دانلود و خرید کتاب من زنده ماندم؛ کولاک، ۱۸۸۸ لارن تارشیس ترجمه مریم رئیسی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب من زنده ماندم؛ کولاک، ۱۸۸۸ اثر لارن تارشیس

کتاب من زنده ماندم؛ کولاک، ۱۸۸۸

معرفی کتاب من زنده ماندم؛ کولاک، ۱۸۸۸

کتاب من زنده ماندم؛ کولاک، ۱۸۸۸ نوشتۀ لارن تارشیس با ترجمۀ مریم رئیسی در انتشارات پرتقال به چاپ رسیده است. این کتاب جزو مجموعه داستان کودک و نوجوان «من زنده ماندم» است. جان هیل ۱۱ساله در پرری کریک، منطقۀ داکوتا گرفتار طوفانی مهیب می‌شود.

درباره کتاب من زنده ماندم؛ کولاک، ۱۸۸۸

 این کتاب مناسب برای کودکان و نوجوانان، جزو مجموعه داستانی است با نام من زنده ماندم. هرکدام از این داستان‌ها دربارۀ موضوعی واقعی است که شخصیتی تخیلی در دل آن گرفتار ماجرا می‌شود. داستان من زنده ماندم؛ کولاک، ۱۸۸۸، دربارۀ پسربچه‌ای به نام جان هیل است که ۱۱ سال دارد. در ۱۲ ژانویه ۱۸۸۸، حدود ساعت ۱۰ صبح، در پرری کریک، منطقۀ داکوتا، کولاک شدید و مرگ‌باری علفزار را درنوردیده بود. جان هِیل ۱۱ساله  میان یخ‌بندانی گیر افتاد. او تقلاکنان میان بارش شدید برف پیش می‌رفت. باد در گوش‌هایش زوزه می‌کشید. تمام بدنش بی‌حس شده بود. ناگهان طوفان مهیب از راه رسید. ابر سیاه عظیمی آسمان را پوشاند، هوا بسیار سرد شد و ناگهان آسمان با صدایی مثل ترکیدن بمب منفجر شد و برف و یخ بر زمین ریخت...

جان، یک خواهر به نام فرنی داشت او به‌همراه پدر و مادرش یک سال پیش، از شیکاگو به داکوتا آمده بودند. جان اصلاً موافق نبود، چون همان‌جا در شهر زندگی شادی داشت. چند ماه پیش از گرفتار شدن جان در کولاک، فرنی در مسیر رفتن به مدرسه و در حین قایم‌باشک بازی در میان علف‌زارها ناپدید شده بود. برای اینکه بفهمیم چه بر سر فرنی آمد و آیا جان از آن کولاک نجات می‌یابد، باید داستان را خواند.

کتاب‌های دیگر این مجموعه داستان که به فارسی نیز ترجمه شده‌اند عبارت‌اند از:

من زنده ماندم؛ کشتی تایتانیک، ۱۹۱۲، من زنده ماندم؛ سونامی ژاپن، ۲۰۱۱، من زنده ماندم؛ طوفان کاترینا، ۲۰۰۵.

خواندن کتاب من زنده ماندم؛ کولاک، ۱۸۸۸ را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

به همۀ دوستداران کتاب‌های کودک و نوجوان پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب من زنده ماندم؛ کولاک، ۱۸۸۸

«جان امیدوار بود غرب مثل جاهایی باشد که در داستان‌های ماجراجویانهٔ محبوبش خوانده بود، جایی با رودخانه‌هایی پر از سنگ طلا و کلانترهای شجاعی که دزدان مشهوری مثل بیلی‌کوچیکه را تعقیب می‌کردند.

مامان و بابا داروندارشان را فروختند و با قطار راهی غرب شدند. هفت روز طول کشید تا به ابتدای منطقهٔ داکوتا رسیدند. اول یک گاری زهواردررفته خریدند و گاو نری که گاری را بکشد. جان اسم شَدو پیل، پرتاب‌کنندهٔ محبوبش در تیم وایت استاکینگز، را روی گاو گذاشت و او را شَدو صدا زد.

تا شهر کوچک پرری کریک دو روز با گاری راه بود. البته اگر می‌شد اسمش را شهر گذاشت. فقط بیست خانواده آنجا زندگی می‌کردند که مزارع کوچکشان در آن علفزار پهناور پراکنده بود. خیابان اصلی شهر جاده‌ای خاکی بود که یک طرفش فروشگاه خواروبارفروشی و طرف دیگرش مغازهٔ ابزارفروشی و هتلی کوچک قرار داشت. جان و خانواده‌اش در زمینی صدوشصت‌هکتاری مستقر شدند که تقریباً سه کیلومتر تا شهر فاصله داشت.

نه از رودخانه‌های پر از طلا خبری بود و نه از کلانترهای شجاع. حتی بانک هم نداشتند که کسی مثل بیلی‌کوچیکه بخواهد بیاید و از آن دزدی کند. آنجا فقط زمین مسطح و پهناور بود و کلی کار برای انجام دادن که تمام نمی‌شدند.

بعضی روزها، جان و بابا از طلوع آفتاب تا غروب در زمین کار می‌کردند. مامان هم که تقریباً مدام در حال شست‌وشو و پخت‌وپز و جارو کشیدن بود. دست‌های کوچک و نحیف فرنی هم از بس با سطل از چاه آب می‌کشید، عضلانی شده بودند.

آب‌وهوایش را هم که نگو! آفتاب تابستانش آدم را برشته می‌کرد و طوفان‌های تندری‌اش تمام آسمان را تیره و تاریک. زمستان‌ها آن‌قدر سرد بود که اگر آب دهانتان را بیرون می‌انداختید، همان‌جا میان هوا و زمین یخ می‌زد! چندین بار هم شاهد کولاک‌های شدید بودند. زمستان پیش، ارتفاع برف تقریباً تا بام خانه‌شان رسیده بود؛ طوری که بابا مجبور شد مسیر خانه تا طویله را تونل بکَند.

البته بدترین چیز برای جان خالی بودن فضای پهناور دوروبرشان بود. وقتی به علفزار نگاه می‌کرد، احساس تنهایی آزارش می‌داد و گویی تمام وجودش را به درد می‌آورد؛ انگار باد سردی سینه‌اش را می‌شکافت.

جان به آن منطقه تعلق نداشت و حس می‌کرد وسط ناکجاآباد رها شده است.

حالا هم که دیرش شده بود و خانم روئل می‌خواست دعوایش کند.

«فرنی!»

نکند فرنی قایم‌باشک بازی نمی‌کرد؟ نکند زیادی میان علف‌ها پیش رفته و گم شده بود؟ پارسال پسربچه‌ای که در شهرشان زندگی می‌کرد، گم شد. داشت پشت خانه‌شان دنبال خرگوش‌های صحرایی می‌گشت که خانواده‌اش دیدند اثری از او نیست.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۳۵۹٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۱۲ صفحه

حجم

۳۵۹٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۱۲ صفحه

قیمت:
۳۸,۰۰۰
تومان