کتاب چهل قدم تا عشق
معرفی کتاب چهل قدم تا عشق
کتاب الکترونیکی «چهل قدم تا عشق» نوشتهٔ مهدیه زکی زاده و سیدحسن شکری در انتشارات روایت باران به چاپ رسیده است. کتاب چهل قدم تا عشق زندگینامۀ سردار شهید رضا فرزانه است که در سال ۱۳۹۴ در سوریه به شهادت رسید.
درباره کتاب چهل قدم تا عشق
شهید رضا فرزانه از فرماندهان سابق لشکر ۲۷ محمد رسولالله «ص» است که داوطلبانه به سوریه رفت و در ۲۲ بهمن ۹۴ توسط تروریستهای تکفیری به شهادت رسید. شهید رضا فرزانه بعد از بازنشستگی در سپاه بهعنوان فرماندهٔ قرارگاه مشترک راهیان نور و معاون بازرسی این ستاد منصوب شد. شهید فرزانه در جنگ تحمیلی هم حضور داشت که در سالهای ۱۳۶۲ و ۱۳۶۵ و ۱۳۶۷ جراحاتی برداشت. پیکر حاج رضا فرزانه پس از گذشت ۶ سال در پی عملیات کاوش، کشف شد. هویت او از طریق آزمایش دیانای مشخص شد و به وطن بازگشت.
در شروع جنگ حاج رضا عازم جبهه شد و مسئولیتهای مختلفی همچون فرماندهی گردان ادوات، فرماندهی گردان عملیات و فرماندهی اطلاعات را بر عهده داشت.
ازدواج حاج رضا با همسرش از مسجد و آشنایی آنها در شبهای دعای کمیل آغاز شد و این زوج به همراه ۱۳ زوج دیگر، توسط آیتاللّه خامنهای که در آن زمان رئیسجمهور بود، به عقد هم درآمدند و در سال ۶۳ زیر یک سقف قرار گرفتند. همیشه این نصیحت عاقدشان آویزهٔ گوششان بود که «زن و شوهر باید دست هم را بگیرند تا یکدیگر را به قرب الهی برسانند.»
همسر حاج رضا تعریف میکند که همان جمله همیشه در زندگی ما جریان داشت و بعد از عقد حاج رضا ۲ ماه به منطقه رفت و حضورش در جبهه تا زمان عروسی طول کشید. فردای عروسی یک سفر یکروزه به قم داشتند و بعد از آن به منطقهٔ جنوب بازگشت.
روایتهای کتاب چهل قدم تا عشق:
شکوفه غرقآباد
عروسی با پیراهن گلدار
خانواده پر هیاهو
در ایران خبرهایی است.
جنگ بر سر سفرههای مردم
دختر دوچرخهسوار
تلاش برای گرفتن رضایت
جدال در رملهای فکه
همدیگر را به عرش برسانید.
جنگ در هور
عروسی ساده معصومه و رضا
جدال در جزیره جنوبی
می در قلاویزان
نبرد در آنسوی اروند
جدال در شلمچه
کوله شهادت
جام زهر
خداحافظی با ژاکت مامان دی
فرماندهی جدی اما رئوف
تلاش برای رفتن به سوریه
چهل قدم تا عشق
آمبولانس عروس
کتاب چهل قدم تا عشق را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به کسانی که به مطالعهٔ زندگینامهٔ شهدا علاقهمند هستند، پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب چهل قدم تا عشق
«عذرا همیشه میگفت: "قالی دستباف مرگ نداره حست رو هم ابدی میکنه پشتدار که میشینی با عشق بشین دختر گره به گره دلت رو به چله پیوند بزن تا گرماش گرمابخش هر کسی باشه که سرش رو میذاره رو این قالیچه و چشماش رو میبنده تا لختی از دنیا و مافیها آسوده بشه و خستگی روزش رو از تن به در کنه»
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۴۸۰ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۴۸۰ صفحه