کتاب راند (۱)
معرفی کتاب راند (۱)
کتاب راند (۱) نوشتهٔ مهدی ایزدی است. نشر قطره این مجموعه داستان کوتاه را روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب راند (۱)
کتاب راند (۱) حاوی بخشهایی از از دفترچه خاطرات یک دانشجوی پزشکی است؛ در واقع شما در این اثر با داستانهای کوتاهی در قالب خاطراتِ یک دانشجوی رشتهٔ پزشکی همراه میشوید. در مقدمه گفته شده است که داستانهای این مجموعه خیالی هستند، اما کدام خیال است که رگهای در واقعیت نداشته باشد؟ در برخی از این داستانها اصطلاحاتی به کار رفته که نویسنده در مقدمه آنها را توضیح داده است؛ راند، گزارش صبحگاهی، کارورز یا انترن و دستیار. عنوان این داستانها عبارت است از «شب امتحان»، «تالار تشریح»، «راند»، «تشخیص»، «دختر شاه پریان»، «گزارش صبحگاهی»، «دوئل» و «معجون».
میدانیم که داستان کوتاه به داستانهایی گفته میشود که کوتاهتر از داستانهای بلند باشند. داستان کوتاه دریچهای است که به روی زندگی شخصیت یا شخصیتهایی و برای مدت کوتاهی باز میشود و به خواننده امکان میدهد که از این دریچهها به اتفاقاتی که در حال وقوع هستند، نگاه کند. شخصیت در داستان کوتاه فقط خود را نشان میدهد و کمتر گسترش و تحول مییابد. گفته میشود که داستان کوتاه باید کوتاه باشد، اما این کوتاهی حد مشخص ندارد. نخستین داستانهای کوتاه اوایل قرن نوزدهم میلادی خلق شدند، اما پیش از آن نیز ردّپایی از این گونهٔ داستانی در برخی نوشتهها وجود داشته است. در اوایل قرن نوزدهم «ادگار آلن پو» در آمریکا و «نیکلای گوگول» در روسیه گونهای از روایت و داستان را بنیاد نهادند که اکنون داستان کوتاه نامیده میشود. از عناصر داستان کوتاه میتوان به موضوع، درونمایه، زمینه، طرح، شخصیت، زمان، مکان و زاویهدید اشاره کرد. تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در جهان «آنتوان چخوف»، «نیکلای گوگول»، «ارنست همینگوی»، «خورخه لوئیس بورخس» و «جروم دیوید سالینجر» و تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در ایران نیز «غلامحسین ساعدی»، «هوشنگ گلشیری»، «صادق چوبک»، «بهرام صادقی»، «صادق هدایت» و «سیمین دانشور» هستند.
خواندن کتاب راند (۱) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایران و قالب داستان کوتاه پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب راند (۱)
«برای هر کارورز کابوسی وجود دارد که از تمامی کابوسهای دوران آموزش پزشکی بدتر است: گزارش صبحگاهی یا مورنینگ ریپورت! گزارش صبحگاهی رویدادی است که خاطرهٔ بدش تا آخر عمر با آدم میماند. کافی است یکبار، فقط یکبار موقع گزارش صبحگاهی به دیوار چسبیده باشید تا بفهمید چه میگویم! آن وقت است که تا آخر عمر و حتی بعد از مرگ هم این کابوس دست از سرتان برنمیدارد. راستش الان که سالها از دوران دانشجوییام میگذرد، هنوز هم گاهی باوحشت و خیس از عرق سرد از خواب میپرم و فکر میکنم سرِ گزارش صبحگاهی جلو چشم دهها استاد خطرناک و خشن و خونریز ایستادهام و قرار است وضعیت بیماری را گزارش کنم، اما لخت هستم! این کابوس همیشگی مربوط به همان دوران هولناک کارورزی است! خوشبختانه وقتی میبینم در بستر تاریک خودم دراز کشیدهام، نفس راحتی میکشم و به ضربان قلبم اجازه میدهم تا آرام بگیرد.
گزارش صبحگاهی مثل محوطهای است که در آن چند گلادیاتور را وسط میاندازند و آنوقت تا میتوانند به سروروی آنها آشغال پرت میکنند و در بیشتر موارد کسی که در این محوطه قربانی میشود، انترن (همان کارورز) است و نه کس دیگر! هر بعدازظهر انترنی که کشیک است، باید بیماران جدید بخش خودش را ویزیت کند، از آنها شرححال بگیرد، آنها را معاینه کند، آزمایشهای لازم را برای آنها درخواست کند و بعد اگر دستیار آن بخش دلرحم بود، از او کمک بگیرد و روز بعد نتایج تمام کارهای خود را در یک تالار بزرگ به استحضار اساتید، که برای قربانی کردن او دور هم جمع شدهاند، برساند و این میشود گزارش صبحگاهی! حالا این وسط کسی نیست بگوید چطور میشود یکشبه با آن همه کار، برای بیماری که شاید مرض او تشخیص داده نشود، تشخیص پیدا کرد؟ آن هم کسی که خودش تازهکار است و دارد کمکم راه و چاه را یاد میگیرد. در بعضی از بخشها گزارش صبحگاهی خوشخیم و در برخی از بخشها بهشدت بدخیم است! بدترین بخش، همیشه بخش داخلی است! بخشی که همه در آن خود را صاحبنظر میدانند و من انترن بدترین بخش داخلی بودم: بخش ریه! این بخش به سبب داشتن اساتیدی خونخوار مشهور بود و امکان نداشت انترن یا دستیاری که برای گزارش صبحگاهی قربانی میشود، جان سالم به در ببرد و به همین دلیل کشیکهای این بخش را انترنها با قیمتهای گزاف خرید و فروش میکردند!»
حجم
۴۸٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۷۵ صفحه
حجم
۴۸٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۷۵ صفحه