دانلود و خرید کتاب ۱۱۱ قصه برای بچه های ماجراجو انید بلایتون ترجمه سحرالسادات رخصت پناه
تصویر جلد کتاب ۱۱۱ قصه برای بچه های ماجراجو

کتاب ۱۱۱ قصه برای بچه های ماجراجو

معرفی کتاب ۱۱۱ قصه برای بچه های ماجراجو

کتاب ۱۱۱ قصه برای بچه های ماجراجو نوشتهٔ انید بلایتون و ترجمهٔ سحرالسادات رخصت پناه و ویراستهٔ رها شیخی است و انتشارات قدیانی آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب ۱۱۱ قصه برای بچه های ماجراجو

«آدم کوچولوها در مزرعهٔ قارچ زندگی می‌کردند. آنها خانه‌های کوچکی داشتند. تا قارچ رشد می‌کرد و بزرگ می‌شد، آدم کوچولوها یک راه پله در آن درست می‌کردند و در کلاهک آن اتاقی می‌ساختند. وای خداجون، در همان خانه، به راحتی دو تا آدم کوچولو جا می‌شدند. اما روزی از روزها پسربچه‌ای از کنار مزرعه رد شد، قارچ‌ها را دید و آنها را چید...»

انید بلیتون، نویسندهٔ محبوب کودکان و نوجوانان است. نویسنده‌ای که پیشهٔ‌ معلمی برگزید و از راه معلمی روزگار گذراند. اما همچنان توانست به یکی از پرکارترین نویسندگان انگلیس تبدیل شود. آثار این نویسنده به زبان‌های زیادی ترجمه شده و میلیون‌ها نسخه از آنها در سراسر دنیا به فروش رفته است و همچنان بین خوانندگان طرفدار دارد.

کتاب ۱۱۱ قصه برای بچه های ماجراجو ۱۱۱ قصهٔ کوتاه برای بچه‌هاست.

خواندن کتاب ۱۱۱ قصه برای بچه های ماجراجو را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به همهٔ بچه‌های ماجراجو پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب ۱۱۱ قصه برای بچه های ماجراجو

«روزی روزگاری کوتولهٔ شروری به اسم دندان‌گرد زندگی می‌کرد. او درست مثل اسمش حریص بود. عاشق دونات بود و هر روز می‌رفت نانوایی تا دونات بزرگ قهوه‌ای‌رنگی برای عصرانه بخرد. دونات‌ها همیشه تازه و خوش‌مزه بودند و دندان‌گرد تپلوی کوچک خیلی آنها را دوست داشت.

یک بار دیوهای کوتوله، دندان‌گرد را که به خانه می‌رفت گیر انداختند تا برایشان کار کند.

دندان‌گرد هم عصبانی بود و هم می‌ترسید که دیوها دوناتش را از او بگیرند.

دیوهای کوتوله او را به غار بردند. بعد به او یک سطل و یک کهنه دادند و خواستند زمین را بشوید، اما دندان‌گرد نمی‌خواست این کار را بکند. این بود که فریاد زد: «چی؟ فکر کردید کوتوله‌ای به این باهوشی بردهٔ یک مشت دیوِ کوتولهٔ دیوانه مثل شما می‌شود!»

دیوهای کوتوله عصبانی شدند و آن‌قدر دندان‌گرد پررو را تکاندند و لرزاندند که دندان‌هایش مثل تاس توی جعبه افتادند. آن‌وقت با هم فریاد زدند: «هر سؤالی که دلت خواست از ما بپرس تا جواب آن را به تو بدهیم، آن‌وقت می‌فهمی ما چقدر باهوشیم.»

رنگ از روی دندان‌گرد پرید. حالا چه سؤالی از آنها می‌پرسید؟ حتماً جواب همهٔ سؤال‌های دنیا را می‌دانستند، چون با جادوگرها دوست بودند و جادوگرها رازهایشان را برای آنها فاش می‌کردند.

دیوهای کوتوله فریاد زدند: «بپرس، بپرس، یک چیزی بپرس! زود باش! اگر سؤالی پرسیدی که ما جواب آن را می‌دانستیم، تو را به زنبور عسلی بدون نیش تبدیل می‌کنیم، تا به تو یاد بدهیم دفعهٔ بعد این‌قدر پرروبازی درنیاوری!»

دندان‌گرد فکر کرد اگر یک گاز از دوناتش بخورد، بهتر است. این بود که دونات را از کیف درآورد. تا دونات گرد و شکری را دید، دهانش آب افتاد و خواست مربای داخل دونات را مزه‌مزه کند که سؤالی به ذهنش رسید. حالا دیگر می‌دانست چه سؤالی از آن کوتوله‌ها بپرسد! خوب هم می‌دانست.

دونات را به‌طرف دیوها گرفت و گفت که به آن خوب نگاه کنند و ببینند که هیچ سوراخی در آن نیست.

آن‌وقت دونات را گاز زد و مربا از آن بیرون ریخت. کوتولهٔ شرور گفت: «حالا بگویید ببینم، چطور این مربا داخل دونات رفته؟ اما پوست قهوه‌ای دونات کامل است و سوراخ ندارد.»

کوتوله‌ها با تعجب جمع شدند. یکی از آنها دونات را گرفت و با دقت به آن نگاه کرد. بعد گفت: «چقدر عجیب! حالا بگذارید ببینیم چطور این مربا داخل دونات رفته؟ بگذارید ببینیم.»

و همان‌موقع که کوتوله‌ها داشتند پاسخ سؤال را پیدا می‌کردند، دندان‌گرد فوری فرار کرد! دندان‌گرد دوناتش را از دست داد، اما در عوض آزادی‌اش را به دست آورد.

راستی، شما جواب سؤال دندان‌گرد را می‌دانید؟ اگر نه، خوب فکر کنید، درست مثل کوتوله‌ها!»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱٫۸ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۴۱۵ صفحه

حجم

۱٫۸ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۴۱۵ صفحه

قیمت:
۱۷۰,۰۰۰
تومان