دانلود و خرید کتاب هومورو شقایق خدایی
تصویر جلد کتاب هومورو

کتاب هومورو

نویسنده:شقایق خدایی
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۳از ۴ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب هومورو

کتاب هومورو نوشتۀ شقایق خدایی در انتشارات نسل روشن به چاپ رسیده است. هومورو، رمانی ایرانی و روایت زندگی دختری ساده و کم‌تجربه به نام آشنا است که از طریق عمویش وارد خانۀ مافیای بانفوذی به نام کیاراد زند می‌شود. نه دختر از این موضوع اطلاع دارد و نه زند در جریان است که دختر در اصل با چه هدفی به آنجا فرستاده شده است.

درباره کتاب هومورو

هومورو رمانی جنایی و عاشقانه است که به‌شکل سوم‌شخص روایت می‌شود.دختری به نام آشنا با مادربزرگ و پدرش زندگی می‌کند. او نه دانشگاه رفته است و نه ارتباط چندانی با بیرون از خانه دارد. هوشنگ عموی آشنا پس از اینکه حشمت پدر آشنا را برای برای انتقال بار به خارج می‌فرستد به خانۀ برادرش می‌رود و از آشنا می‌خواهد برای کار آشپزی به خانۀ دکتری برود که تا چند ماه دیگر عازم خارج از کشور است و در این مدت نیاز به آشپز دارد. اسم این دکتر کیاراد زند است. مافیایی که عده‌ای به‌دنبال حذفش از صحنه هستند و هوشنگ قصد دارد از طریق برادرزاده‌اش او را پایین بکشد.

 آشنا دلش می‌خواست این کار را تجربه کند و از محیط خانه کمی دور شود. او که از همه‌جا بی‌خبر است با خیال اینکه زند دکتر است در خانه‌اش مشغول به کار می‌شود. سادگی و صمیمیت آشنا، کیاراد را تحت تأثیر قرار می‌دهد و او کم‌کم مجذوب دختر می‌شود، متقابلاً آشنا هم عاشق او می‌شود تا اینکه بالاخره پرده از راز برداشته می‌شود. آشنا می‌فهمد کیاراد خلاف‌کار است و او نیز متوجه می‌شود تمام این مدت به‌وسیلۀ این دختر بازی خورده است. این موضوع آشنا را درگیر مشکلات بزرگ و وقایع غیرمنتظره می‌کند.

خواندن کتاب هومورو را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

به همۀ دوستداران رمان‌های ایرانی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب هومورو

«در اتاق رو‌به‌روی آینه، روی زمین نشسته بود. با دهانی نیمه‌باز مانده از تمرکز، مداد چشم را بر چشمان سیاهش می‌کشید. از چپ به راست و از راست به چپ. بعد از اتمام بزکش، آن را به سمت میز پرتاب کرد. مداد چشم روی میز جاگیر نشد و قل خوران زمین افتاد. بی‌توجه به آن بلند شد و با سرانگشت کمی از پریشانی موهای بلندش را گرفت. باید چای بی بی را برای او به حیاط می برد. قدم اول را برنداشته، لبه دامن به پایش پیچید و سکندری خورد. نفسش را کلافه بیرون داد و دامن پرچینش را کمی بالا کشید. مچ پاهایش از زیر گلستان هزارنقش دامن، هویدا شد. به آشپزخانه رفت. روی اجاق، قابلمه خورشت ریز می‌جوشید. ملاقه را درون قابلمه چرخاند و بخار متصاعد شده از آن را بویید. با لبخندی از رضایت، زیر اجاق را خاموش کرد. همان‌طور که زیر لب شعر می‌خواند، سینی را روی سنگ اپن گذاشت. دو استکان همراه با نعلبکی گل سرخی را درون سینی جای داد. به سوی سماور رفت. قوری بزرگ قدیمی با نقوشی پاک شده را از روی سماور برداشت. قوری را بالای استکان ها خم و راست کرد و استکان‌ها از چای دم کشیده پر شد.»

کاربر 7890668
۱۴۰۲/۱۰/۲۳

اشنا و کیاراد🥲🤍 نویسنده این کتاب رمان دیگه‌ای هم نوشته؟؟

کاربر 7143312
۱۴۰۲/۱۰/۲۳

اااا این رمان😍😍😍 عاااااشقشم🥹🥹

کاربر 8722731
۱۴۰۳/۰۴/۰۷

رمانش کامل ؟

بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۳٫۰ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۴۶۰ صفحه

حجم

۳٫۰ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۴۶۰ صفحه

قیمت:
۲۶,۰۰۰
تومان