دانلود رایگان کتاب گرگ‌های سیاه (جلد ۱) کیت الیوت ترجمه هانیه مالمیر
تصویر جلد کتاب گرگ‌های سیاه (جلد ۱)

کتاب گرگ‌های سیاه (جلد ۱)

معرفی کتاب گرگ‌های سیاه (جلد ۱)

«گرگ‌های سیاه» نوشته کیت الیوت(-۱۹۵۸) نویسنده آمریکایی است. این کتاب داستانی فانتزی است و در خصوص فرمانده‌ای تبعید شده است که برای نجات فرزند شاه بازمی‌گردد.

۲۲ سال از زمانی که کیلس، فرمانده گرگ‌های سیاه، شاه خود را و همراه با آن جایگاه خود را از دست داد می‌گذرد. حال که شاه کشته شده است و گرگ‌های سیاه قلع و قمع شده‌اند، کیلس به عنوان یک تبعیدی، بسیار دور تر از کاخی که روزی محافظتش برعهده او بود، زندگی می‌کند.

تا آنکه خواهر شاه مرده، نزد او می‌آید و از او برای نجات برادر زاده‌اش، فرزند شاه، یاری می‌خواهد....

در بخشی از کتاب می‌خوانیم:

«اینکه بتوانی هرجایی که دوست داری بری و هیچ‌کسی هم نباشه تا بخواد واست مشخص کنه چی درسته و چی ممنوعه چه حسی داشت؟»

تابش نوری از پشت ابرهایی که در بالای تپه‌های شرقی توده شده بودند، کلانتر و عقابش را از نظر او مخفی کرد.‌امّا نور خورشید نبود. نور سه بار دیگر مانند ضربان‌های محکم و شدید، درخشید. درست مثل سه بوم بوم بوم بدون صدا. همانطور که چشمانش را مستقیم به قلّه‌ی چشم شیطان می‌دوخت، نفسش در سینه حبس شد.

«نور چه معنی‌ای داشت؟ آیا کلانتر به دنبال‌یک شیطان بود؟»

صدای بلندی از اتاق به وضوح شنیده شد.

«دیدم سارای رفت بیرون.»

با شتاب قدم به درون سایه‌ی پرده‌ی مشبک زینتی برداشت. سه تا از دایی زاده‌هایش قدم به درون‌ایوان گذاشتند. در حال تکان دادن بادبزن‌های نقاشی شده شان در مقابل گرما، چشم‌هایشان را در مقابل تابش نور باریک کرده بودند.

«من هیچ کس رو ‌اینجا نمی‌بینم، گارنا.»

گارنا دختر زیبایی بود که چهارسال از سارای کوچک‌تر بود. «مطمئنم دیدمش. بهش احتیاج دارم تا روی تور ابریشمی‌جدیدم سوزن کاری کنه چون الان که نامزد کردم وقت ندارم. انگشتای خیلی ماهری داره، خیلیم باهوشه.»

StarShadow
۱۴۰۱/۰۵/۲۹

ترجمه واقعا افتضاح بود و نیاز به ویراستاری شدید و بازنویسی داشت جوری که ممکنه حتی متوجه بعضی از قسمتهای داستان نشید و چند بار همون قسمت رو بخونید. سانسور هم نشده بود.کاش نویسنده تکلیف خودش رو با خودش مشخص

- بیشتر
فاطمه.م
۱۳۹۷/۰۹/۱۴

از ترجمه بد و محتاج ویراستاری سنگین که بگذریم داستان عالی است، جهان فانتزی ساخته شده ترکیبی از عناصر مجموعه های فانتزی موفق دیگر چون سریر سنگی، بازی تاج و تخت و حتی زمین شکسته است و موجودات جادویی، جنگ

- بیشتر
کاربر 726389
۱۳۹۸/۰۷/۰۳

به احتمال زیاد در صفحات اول دچار تردید میشید و کتاب رو بیخیال میشید! (خودم همین کارو کردم!) ولی اینکارو نکنید. ترجمه نامانوس و ویرایش بد و شخصیت‌ها و اسامی جدید و مکان‌ها و فرهنگهای غریبه و عجیب رو کمی

- بیشتر
کپتین ایمان
۱۳۹۶/۰۴/۰۱

هنوز کامل نخوندمش، ولی اولاش خوبه. نظرم عوض شد میام میگم.

کاربر ۱۹۴۸۴۴۴
۱۴۰۱/۰۴/۲۴

کلا موضوع جلد اول اونی نبود که تو بخش معرفی کتاب توضیح داده شده بود و داستان جذابی نداشت.

soheill
۱۳۹۹/۰۲/۱۱

تو جلد اول نویسنده داره جهان کتاب و به رخ خواننده میکشه که چقدر بزرگ و جذابه من بهترین فانتزی های دنیا رو خواندم ولی این کتاب واقعا جذابه

KAI
۱۳۹۸/۰۳/۲۸

عالیه فقط می خواستم بدونم این کتاب برای چه ردی سنی هستش؟؟؟

کتاب باز
۱۳۹۹/۰۱/۲۶

معمولا نمیتونم با کتابهایی که چند راوی مختلف داره ارتباط برقرار کنم، ولی نویسنده یکجوری تمام این زندگی ها رو بهم ربط میده که شگفت زده میشین. اون موفق شده دیدگاه های یک کلانتر پیر که قبلا دختر شاه بوده،

- بیشتر
جودی لاوین
۱۴۰۰/۰۹/۱۰

خیلی خوب و جالبه عالیه

آنقدر از اطمینان پرشده بود که می‌دانست مهم نیست چاه چقدر عمیق باشد، همیشه راهی برای بالا آمدن از آن است
StarShadow
چاره‌ای نداشت جز ‌اینکه درحالیکه حتی سر سوزنی به حقیقتی که دنبالش بود نزدیک نمی‌شد تا آخر کار وضعیت فعلی را تحمل کند. دلیلی که حدود‌یک ماه پیش باعث شد به گروه گرگ‌های سیاه بپیوندد تا ‌اینکه خائن موردنظرش را پیدا کند.
Amir
«با مشاهده کردن و سوال کردن راهت رو بساز. ببین و آزمایش کن، بعد تصمیم بگیر. برای خودت‌یه خونه می‌سازی و دارای متحد و‌یا شاید هم دوست میشی. از ‌اینکه با کس دیگه‌ای هم صحبت بشی نترس چون فقط‌ترس خودته که به دردسر میندازتت. روح بخشنده‌ی خودت رو پیدا کن، سارای من. بخشندگی کشتی‌ایه که تو رو از قلب‌های سیاهی که مجبور به مقابله باهاشون هستی بیرون میاره.»
StarShadow
غم و غصه بدون هیچ هشداری مثل تندبادی تا ابد تو را در هم می‌شکند.
StarShadow
به طرز عجیبی، ‌این سوال معقول به نظر می‌آمد. «اینکه رها بشی هیچوقت حس خوبی نداره.» «اه، اونا منو رها نکردن. جفتشون برای انجام ‌این کار خیلی مهربون و بافکرن، که ‌این بدترین بخش ‌این ماجراست. اوه آراثیت عزیزم، بیا پیش ما بشین. میخوای با هم تو باغ قدم بزنیم؟ میخوای خوت* بازی کنیم؟‌ترجیح میدم با‌یه چاقو چشمام رو از کاسه‌اش دربیارم تا اونا رو نگاه کنم که با همدیگن. هیچ‌کس دیگه‌ای نمی‌فهمه.»
StarShadow
«شاه مثل نونوایی میمونه که درظاهر نون رو ارزون می‌فروشه، ‌اما بعدش تازه متوجه میشی که تمام ‌این مدت خاک اره با آرد به خوردت می‌داده.»
StarShadow

حجم

۲۸۸٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۵۰۰ صفحه

حجم

۲۸۸٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۵۰۰ صفحه

قیمت:
رایگان