کتاب از کوروش تا اسکندر
معرفی کتاب از کوروش تا اسکندر
کتاب از کوروش تا اسکندر نوشتهٔ پیر برایان و ترجمهٔ ژیلا افضل، مریم حدایقی، راضیه رستگاریان، لیلا زارع، آیدا صمیمی و نجمه فوق است و انتشارات طلایه آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب از کوروش تا اسکندر
امپراتوری هخامنشی، طی فتوحات کوروش و کمبوجیه، بر روی سرزمینهای حاصلخیز و ویرانههای پادشاهی گوناگون بنا شد. داریوش اول، این قلمرو را به صورتی استوارتر و گستردهتر ادامه داد. داریوش سوم که بر اثر یک توطئه ناپدید و رقیب وی، اسکندر پیروز میدان شد، این سرزمین را از رودخانه سند تا دریای اژه و از سیردریا تا خلیج فارس و نخستین آبشارهای نیل وسعت بخشید. تنوع عجیب قومی ـ فرهنگی و نیروی حیاتی استثنایی امپراتوری، به دو صورت قابل تفسیر است: اول آنکه، این قلمرو، به صورت گروههای شناخته نشده که تحت تسلط شاه است، نشان داده میشود و حضور شاه، منحصراً از طریق دریافت خراج و سرباز دیده میشود، دومین صورت آن، بدون درنظرگیری واقعیت تنوع وگوناگونی امپراتوری، تأکیدی بر تحرک و کارایی سازمان یافته مداخلات مختلف مرکز و دورههای موثر فرهنگپذیری است.
از کوروش تا اسکندر
یکی از مهمترین ویژگیهای تاریخی هخامنشیان این است که پارسها، برخلاف اکثر اقوام جهانگشا، هیچگونه سند مکتوبی ثبت نکردهاند که مبنی برشرح عملیات جنگی و صحنههای شکار باشد. البته، بنا به نوشته دیودور، کتزیاس، طبیب یونانی دربار اردشیر دوم و مؤلف پرسیکا، بر خود میبالیده که به «پارشمن» ها یا نوشتههای روی پوست پادشاه، (دفاتر پادشاهی) دسترسی داشته است که طبق برخی رسوم درباری، پارسها، در آن رویدادهای گذشته را ثبت میکردهاند. شاید هرودوت نیز برای تهیه و تنظیم مطالب مربوط به خراجگذاریها، از همین بایگانیها (که در چندین پایتخت ساتراپی و پادشاهی، وجود آن گزارش شده) استفاده کرده است. پس قطعاً هرودوت، کتزیاس و چند مؤلف یونانی دیگر، مطالبی که شنیدهاند و روایتهای گوناگونی را که پیرامون کوروش (بنیانگذار) نقل شده است، به آیندگان منتقل کردهاند. مثلاً راوی الی ین، اطلاعات خود را از هرودوت یا درباریهایی مانند کتزیاس بهدست آورده است. جالبترین مثال، بخشی از نوشتههای پولیب است، مربوط به شناخت سازمان اداری هخامنشیان که رییس جوامع هیرکانی، (به تقاضای آنتیوخوس سوم) درباره امتیازهای جامعه خود میگوید: «در دورانی که پارسها ارباب آسیا بودند، یک بایگان یا خاطره نویس نیز حضور داشته است.»
بنابراین، نمیتوان، سنتهای شفاهی را در کشورهای خاورمیانه، نادیده گرفت؛ زیرا خود پارسها، توسط گویندگان ـ حافظان واقعی فرهنگ و تاریخ ـ رویکرد پادشاهان و اعمال پهلوانان اسطورهای خود را به شکل آواز و خطابه، نسل به نسل به طورشفاهی، به آیندگان منتقل کردهاند و فقط کتیبه بزرگ سه زبانی که به فرمان داریوش، بر بیستون نقش شده، سندی روایتی از جهانگشایی و لشکرکشیهای نظامی است. در کتیبههای پادشاهی دیگر، بیشتر سخن از قدرت مطلق اهورامزدای بزرگ، نماد قدرت و رقابت فضیلتهای پادشاهی است. پارسیها، تاریخ خود را در زمانی که رویداده، ننگاشتهاند؛ بلکه خاطرهنویسی تاریخی را به دیگران وا گذاشتهاند.
از این رو، کتاب از کوروش تا اسکندر سعی میکند نگاهی منصفانه، بدون غرض و علمی از دورهٔ پادشاهی کوروش تا زمان اسکندر داشته باشد.
خواندن کتاب از کوروش تا اسکندر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران تاریخ باستان ایران پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب از کوروش تا اسکندر
«جدا از عوامل واقعی یا افسانه که به وسیله هرودوت و کتزیاس (از طریق نیکلای دمشقی) ثبت و متون جداگانهای که توسط دیودور و جاستین جمعآوری شده، تنها اطلاعاتی که ما، راجع به جنگهای مادها و پارسها داریم، برگرفته از اسناد بابلی دوران حکومت نبونید است. پادشاه بابلی جدید، در سالهای اول حکومتش ادعا میکند، مردوک، در خوابی به او اطمینان داده است که خطر مادها در منطقه «حران»، به زودی از میان خواهد رفت. زمانیکه سال سوم فرا میرسد، مردوک خدمتگزار جوان خود، کوروش را پادشاه آنشان میکند، کوروش، سپاه عظیم اومان- ماندا را با سپاه اندک خود پراکنده میسازد، آستیاگ، پادشاه ماد را به اسارت خود درمیآورد و به وطن باز میگردد. یک سند بابلی (سالنامه نبونید) دیگر نیز، به پیروزی کوروش میپردازد.
در این سالنامه، بند اول آغاز سال هفتم نبونید، به مضمون زیر است: «آستیاگ، لشکرش را مجهز کرد و به قصد پیروزی علیه کوروش تاخت. اما سپاه آستیاگ، در مقابلش شورش کردند، او اسیر شد و وی را تسلیم کوروش کردند. کوروش به سمت اکباتان - شهر پادشاه- لشکرکشی کرد. طلا، نقره، اموال و داراییهایی که به عنوان غنایم جنگی از اکباتان گرفته بود به آنشان فرستاد. داراییها و اموال ارتش...». این متون، نکاتی را روشن میسازد که توسط مورخین قدیمی جمعآوری شده است. یکی از پرسشهایی که برای مورخین پیش آمده، این است که، آیا قیام مستقیم کوروش علیه آستیاگ، بخشی از استراتژی کلی او در پی این هدف بوده است که از ابتدا در مقابل مادها، لیدیاییها و بابلیها به مبارزه بپردازد و در نهایت، امپراتوری یکپارچه جدیدی در شرق میانه ایجاد کند؟ این تصوری است که خوانندگان با مطالعه متون کلاسیک، از رفتار داریوش به دست میآورند. اما به عنوان یک قانون کلی، کسی باید این تصورات را به چالش بکشد که تاریخ را به تقدیر و ضرورت مطالعه میکند. در این مورد خاص، اگرچه هرودوت لشکرکشی به اکباتان را خواست خود کوروش بیان میکند؛ متون بابلی، خلاف آن را مطرح میسازند: «این آستیاگ بود که حمله را آغاز کرد». چیزی که با جزئیات بیشتر در افسانه بنیانگذار ارائه شده، این است که هرودوت، به طور خاص بر خیانت نجیبزادگان ماد در مقابل آستیاگ تأکید دارد. در اخبار رویکرد برانگیخته شدن ارتش پارسی به دست کوروش، آستیاگ، سپاهی از مادها به رهبری هارپارگ مهیا میکند، کسی که قبلاً در کودکی کوروش، به دلیل نجات جان وی از مرگ، شدیداً تحقیر و مجازات شده بود. هارپارگ با کوروش که با پدرش کمبوجیه اول، به سرزمین پارس بازگشته بود، ارتباط بر قرار کرده و حتی وی را تشویق کرد تا علیه مادها قیام کند. پس جمعی از نجیبزادگان مادی که از سختگیریهای آستیاگ به ستوه آمده بودند را گرد کوروش جمع کرد.
هارپارگ، آنها را تشویق میکرد که کوروش را بپذیرند و آستیاگ را عزل کنند. توافق قبلی هارپارگ و کوروش به پیشبرد برنامههای کوروش، کمک شایانی کرد: «مادها وارد میدان شدند و با سپاه پارسی به نبرد پرداختند، عده کمی که جزء نقشه نبودند، وظیفه خود را انجام داده و به مبارزه پرداختند، تعداد کمی از آنها به ارتش پارسی ملحق شدند و عده کثیری نیز به عمد، از جنگیدن شانه خالی و فرارکردند. سپاه مادی، به رسوایی شکست خورد و از میان رفت.» بنابراین پارسها به جای مادها، ارباب آسیا شدند. اما هرودوت، با بیان شکست نیک فرجام جنگ ماد و پارس و غلبه بر مادها به گونهای که خود مادها خواستهاند، موضوع را ساده میانگارد. متون بابلی بیان میکنند که جنگ نهایی و تسخیر اکباتان، حداقل سه سال به طول انجامید.»
حجم
۲٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۷۴۴ صفحه
حجم
۲٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۷۴۴ صفحه