دانلود و خرید کتاب خانواده سمی استیون تاد براینت ترجمه امید حسینی
تصویر جلد کتاب خانواده سمی

کتاب خانواده سمی

انتشارات:همراز
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب خانواده سمی

کتاب الکترونیکی خانواده سمی نوشتۀ استیون تاد برایانت در سال ۲۰۲۳ منتشر شده است. این کتاب به بررسی تأثیرات روانی و احساسی والدین سمی بر فرزندان بالغ می‌پردازد و راهکارهایی برای بازیابی زندگی و بهبود سلامت روان ارائه می‌دهد. نشر همراز این اثر را با ترجمهٔ امید حسینی منتشر کرده است.

درباره کتاب خانواده سمی

این کتاب به طور ویژه برای بزرگسالانی نوشته شده است که در خانواده‌هایی با والدین سمی بزرگ شده‌اند. نویسنده با بررسی مشکلاتی که از دوران کودکی و نوجوانی نشأت می‌گیرند، به تحلیل عمیق تأثیرات منفی چنین والدینی بر سلامت روان، عزت‌نفس و روابط اجتماعی فرزندان می‌پردازد. کتاب نه‌تنها به توضیح ویژگی‌ها و رفتارهای والدین سمی می‌پردازد، بلکه استراتژی‌هایی برای بهبود سلامت روان، کاهش اثرات این تجربیات و بازسازی زندگی شخصی ارائه می‌دهد. از جمله موضوعات مورد توجه در کتاب خانواده سمی می‌توان به شناخت رفتارهای سمی، مقابله با احساسات پیچیده نسبت به والدین، ایجاد مرزهای سالم در روابط، و روش‌های عملی برای پیشبرد درمان و بهبود روان‌شناختی اشاره کرد. این کتاب همچنین با استفاده از مثال‌های واقعی و تمرین‌های کاربردی تلاش می‌کند خواننده را در مسیر بازیابی عزت‌نفس و توانمندسازی هدایت کند.

کتاب خانواده سمی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب مناسب افرادی است که از تجربیات ناخوشایند خانوادگی رنج برده‌اند، روان‌درمانگران و مشاوران سلامت روان، و کسانی که به دنبال درک عمیق‌تر از تأثیرات خانواده‌های سمی بر زندگی فردی هستند.

بخشی از کتاب خانواده سمی

«رهاکردن اعضای خانواده کنار جاده مثل یک سنت خانوادگی شده بود. یک سال قبلش هم پدرم عصبانی شد و من و مادر را کنار جاده‌ای در واشنگتن رها کرده بود. ترسیده بودم، اما مادر آرامم کرد و گفت «اشکالی نداره. پیاده می‌ریم خونه».

موقع راه‌رفتن، قدرت و اراده‌اش را می‌دیدم. از آیه‌های انجیل برایم می‌گفت -که رنج‌کشیدن باعث می‌شود بیشتر شبیه مسیح شویم. می‌گفت اینکه پدرم ما را کنار جاده گذاشته، آزمونی برای محک‌زدن ایمان ماست. و با این اتفاق، مسیح قوی‌ترمان می‌کند. یادم هست که با خودم فکر کردم «بعید می‌دونم مسیح همچین چیزی رو خواسته باشه».

اما این بار فرق می‌کرد، چون مادر نبود که کمکم کند؛ من هم آیه‌های انجیل را یادم نمی‌آمد. روی جدول نشستم و به ساعت مچی‌ای نگاه کردم که پدر برای تولدم خریده بود. هر ثانیه برایم مثل یک ساعت می‌گذشت. فکرهای ترسناک زیادی به ذهن هشت‌ساله‌ام آمد. اما حس نفرت از پدرم اوضاع را قابل‌تحمل می‌کرد. به خودم گفتم «دیگه هیچ‌وقت نمی‌ذارم اذیتم کنن».

یک ساعت بعد که بالاخره پدر و مادرم برگشتند، نه حرفی زدند و نه عذرخواهی کردند. پدر عصبانی بود و مادر به جلو زل زده بود، انگار در خلسه باشد. می‌دانستم رابطه‌ام با آن‌ها دیگر مثل قبل نمی‌شود. در مسیر خانه، شمردم که پدر و مادرم تا حالا چند بار قلبم را شکسته‌اند. انگشت‌های دستم تمام شد، برای همین از انگشت‌های پایم کمک گرفتم. یادم هست که با خودم فکر کردم «پس فقط حیوون‌های خونگی رو نمی‌ذارن کنار جاده».

آن موقع نمی‌دانستم که قرار است هجده سال در آن محیط ناجور و خشن بمانم. در خانه‌مان هیچ‌کس آسیب جسمی نمی‌دید، اما خشونت زیاد بود. هیچ‌کس دخالتی نمی‌کرد و من را نجات نمی‌داد. آسیب‌های عاطفی و روانی و معنوی‌ام شدید و ماندگار بودند.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۳۶٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۱۴۴ صفحه

حجم

۱۳۶٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۱۴۴ صفحه

قیمت:
۴۳,۰۰۰
تومان