زایراس در جایگاه ارباب کرومها، از ارباب اصلیشان (یعنی «کرادن») که در یک بدن آهنی با زایراس به زندگی ادامه میدهد، حفاظت کنند. این ایده با شکست روبهرو میشود. زایرس به همهچیز پشت میکند و سر به بیابان میگذارد. او در کتاب حاضر تلاش میکند راهی بیابد تا از دیوار رادیواکتیوی بگذرد و بهدنبال ناشناختهاش برود. این شخصیت در این ماجراجویی بزرگ به حقایق نهان بسیاری دست پیدا میکند؛ قبیلههای بزرگی قصد دارند از دیوار عبور کنند و دنیا را به آتش بکشند. با زایراس همراه شوید در رمانی به قلم معین فرد که ۳۵ فصل دارد.
خواندن کتاب سقوط مرگبار (کتاب دوم؛ بمب خیس) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایران و قالب رمان علمی - تخیلی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب سقوط مرگبار (کتاب دوم؛ بمب خیس)
«بدنم آنقدر داغ شده است که مجبور میشوم هدست را از روی گوشهایم بردارم. زمانی که چشمانم از طلسم صفحهٔ نمایش آزاد میشود، خود را در میان سیستمها، تنها میبینم. هیچکس به جز من اینجا نیست. وقتی به ساعتم نگاه میاندازم، یک ساعت قبل، زمان کاری تمام شده است. مضطربانه از پشت سیستم بلند میشوم. در اتاق رادک هنوز بسته است. چگونه همه رفتهاند ولی من متوجه نشدم؟ دوباره نگاهی به دوروبرم میاندازم تا مطمئن شوم تنها هستم. وقتی نگاهم به دستانم میافتد، آنها در حال لرزیدن هستند.
به پشت سیستم برمیگردم. باید یک بار دیگر برش سوم را ببینم. وارد پوشهٔ مخصوص خودم میشوم. به غیر از این سه فایل، هیچ فایل دیگری وجود ندارد. نشانهگر موس را روی فایل برش سوم قرار میدهم. انگشتم آنقدر قدرت ندارد تا دکمهٔ موس را فشار دهد. نمیتوانم باور کنم که من هم مردهام. این برش مرا به یاد خاطرات کرادن انداخت. هر دو سرنوشتی شبیه به هم داشتیم. گلولههای شلیک شده به شکم و سرم، جان مرا گرفت. اکنون متوجه میشوم چرا فقط نیمی از مغزم انسان است. به خاطر شلیک گلوله، نیمی از مغزم نابود شد. آخرین لحظات زندگیام بسیار دردناک بود. یک نفر از پشت به من شلیک و مرا نیمهجان رها کرده بود. چه اتفاقی برای من افتاد؟ سرنوشت کد سه صفر چه شد؟
یک بار دیگر از اول برش را میبینم. لحظات ضبط شده گنگ و نامفهوم هستند. هیچ دردی احساس نمیکردم. هیچکس نبود به من کمک کند. چه اتفاقی برای پارانیک، دایناکس و دِدراث افتاده؟ از دست چه کسی فرار میکردم؟ گروهی که ما را تعقیب میکردند که بودند؟ چه کسی به من شلیک کرد؟ برای بار سوم، برش را میبینم. هر بار قلبم به درد میآید. واقعا این گذشتهٔ من بود؟ احتمالا باید برشهای بیشتری وجود داشته باشد. حتی نمیدانم چند سال دارم. در میان فایلها مشغول جستوجو می شوم. در بین بینهایت اطلاعات ذخیره شده باید کمی از من هم وجود داشته باشد. یک چشمم به مانیتور و دیگری به در اتاق رادک است. از این موضوع متعجبم که تا الان از اتاقش خارج نشده است.»
حجم
۵۹۶٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۶۳۸ صفحه
حجم
۵۹۶٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۶۳۸ صفحه
نظرات کاربران
توروخدا هرکسی کتاب رایگان بمب خیس رو داره بهم بگه
فوقالعاده