کتاب من فرازمینی
معرفی کتاب من فرازمینی
کتاب من فرازمینی نوشتهٔ سیدفرزام منتظمی صفوی است. انتشارات متخصصان این کتاب را منتشر کرده است.
درباره انتشارات متخصصان
انتشارات متخصصان با توجه به تخصص چندین ساله در صنعت چاپ و نشر کتاب و داشتن شناخت کامل و جامع از بازار، اقدام به چاپ بالغ بر ۵۰۰۰۰۰ جلد کتاب در رشتههای ادبی شامل شعر و داستان و رمان، روانشناسی، جامعهشناسی و رشتههای مهندسی کرده است. آغاز کار انتشارات متخصصان به سال های ۸۵-۸۶ برمیگردد و در طول این سالها به واسطهٔ تجربه و شناخت پذیرای چاپ کتاب بیش از ۲۰۰۰ نویسنده بوده است.
خواندن کتاب من فرازمینی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران داستان ایرانی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب من فرازمینی
«یکی بود، یکی نبود...
غیر از خدا هیچکس نبود.
الانم یکی هست، هنوزم هست!
ولی اونموقعها که هیچکس نبود، وقتی اون انرژی کُل (خدا) تصمیم گرفت هر آنچه که امروز هست رو به وجود بیاره، لابهلای این همه کهکشان، ستاره، سیاره... یک کرهای به نام گایا (مادرزمین) رو هم خلق کرد. ساکنان گایا خیلی زیاد بودن... البته که جا برای همه هم بود! یک عالمه آب، اُقیانوس، موجودات دریایی، جنگلهای سبز، پرندگان، خزندگان، حیوانات اهلی و وحشی و... این وسط،
مخلوق عزیز دردونه اش هم بود... «انسان»
حالا لابه لای این همه موجودات و مخلوقات، قراره داستان یک نیمه انسانی رو بهتون بگم که نام او یا بهتره بگم نام زمینی او، فرزام بود.
فرزام، پسرکی کنجکاو بود. اونقدری که (شاید عجیب به نظر برسه، ولی) تو سنین خیلی پایین (چهار یا پنجسالگی )، اِنگاری یک چیزی درونش بیدار میشد و میگفت: حالا که چی...؟
صبح بیدار شدی... رفتی بیرون بازی کردی... ناهار خوردی و بعد شب میخوابی و فردا دوباره همین؟! ولی جوابی براش پیدا نمیکرد. از (به اصطلاح) بزرگترها هم نمیتونست بپرسه؛ چون اولاً میترسید از اینکه شبیه دیگران نیست، دوماً همون چیز (بهتره بگم صدا) میگفت: نپرس...
اونها هم نمیدونن! و خُب تو اون سن و سال هم اِنگاری باید بیشتر درگیر بازی یا بهتره بگم «کودکی» باشی تا سؤالهای اینچنینی... (بُنیادی)
چند سالی گذشت...
وارد هرم و سیکل زندگی انسانها شد. توی مدرسه جدا از اینکه شاگرد زرنگ و قابل قبولی بود، با هر قِشری هم راحت دوست میشد و این بهاصطلاح عُرفِ شاگرد زرنگها با زرنگها و تنبلها با تنبلها براش مسخره میاومد. اتفاقاً بیشتر با همین تنبل متوسطها (البته از نظر درسی) میگشت و خوش میگذروند و اونجایی هم که باید تو درسها کمکشون کنه، نقش معلّمی رو براشون ایفا میکرد... البته یک نیمنگاهی به شاگرد زرنگها هم داشت و موقع رقابت، کم نمیذاشت».
حجم
۴۵۳٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۸۰ صفحه
حجم
۴۵۳٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۸۰ صفحه