کتاب استرداد
معرفی کتاب استرداد
کتاب «استرداد» نوشتۀ عباس رهبر سالم و ویراستۀ مونا محمدنژاد است و انتشارات سیب سرخ آن را منتشر کرده است. استرداد داستان جالب سرباز جوانی است که درگیر ماجرای عجیبی میشود.
درباره کتاب استرداد
داستان با واردشدن شخصیتمحوری داستان به خانۀ داوری شهر پل سفید آغاز میشود. اولین چیزی که نظرش را جلب میکند خیل عظیم مراجعهکنندگان و مردمی است که از پلههای آنجا بالا و پایین میروند و در تکاپوی گرفتن حقشان و یا حلکردن مشکلاتشان هستند.
راوی، حامد، امید و حسن در محوطۀ ساختمان منتظر هستند تا زنگ پروسۀ داوری به صدا دربیاید و نوبت دوستشان مسعود شود که در اتاقک بازداشتگاه نشسته بود. بالاخره نوبت بازجویی و رسیدگی به پروندهاش میشود. مسعود دوست صمیمی راوی است. روای آشفته و نگران هم به وضعیت دوستش که حالا در غلوزنجیر است فکر میکند و هم به پولهایی که نمیداند مسعود کجا پنهان کرده است. نویسنده برای روایت ماجرایی که این چند نفر را به خانۀ داوری کشانده است به گذشته یعنی چند روز قبل میرود.
شخصیتپردازی در رمان استرداد دقیق است و عباس رهبر سالم تلاش کرده تا هرکدام از شخصیتهای رمان و دنیایشان را به خواننده نشان دهد. شخصیتمحوری رمان هم که راوی داستان است و خواننده اتفاقات را از زاویه دید او نگاه میکند، فردی خیالباف است که همیشه منتظر بوده شانس در خانهاش را بزند و با یک اتفاق زندگیاش تغییر کند. از آن دست افرادی که آرزوی یک زندگی آسان و بدون زحمت را دارند تا اینکه ماجراهای داستان استرداد باعث تحول شخصیتی او میشود.
خواندن کتاب استرداد را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به علاقهمندان به ادبیات داستانی و دوستداران رمانهای ایرانی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب استرداد
«ماشین سیاهرنگی با سرعت سرسامآور و وحشیانه که لنگهاش را فقط در پیست سرعت میتوان دید به سمت ما میآمد و از صدای بلند موتور ماشین معلوم بود که راننده خیلی عجله دارد و بیرحمانه پایش را روی پدال گاز گذاشته و پشتسرهم دندههای ماشین را تعویض میکرد و دیوانهوار، هر لحظه با سرعت بیشتری به سمت ما میآمد و بعد از چند ثانیه دوباره صدای آژیر پلیسها هم از دور شنیده شد. بهتدریج صدای آژیرهای ممتد و صدای خشن موتور اتومبیلها و جیغ بلند لاستیکها که انگار از ویراژ رفتن ماشینها بههیجانآمده بودند کل فضا را پر کرد و سیلی از اتومبیل، خیابان خلوت و سوتوکور آنجا را پر کرد...»
حجم
۸۹۹٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۱۴ صفحه
حجم
۸۹۹٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۱۴ صفحه
نظرات کاربران
با اینکه متقلب بودن کار بدی محسوب میشود ودور از انسانیت است ولی نمیدانم چرا وقتی انجامش می دهی یک حس خوب و لذتبخش اما کثیف به آدم دست می دهد. فکر کنم باید احساسات خوب را هم به دو
شخصیت پردازی خفن و واقعی به طوری که شخصیت ها توی جامعه هستند
داستان در کل یه پیام آموزشی داشت ولی روی نکات منفی بیش از حد کار شد.
بَدَک نبو:/ ولی اگ نویسنده ازش این چن تا جملع یا کلمه رو میگرفتن مطمئنم نمتونس ادامه بدع:/ مثلن میدونی ک چی میگم! یا بحث سیگارو چق توضیح دادع هف ب هر حال خوب بو