کتاب یک دم با تو بودن
معرفی کتاب یک دم با تو بودن
کتاب یک دم با تو بودن نوشتهٔ ندا نصیریان است. انتشارات متخصصان این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی حاوی مجموعه شعر نویسنده.
درباره کتاب یک دم با تو بودن
میدانیم که شعر فارسی عرصههای گوناگونی را درنوردیده است. در طول قرنها هر کسی از ظن خود یار شعر شده است و بر گمان خود تعریفی از شعر بهدست داده است. حضور شعر در همهٔ عرصهها از رزم و بزم گرفته تا مدرسه و مسجد و خانقاه و دیر و مجلس وعظ، همه و همه گویای این مطلب است که شعر، بیمحابا، زمان، مکان و جغرافیا را درنوردیده و در هفتاقلیم جان و جهان به دلبری پرداخته است. آمیختگی شعر با فرهنگ مردم و اندیشههای اجتماعی، این هنر را زبان گویای جوامع بشری ساخته است؛ بدانگونه که هیچ جامعهای از این زبان بارز، برای انتقال اندیشههایش بینیاز نبوده است. گاهی شعری انقلابی به پا کرده است و گاه انقلابی، شعری پویا را سامان داده است.
درباره انتشارات متخصصان
انتشارات متخصصان با توجه به تخصص چندین ساله در صنعت چاپ و نشر کتاب و داشتن شناخت کامل و جامع از بازار، اقدام به چاپ بالغ بر ۵۰۰۰۰۰ جلد کتاب در رشتههای ادبی شامل شعر و داستان و رمان، روانشناسی، جامعهشناسی و رشتههای مهندسی کرده است. آغاز کار انتشارات متخصصان به سال های ۸۵-۸۶ برمیگردد و در طول این سالها به واسطهٔ تجربه و شناخت پذیرای چاپ کتاب بیش از ۲۰۰۰ نویسنده بوده است.
خواندن کتاب یک دم با تو بودن را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران شعر معاصر پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب یک دم با تو بودن
«چهار عنصر
خداوندی که جانم آفریده
چهار عنصر برایم برگزیده
ز چشمم آبشاری کرده جاری
به آتشدان قلبم او دمیده
به باد عشق، دل از سینه کنده
سپس دیو جدایی سر رسیده
زمانی میشوم از غصه آزاد
که جسمم در دل خاک آرمیده
****
قاصد رهایی
تقدیم به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
جانان من کجایی، تو مایه بقایی
در این دیار غربت با من تو آشنایی
آرام روح و جانم، هستی ده روانم
جان در رهت فدایی آخر چرا نیایی؟
من طالب نگاهت، شیدا ز عشق و آهت
آخر توجهی کن چون میکنم گدایی
در بارگاه عشقت شاهان شوند خادم
من خادمی حقیرم با عشق بیریایی
چشمان پُرفروغت سرچشمه محبت
سیراب عشق گردم گر یک نظر نمایی
بر چشم من چو نوری بر ظلمتم چو ماهی
بر آتشم چو آبی، بر درد من دوایی
از هجر، خانه دل یکباره گشته ویران
دانم حبیب من تو معمار این بنایی
بر بند زور و تزویر، بر تیشه شقاوت
صبر است تا بیایی ای قاصد رهایی
هر شب امید دارم بینم رخ چو ماهت
یا بشنود دو گوشم شاید صدای پایی
من بی تو دردمندم، آشفته و نژندم
من بی تو هیچِ هیچم، تو هستی ندایی».
حجم
۴۵٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۰۲ صفحه
حجم
۴۵٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۰۲ صفحه
نظرات کاربران
این خانم شاعر ازته دل شعر مینویسند.شعرشان سبک وروان است وگاه چندان تشبیهات را بهم وصل میکنند که کمتر در نسل جوان دیده میشود