کتاب خشنودی

کتاب خشنودی نوشتهٔ ربکا ری و ترجمهٔ سارا زرگر است. نشر دیوار این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی حاوی ۳۵ روش مؤثر در توسعهٔ فردی و شادکامی.

درباره کتاب خشنودی

کتاب خشنودی شما را به گفت‌وگویی جهانی دعوت کرده است درمورد خشنودی و اینکه چگونه می‌توان شادتر شد و شادی بیشتری خلق کرد. ربکا ری در این کتاب همهٔ استراتژی‌هایی را جمع کرده که به نظرش در افزایش حس شادی و بهروزی ما مؤثرند. مبنای این استراتژی‌ها ترکیبی است از دانش نهفته در خشنودی و تجربهٔ بالینی او در همراهی با مراجعانش در سفرشان به‌سوی شادتربودن. پس از مقدمه، به بخش «چگونه از این کتاب استفاده کنیم» می‌رسید و سپس با پنج فصل روبه‌رو می‌شوید. این کتاب حاوی ۳۵ روش مؤثر در توسعهٔ فردی و شادکامی است.

خواندن کتاب خشنودی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران روان‌شناسی عمومی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب خشنودی

«کمال مربی‌ای همیشه ناراضی است. اهمیتی ندارد چه‌قدر تلاش کنید، او نشسته و فقط سوت می‌زند و به شما می‌گوید دوباره آن کار را انجام دهید. درست انجام دهید. بی‌نقص انجام دهید. شما را تهدید می‌کند که اگر از دستوراتش پیروی نکنید شرمنده می‌شوید. فقط زمانی به شما قول زنگ تفریح و استراحت خوب طولانی را می‌دهد که اثبات کنید نمرهٔ قبولی می‌گیرید. راستی، نمرهٔ قبولی همیشه صد درصد است، بدون هیچ‌گونه ارفاق یا استثنایی.

اما کمال فقط از شما طلب نمی‌کند، بلکه فهرستی از عملکردهای معیار دارد که با مسرت به شما خاطرنشان می‌کند که نمی‌توانید آن معیارها را برآورده کنید. همهٔ چیزهایی که در آن‌ها به اندازهٔ کافی خوب و مطابق معیار نیستید یک فهرست دسته‌بندی‌شدهٔ رنگارنگ را تشکیل می‌دهند. به نظرتان کامل بودن هیچ‌وقت دست از سرتان برمی‌دارد و این فکر که همه‌چیز را خوب انجام دهید از سرتان بیرون می‌رود؟ چون اگر این‌گونه فکر می‌کنید سخت در اشتباه‌اید.

تلاش برای بی‌نقص بودن وقت تلف کردن است. بی‌نقص بودن از طریق تعلل در انجام کار، انتقاد از خود و ترس از شکست شما را فلج می‌کند. به همهٔ آن چیزهایی فکر کنید که کامل بودن از شما ربوده است. زمان؟ پول؟ عزت‌نفس؟ و به طور حتم انرژی هم، این‌طور نیست؟ شاید ارتباطات شما را دزدیده است، به‌خصوص رابطه با خودتان را و شاید بارها شما را از زمان حال کنده و به افکار درون ذهن‌تان کشانده است که در آن از همهٔ راه‌هایی که در گذشته رفته و شکست خورده‌اید وحشت کرده‌اید و به این می‌اندیشید که چگونه در آینده جلو رخ دادن آن‌ها را بگیرید.

بعضی افراد اجازه می‌دهند کامل بودن مجاب‌شان کند که نیروهای ویژه‌ای دارد و می‌تواند برای بالفعل کردن پتانسیل‌شان کمک‌شان کند. آن‌ها اعتقاد دارند که اگر در سودای کامل بودن نباشند خدایانِ کفایت ناکام‌شان می‌گذارند. شاید دقیقاً چنین عقیده‌ای نداشته باشند، اما فکر می‌کنند اگر سطح توقع‌شان را پایین بیاورند دیگر بهترین نسخهٔ خودشان نخواهند بود ــ گویی تنها گزینهٔ باقی‌مانده «پایین‌تر از متوسط» است.»