کتاب قفس
معرفی کتاب قفس
کتاب قفس یک داستان کوتاه و یک نمایشنامه نوشتهٔ شهاب امرایی است و انتشارات آنان آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب قفس
شهاب امرایی تابهحال در بیش از ۳۰ اثر نمایشی به عنوان عوامل و عناصر اجرایی در زمینههای نویسندگی، کارگردانی، طراحی صحنه و موسیقی نمایش حضور داشته است و در جشنوارههای مختلف موفق به کسب جوایز نویسندگی شده است. پرداختن به مضامین اجتماعی خصوصا زن در جامعهٔ ایرانی و همچنین پیامدهای پس از جنگ دغدغههای این نویسنده بهحساب میآیند. نمایشنامهٔ قفس نگاهی به نقش فرزند در نهاد خانواده دارد که با کنشی نقادانه به خودکامگی برخی والدین میپردازد.
خواندن کتاب قفس را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به علاقهمندان به داستان و نمایشنامه توصیه میکنیم.
بخشی از کتاب قفس
«(نور موضعی روی بازیگران – درحال مصاحبه جلوی دوربین هستند- الهام و تیام در فضای دیگری قرار دارند.)
الهام: از بچگی عاشق پرواز بودم. همیشه خواب میدیدم دارم پرواز میکنم. حالا بعضی وقت ها بال داشتم،بعضی وقتا هم با یه پاراگلایدر یا یه هواپیمای تک سرنشین، خلاصه یه جوری میزدم به دل آسمون. خیلی کیف داشت.اصلا کیه که از پرواز خوشش نیاد؟ هر جایی که دلت بخواد میری حتی لا به لای ساختمونای بلند.
تیام: از لابه لای ساختمونای بلند یه جوری رد میشدم مثل این فیلم های جنگی بعد که خسته میشدم یا روی برج ایفل مینشستم یا کنار این مجسمه هست که یه مشعل داره اسمش چی بود؟....... ها ها آزادی....مجسمه آزادی.
فاطمه: آزادی...؟ تعریف من از آزادی با شوهرم خیلی فرق داره.... باهمسرم. میشه اینجارو پاک کنید؟ من اشتباه کردم باید میگفتم همسرم.. اون خوشش نمیاد من بگم شوهرم میگه بیکلاسه.... قطع کنید دوباره میگم. نه اینکه فکر کنید ازش میترسم ها... یه جور احترامه دیگه...راستش حوصله نق زدن هاشو ندارم... حالا نق زدن اشکال نداره چون یه جورایی عادت کردم ولی وقتی داد میزنه....
رضا:(با فریاد) تو خیلی غلط میکنی همچین سوالی میپرسی...»
حجم
۳۷۰٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۵۸ صفحه
حجم
۳۷۰٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۵۸ صفحه
نظرات کاربران
لذت بخش بود و قابل تامل ...