کتاب رویای بزرگم (جلد اول)
معرفی کتاب رویای بزرگم (جلد اول)
کتاب رویای بزرگم (جلد اول) نوشتهٔ سارا مرتضوی است. انتشارات ادب امروز این رمان معاصر ایرانی را منتشر کرده است.
درباره کتاب رویای بزرگم (جلد اول)
کتاب رویای بزرگم (جلد اول) حاوی یک رمان معاصر و ایرانی است که بر اساس زندگی نویسنده نوشته شده است. این رمان شرحی است از سالها فرازوفرود و ناگفتههایِ حوادث عمر نویسنده تا دوران نوجوانی که در پی آنها نگاه جدیدی به زندگی پیدا کرده است. رمان «رؤیای بزرگم» (جلد اول) اثری از سارا مرتضوی است که چاپ نخست آن در سال ۱۴۰۰ منتشر شد و در همان سال به چاپ دوم رسید. نویسنده داستان زندگی خودش از ابتدای تولد تا ۱۳سالگی را روایت کرده است. سارای کوچک پیش از این که به ثبات بزرگسالی برسد، چندینبار با حوادث و آسیبهای سخت مواجه میشود و این حوادث، هر بار از او فرد جدیدی ساخت. در این رمان قرار است کودکی دنیادیده را ببینید که در پس همهٔ این سختیها به نیکی خواهد رسید و رؤیای بزرگش را پیدا خواهد کرد. جلد حاضر ۱۳ فصل دارد.
خواندن کتاب رویای بزرگم (جلد اول) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایران و قالب رمان پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب رویای بزرگم (جلد اول)
«تابستان در حال گذشتن است. برگهای نارنجی درختان، خبر از فصل پاییز و شروع مدارس را میدهند. سارا ده ساله است. مدرسهٔ بنان دو نوبتی است که هر هفته یکبار نوبت صبح و ظهر عوض میشود. دو تا کلاس چهارم وجود دارد که هر کدام ۴۵ نفر دانشآموز دارد. دوستان زیادی دارد. در کلاس جزو شاگردان اول و تیزهوش است. مهربان و صمیمی است و همه دوستش دارند. مدرسه یک ساختمان بزرگ سه طبقه است با یک حیاط خیلی بزرگ. مستخدمش خانم و آقای نصر هستند که دو دختر خوشگل با موهای طلایی دارند. در حیاط مدرسه، درخت توت بزرگی است که شاخههایش بالا قرار دارند. نزدیک اردیبهشت که توتها میرسند دانشآموزان چهارم و پنجم که بزرگ مدرسه محسوب میشوند زیر این درخت چادری پهن میکنند و با چوب بلند به شاخههای درخت میزنند تا توتها بریزند. برای تکاندن توتها از شاخههای بالاتر، یک نفر باید از درخت بالا رود و با چوب بتکاند تا توتها در چادر بریزند.
سارا سمتِ تنهٔ درخت میرود و تصمیم میگیرد که کار سخت تکاندن شاخههای بالاتر را به عهده بگیرد. به نظرش بالا رفتن راحت میآید. تنه را میگیرد و از آن بالا میرود. روی شاخهای که محکمتر از بقیه شاخهها بهنظر میرسد، میایستد و چندین بار روی شاخه میپرد. باران توت میبارد با اینحال کسی حرکت نمیکند. سارا چشمش را از توتها برمیگیرد و به دوستانش که پایین درخت به او زل زدهاند، نگاه میکند. دهانها باز است. انگار رعد و برق آمده و به آنهایی که زیر درختند خورده. سارا یکبار دیگر روی شاخه میپرد تا تتمهٔ توتها به زمین بریزد. دیگر توت رسیدهای نیست که نیفتاده باشد. همانطور که از درخت بالا رفته است، پایین میآید. همه به او زل زدهاند؛ حتی معلمها از پشت شیشهٔ دفتر به او نگاه میکنند!»
حجم
۱۵۰٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۹۹ صفحه
حجم
۱۵۰٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۹۹ صفحه