کتاب حکایت دولت و فرزانگی

کتاب حکایت دولت و فرزانگی نوشتهٔ مارک فیشر و ترجمهٔ شقایق یزدی خواه است. انتشارات امید سخن این رمان معاصر کانادایی را روانهٔ بازار کرده است.

درباره کتاب حکایت دولت و فرزانگی

کتاب حکایت دولت و فرزانگی حاوی یک رمان معاصر و کانادایی است که ۱۵ فصل دارد. این رمان دربارهٔ جوان باهوشی است که در یک شرکت تبلیغاتی، حسابدار است. او از شغل و موقعیت خود راضی نیست. وضعیت و ناامیدی جوان به‌حدی است که هر روز بدون انگیزه و کششی کارهایش را انجام می‌دهد و از اینکه به وضعیت بی‌رؤیا و بی‌هدف سایر همکارانش دچار شود، در هراس است. یک روز که این جوان احساس ناکافی‌بودن شدیدی به‌سراغش می‌آید، ناگهان به یاد یکی از عموهایش می‌افتد که به‌تازگی بسیار ثروتمند شده است. با خود فکر می‌کند که خوب است نزد عمویش برود و از او درخواست کمک و یا حتی پول کند. عموی مرد جوان از پول‌دادن به او خودداری می‌کند؛ زیرا عقیده دارد که این کار لطفی در حق او نمی‌کند. عمو که ثروت خود را وامدار آموزه‌های یک میلیونر یک‌شبه‌ که او را «دولتمند» می‌خوانند می‌داند، به‌جای پرداخت پول به برادرزادهٔ جوان خود، او را نزد دولتمند می‌فرستد تا جوان از او راز موفقیت و ثروتمندشدن را بیاموزد. جوان به خانهٔ دولتمند می‌رود. ابتدا باغبانی را می‌بیند که بعدتر متوجه می‌شود همان میلیونر یک‌شبه است. دولتمند سعی می‌کند به‌جای نصیحت در موقعیت‌هایی و با پرسیدن سؤال‌هایی، شیوهٔ ثروتمندشدن را به جوان بیاموزد. این پرسش‌ها با این سؤال که «چطور شده که هنوز ثروتمند نشده‌ای؟» شروع می‌شود و دولتمند معتقد است که این اولین پرسشی است که فرد برای ثروتمندشدن باید از خودش بپرسد. پس از آنکه دولتمند نکات مهم و اساسی را به جوان می‌آموزد، برای او نامه‌ای می‌نویسد و در آن تأکید می‌کند که جوان طی شش سال ثروتمند خواهد شد و این اتفاق در انتهای این رمان می‌افتد. مارک فیشر در کتاب حکایت دولت و فرزانگی کوشیده است در قالب داستان‌ِ زندگی این جوان، نکات مهمی را در زمینهٔ روان‌شناسی موفقیت و ثروتمندشدن بیان کند. این نویسنده معتقد است که تلاش بیش از اندازه، هوش سرشار و یا خوش‌شانسی، مسائل اساسی اثرگذار در موفقیت نیستند و برای ثروتمندشدن باید ذهن یک فرد ثروتمند را کسب کرد. مارک فیشر در این کتاب به‌طورکلی بیان کرده است که برای داشتن تفکر یک فرد ثروتمند، باید رؤیاها و آرزوهایمان را بشناسیم، به شناسایی فرصت‌های زندگیمان بپردازیم و در نهایت آن‌ها را به اهدافمان تبدیل کنیم.

خواندن کتاب حکایت دولت و فرزانگی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر کانادا و قالب رمان پیشنهاد می‌کنیم.

درباره مارک فیشر

مارک فیشر نویسنده‌ای کانادایی و متولد سال ۱۹۵۳ است. او کتاب‌هایی انگیزشی با نام‌هایی مثل «میلیونر یک‌شبه» را منتشر کرده است. کتاب‌های فیشر در بازار ایران چنان با استقبال مواجه شد که از هر کتاب چندین ترجمه و حتی نسخه‌های متنوع صوتی تولید و منتشر شده است. کتاب‌های مارک فیشر به‌دلیل پاسخ‌دادن به نیاز مخاطب‌های خود، همیشه پرفروش بوده است. از این نویسنده، آثار مشهوری مثل «حکایت دولت و فرزانگی» (یا «حکایت دولت و دانایی»)، «شاگرد میلیونر»، «گلف‌باز و میلیونر»، «فروشنده و میلیونر»، «رازهای یک میلیونر» و «چگونه مثل یک میلیونر فکر کنیم» منتشر شده است. رشتهٔ تحصیلی فیشر در دانشگاه، روان‌شناسی بالینی بود. او پس از فارغ‌التحصیلی شروع به نوشتن کتاب‌های روان‌شناسی و موفقیت کرد و از این راه به ثروت و شهرت بسیاری دست یافت.

بخشی از کتاب حکایت دولت و فرزانگی

«چرا باید دارایی‌هایت را هر سال دو برابر کنی؟ زیرا این عملی ساده است که ضمیر ناخودآگاهت می‌تواند به آسانی آن را سر و سامان بدهد و یادآوری آن هم برای تو آسان است و همچنین تضمینی برای رشد همیشگی سرمایه‌ات است. اگر این نقطهٔ شروع، برایت بسیار مبهم به نظر می‌رسد، پس سال دیگر را هم به خودت فرصت بده. ثروت‌اندوزی در هفت سال، هم خوب است. آن وقت هدفت برای اولین سال می‌تواند ۱۵۶۲۵ دلار دارایی باشد. وقتی به تو می‌گویم دور از باور نیست، روی حرف من حساب کن. اگر متقاعد شدی می‌توانی تا پایان سال اول، پولی به ارزش ۱۵۶۲۵ دلار داشته باشی، بی‌شک خواهی داشت. اگر هنوز هم به نظرت فزون‌خواهی است، باز سال دیگر را هم به خودت فرصت بده؛ یعنی هشت سال. پس این هدف برای اولین سال ۸۱۲۷/۵ دلار می‌شود. با این عبارت تأکیدی: «ثروت‌مند می‌شوم (تاریخ ماه و سال را در این شش یا هفت یا هشت سال بنویس). همچنین باید هدف کوتاه مدت خود را تعیین کنی، راهنمایانی در طول سفر، مشوقی برای رسیدن به موفقیت تو باشند و داشتن هدف سالانه هم ضروری است.»

در ادامه به شاگردش گفت: «هرچند مهم‌ترین چیز، نوشتن هدف روی کاغذ است. برای سرگرمی، قلمی بردار، با ارقام و سال‌ها بازی کن، ترسو نباش، هیچ ضرری به تو نمی‌رسد. مبالغ زیادی به ذهنت می‌رسند تا این قضیه، برایت ملموس‌تر و راحت‌تر بشود. میلیون‌ها نفر می‌خواهند ثروت‌مند بشوند، با این وجود هیچ کدام از این صد نفر، ابتکار عملی برای رسیدن به هدفش ندارد. متفاوت باش! برنامه‌ها و هدف‌هایت را نظم بده. برنامه‌ریزی کن تا به آن برنامه‌ای که مد نظرت هست برسی. این برنامهٔ تو خواهد بود. از نمونه‌هایی که در اختیارت گذاشتم برای الهام‌گیری، بهره ببر. اما سپس بگذار تصوراتت کار را پیش ببرد. تو برای ثروت‌اندوزی، بایستی با رؤیاپردازی شروع کنی. پس باید چگونگی کمیت رؤیاپردازی‌ات را بفهمی و آن را به مجموعه‌ای از پول و تاریخ برگردانی. در واقع بهتر است این اولین تمرین تو برای انجام باشد. جادوی اعداد را به زودی می‌بینی؛ این بازی کوچک، نشان می‌دهد که تو به راستی کیستی. عمل سادهٔ نوشتن اهداف و مجموعه‌ای از اعداد و تاریخ بر کاغذ، اولین قدم به سوی آرمان‌های خود، همان چیزی‌ست که می‌خواهی. هر کسی که بخواهد به آرزوی ثروت‌اندوزی در این پنج یا ده سال پایبند بماند، باید به این حقیقت توجه کند: اگر او در حال حاضر ۳۵۰۰۰ دلار در سال به دست بیاورد و نتواند انتظار پنج یا ده درصد افزایش آن را داشته باشد و فقط بتواند درصد کمی از آن را پس‌انداز یا سرمایه‌گذاری کند، حتی بدون فعالیت‌های دیگر در همان شغلش بماند، هرگز ثروت‌مند نخواهد نشد.»