کتاب ساچلی
معرفی کتاب ساچلی
کتاب ساچلی نوشتهٔ نوشین دیندارمهر است. انتشارات مهر صادق این رمان معاصر ایرانی را روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب ساچلی
کتاب ساچلی روایت عاشقانهای است که نویسنده سعی کرده در آن افزون بر نشاندادن احساسات و عواطف شخصیتها و اتفاقات جالب و تأثیرگذار، به آدابورسوم و نوع زندگی مردم یکی از روستاهای آذربایجان هم اشارهای داشته باشد. «ساچلی» بهعنوان دختری شاد و زیبارو از شخصیتهای این رمان معاصر ایرانی است که در اثر سانحهٔ آتشسوزی، دچار سوختگی و پیرو آن افسردگی حادی شده است. او حالا از مردم روستا گریزان است و به طبیعت پناه برده است. با آمدن پزشکی جوان از شهر به روستای محل زندگی این دختر، زندگی ساچلی دچار تحولاتی عظیم همراه با اتفاقاتی باورنکردنی میشود. رمان «ساچلی» نوشتهٔ نوشین دیندارمهر را بخوانید.
خواندن کتاب ساچلی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایران و قالب رمان پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب ساچلی
«انترن جوان ار اتاق رئیس بیمارستان خارج شد ، با عصبانیت از راهرو اصلی گذشت و به سمت اتاقش رفت . برگه ای را که از وزارت بهداشت برایش فرستاده بودند روی میزش انداخت و خودش را روی صندلی ولو کرد ، خستگی و استرس شیفت شب از یک طرف و مطلع شدن از منطقه گذراندن طرحش که در یک روستای دور افتاده بود از طرف دیگر اعصابش را کاملا بهم ریخته و فکرش را مشغول کرده بود . همه این مسائل برای خراب کردن روزش بس نبود ، تازه خبر اینکه انترن شیفت بعد هنوز نیامده و شفتش را تحویل نگرفته و اومجبور بود خودش بالای سر مریض بد حال که از اورژانس منتقل شده بود برود ،حالش را بدتر می کرد . محکم مشتش را روی میز کوبید ، گوشی پزشکی اش را برداشت و به سمت بخش رفت . با دیدن پیرزن بدحال با صورتی تب دار و عرق کرده درحالی که به سختی نفس می کشید برای دقایقی مشکلاتش را فراموش کرد و بی درنگ مشغول مداوای او شد .»
*
«باد خنک پاییزی موهای دختر نقاب پوش را به رقص درآورده بود ، موهای بلند و مشکی شلاقی اش که حتی چهارقد بلندش هم نمی توانست آن ها را بپوشاند .او آرام از کوچه اغ گذشت و وارد ده شد ، سرش را پایین انداخت و به طرف خانه باجی رفت ، باجی پیرزن مهربان آبادی بود که حکم مادر و دایه اکثر بچه های روستا را داشت . یک کارگاه رنگ ری کوچک در حیاط خانه اش بود و نخ های مورد نیاز اهالی را برای بافتن قالی که منبع درآمد زنان روستا بود تامین می کرد . دختر نقب پوش هم برای تهیه نخ های قالی اش هر چند وقت یک بار به خانه او می رفت . حیاط خانه باجی مثل همیشه پر بود از دیگ های رنگ رزی با چوب های بلند داخلشان که برای هم زدن نخ ها و یکدست رنگ گرفتنشان بود و نخ های رنگی آویزان روی طناب های قطوری که از این سر تا آن سر حیاط بسته شده بود . در حیاط رنگارنگ باجی آرامشی وجود داشت که روح دختر نقاب پوش را جلا می داد . چشمان باجی با دیدن او از شادی برق زد و...»
حجم
۱٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۲۰ صفحه
حجم
۱٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۲۰ صفحه
نظرات کاربران
درود و عرض ادب. قلم روان و شیوایی دارید. متن و نوشتار و پردازش داستان خوب است. بدون شک با ادامۀ راه نویسندگی موفق خواهید شد. ایراد اساسی را نه به شما؛ که به ناشر میگیرم. یک ناشر چرا باید یک متن
همیشه تو فیلمها و کتابها دوست دارم تو نقشه یکی از کارکترهای داستان باشم واین کتاب واقعا منو تو نقش یکی ازاین کارکترها.فرو برد و جالب اینج بود که تا آخر داستان از این حس لذت میبردم از احساسات پاک
باسلام و احترام و عرض ادب خدمت عوامل و دوستان محترم طاقچه ای و نویسنده ی محترم، سرکارخانم نوشین دیندار مهر. کتاب راجع به شروع عشق آتشین دو نفر، از دو فرهنگ متفاوت شهر و طبیعت بکر و ناب روستا و کوه
به نظرم رمان عاشقانه خوبی بود و برای اونایی که به این سبک علاقه مند هستند بسیار جذاب خواهد بود و صحنه ها مثل یک فیلم از جلو چشمهایم عبور میکرد چون بسیار صریح و ساده بود و خواننده رو
به عنوان یک نویسنده باید عرض کنم که بسیار قلم روان ، جذاب و خوانایی دارند . لطفا کتاب های بیشتری از این نویسنده را در طاقچه قرار دهید .
کتابی خیلی نزدیک، به زندگی واقعی بود و لذت بردم از خواندن این کتاب زیبا.در شخصیت پردازی ها خیلی اغراق نشده بود واین به نظرم ویژگی برجسته کتاب بود
از خواندن این کتاب خیلی خیلی لذت بردم. به قدری قلم روان و زیبا بود که هنگام خواندن تمام صحنه های داستان قابل تصور بود👌🏻 خواندن این رمان زیبا رو به شدت پیشنهاد میکنم.
از خواندن این کتاب بسیار لذت بردم. طوری که با تک تک شخصیت های داستان ارتباط برقرار کردم. ممنون از نویسنده.
سلام من این رمان رو تو یه ساعت تموم کردم خیلی خوب بود قشنگ جلبت میکنه که تا تهش رو ببری حتماا پیشنهاد میکنم
جالب بود