کتاب سفری در گردباد
معرفی کتاب سفری در گردباد
کتاب الکترونیکی «سفری در گردباد» نوشتهٔ یوگنیا س. گینزبرگ با ترجمهٔ مهدی سمسار در انتشارات خوارزمی چاپ شده است. این کتاب یکی از مهمترین آثار ادبیات روسیه دربارهٔ خشونت دولت شوروی است. سفری در گردباد یک خودزندگینامه است و تجربیات شخصی نویسنده را در زندانهای سیاسی شوروی توصیف میکند.
درباره کتاب سفری در گردباد
در دوران پرآشوب و سرکوب سیاسی استالین، یوگنیا س. گینزبرگ که یک معلم و عضو حزب بلشویک بود، به اتهام انجام فعالیتهای ضددولتی دستگیر و به زندان فرستاده شد. او به سیبری تبعید میشود و ۱۸ سال را در زندانها و با کار اجباری سر میکند.
در این کتاب، گینزبرگ تجربیات خود را از زمان بازداشت و به زندان افتادن در شوروی تا زمان آزادی خود، به دقت و با جزئیاتی شگفتانگیز توصیف میکند. او تجربیات دردناکی از شکنجه و تلاش برای بقا در شرایط سخت زندان را به تصویر میکشد.
کتاب سفری در گردباد برندهٔ جوایز بسیاری شده است و یکی از بهترین کتابها در موضوع زندانیان سیاسی در روسیه به حساب میآید. با خواندن این کتاب، خواننده با شرایط سیاسی و اجتماعی در دوران استالینیسم آشنا میشود و تجربیات شخصی و دردناک گینزبورگ به عنوان یکی از زندانیان سیاسی در این دوران را میآموزد.
کتاب سفری در گردباد را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به دوستداران مطالعهٔ تاریخ سیاسی روسیه، بهویژه دوران شوروی، پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب سفری در گردباد
«لپا، از اهالی لتونی بود، مردی خونسرد، تأثیرناپذیر و غیر قابل نفوذ. از سال ۱۹۱۳ بهعضویت حزب درآمدهبود. از واقعهٔ کشتن کیروف سخت منقلب شدهبود. بیش از پنج دقیقه سخن نگفت. از چگونگی جنایت چیزی نمیدانست و جز تکرار آنچه در اعلامیه رسمی بود، کاری نکرد. ما را احضار کردهبودند تا بهکارخانهها بفرستند، میبایست اطلاعات مختصری در اختیار کارگران بگذاریم. مرا بهکارخانهٔ بافندگی «زارچ» در ناحیهٔ صنعتی غازان فرستادند. در یکی از کارگاههای این کارخانه، که انباشته از گونیهای پنبه بود، بدقت و وسواس سخنان لپا را برای کارگران بازگو کردم، در حالی که، افکار نگران و پر از تشویشم، جای دیگری بود. در بازگشت بهشهر، فنجانی چای در رستوران کمیتهٔ استان نوشیدم. یک جای خالی در کنار «اوستافیف» مدیر انستیتوی مارکسیسم یافتم، مردی مهربان و شجاع بود و از پرولترهای قدیمی روستوف. سالها پیش از انقلاب بهحزب پیوستهبود. هر چند میان من و او بیست سال فاصلهٔ سنی بود ولی دوستی عمیقی داشتیم و هر یک از دیدارهای ما، فرصتی بود برای گفت و گوهای جالب. لیکن این بار چایش را آهسته و در سکوت مینوشید، بیآنکه نگاهی بهجانب من اندازد. سرانجام پس از آنکه نظری بهاطراف انداخت بهسوی من خم شد و با بیانی عجیب که منقلبم ساخت و احساس وقوع فاجعهای وحشتناک را پیش از آنکه رویدهد در وجودم برانگیخت، بهگوشم زمزمه کرد:
ـ قاتل، کمونیست است . . .»
حجم
۴۶۲٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۶۱
تعداد صفحهها
۴۶۲ صفحه
حجم
۴۶۲٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۶۱
تعداد صفحهها
۴۶۲ صفحه