کتاب گرسنگی
معرفی کتاب گرسنگی
کتاب گرسنگی نوشتهٔ پال رابینسون و فین اسکاردرود و بنت سامرفلت و ترجمهٔ زهره رفیعی راد و شیدا لطفی سعیدآباد و سجاد بشرپور است. نشر ویراست این کتاب را منتشر کرده است.
درباره کتاب گرسنگی
کتاب گرسنگی شش فصل دارد؛ «توجه به بدن، ذهنیتسازی و اختلالات خوردن»، «اختلالات خوردن بهعنوان نمونههای بالینی ذهنیتسازی ناقص»، «اختلالات خوردن و ذهنیتسازی»، «ذهنیتسازی برای درمانگر یه مهارت است»، «چالشهای خاص کار با اختلالات خوردن» و «ساختار درمان مدل درمان مبتنی بر ذهنیتسازی برای اختلالات خوردن». گرسنگی در این کتاب، به دو صورت مفهوم پیدا کرده است؛ ممکن است بهمعنی گرسنگی فیزیکی باشد و یا به امیال و نیازهای برآوردهنشده بازگردد. گرسنگی در روانشناسی، معمولاً استعارهای است که برای مفهوم آسایش، کنترل، امنیت، پاسخ، احترام یا وابستگی به کار میرود؛ برای مثال قلبهای گرسنه، یک استعارهٔ شناختهشده برای عشق است. در اختلالات خوردن ما تمامی اینها را تجربه میکنیم. بخش مهمی از آسیبشناسی اختلالات خوردن این است که چگونه استعاره و مفهوم واقعی به شیوههای گیجکننده با هم ترکیب شده و پدیدههای ذهنی و ارتباطی از طریق رفتار فیزیکی و احساسات جسمی تجربه میشوند. در این باره بیشتر بدانید.
خواندن کتاب گرسنگی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مطالعه درمورد گرسنگی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب گرسنگی
«اگر از پرسنل بهداشتی بخواهیم خصوصیاتی را به این بیماران نسبت دهند، به عنوان مثال راجب فرد مبتلا به بیاشتهایی عصبی، ممکن است صفتهایی را مانند "قوی"، "اراده آهنین"، "لجباز" یا "فریبکار" بگویند. وقتی ما از نقاشی مونک استفاده میکنیم، برای تأکید بر سایر تجربیات روانشناختی مانند وحشت و اضطراب است. اگر به پزشکان گفته میشد که دسته بندی تشخیصی اختلالات خوردن کاملاً از کتابچههای راهنمای تشخیصی حذف شده است، اما هنوز هم مجبور به تشخیص روانپزشکی بیماران خود هستند، احتمالاً بیشتر این پزشکان به موارد گسترده دسته بندی اختلال ترس واضطراب مراجعه میکنند. این ترس و اضطراب میتواند مانند ترس از چاقی، ترس از کربن، اضطراب اجتماعی، ترس از بلوغ، ترس از صمیمیت، ترس از دست دادن کنترل، ترس از تغییر و غیره باشد. اگر صفتهایی که برای دسته بندی افراد با اختلالات غذایی شدید طبقه بندی میکنیم مضطرب، وحشتزده و ناامید بودند، ممکن است برخورد متفاوتی با بیماران داشته باشیم نسبت به زمانی که فرد کنترلگر و لجباز باشد. زبان واقعیتها را میسازد و رفتار را هدایت میکند. اینجا البته یک جنبه اخلاقی وجود دارد، طوری که ما مردم را میبینیم، توصیف میکنیم و درک میکنیم راهنمایی برای طرز رفتار با آنها است. بهترین درک ما از اختلالات روانی با ترکیبی از یک دیدگاه درونی و یک چشم انداز بیرونی ساخته شده است. بهترین دیدگاه درونی از تجربه اختلال خوردن، از گوش دادن به سخنان آنها، خواندن نوشتههای آنها و تلاش برای برقراری گفتگوهای روشن در جلساتی است که اعتماد کافی دارند. این یک رسم در روان درمانی مبتنی بر ذهنیت سازی است - به بخش ۴ مراجعه کنید- و به ویژه در طیف مداخلات – جلسات درمانی را به اندازهای ایمن کنید تا بیمار هم از نظر رفتاری هم اعتقادی به چالش کشیده شود. عملکرد بازتابنده در پیوندهای ایمن ایجاد میشود.»
حجم
۴۴۸٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۳۲ صفحه
حجم
۴۴۸٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۳۲ صفحه